ثبات عاطفی تابع افکار و در ارتباط با رفتار آدمی هست.
همین طور که نمی شود در آتش رفت و نسوخت. همیطور هم نمی توان خود را در گیر عاطفه های بی ثبات کرد و بی ثبات نشد.
هر گونه دوستی های احساسی دختر و پسر بالا و پایین دارد.
در واقع وقتی در زمین مردم خانه بنا می کنی. هم خوشحالی چون بدون هزینه زمین خانه دار شدی، و هم وقتی صاحب زمین خونه ات را خراب می کنه یا به نفع خود ضبط می کنه ناراحت می شوی.
این خوشحالی و ناراحتی و بی ثباتی حاصل طرز تفکر شماست که برای فرار از یک چاله خود را به چاهی می اندازید و هم در ارتباط با رفتاری هست که می دانی اشتباه هست اما اعتیاد گونه به آن پناه می بری.
ثبات عاطفی وقتی اتفاق می افتد که در کنترل یک روش منطقی قرار می گیرد. اما وقتی عاطفه مدیر می شود. احساس رئیس می شود. همین می شود که شما شدید.
لذا برای بیرون آمدن از این تلاطمات، ناگزیری که مدتی رنج ترک این اعتیاد را بکشید. و ارتباط های این چنینی را ترک کنی