گناه من چیه ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط venus123

خوش شانسید همین الان شبکه خبر داشت درمورد وام ازدواج صحبت میکرد...
به هر نفر 5 ملیون میدن. یعنی دو نفرتون میشه 10 ملیون.
همون مسکن مهر ثبتنام کنید. تا تحویل بدن و قسط شروع شه طول میکشه تو این مدت میتونید پس انداز کنید.
بلاخره اول زندگی باید قانع باشید... تا همه چی درست شه.
همه این مشکلاتو اول زندگی دارن مخصوصا موقع خونه خریدن...
موفق باشید

---

یعنی ده ملیون میدن ماهی 200-300 میگیرن ؟ خب با 200-300 مشکلی نیست کار میکنم میتونم یجور جورش کنم . خب اگه دانشگاه نرم و هیچی نخورم و نخرم و .... ماهی هفتصد منهای 300 میشه ماهی 400 برام میمونه تا ده سال دیگه میشه 12*10*400 که میشه 48 ملیون با این ده ملیون میشه 58 ملیون که اگه قیمت خونه تا ده سال آینده ثابت بمونه ده سال دیگه میتونم یه خونه سی چهل متری بخرم . آقا مشکل ما حل شد دست شما درد نکنه - مسکن مهر مجانی نیست که . یه پیش پول میخواد با قسط . حالا قسط ازدواج . مهر با هم کلی میشه . گفتم که دنبال راه حل نیستم چون راه حلی وجود نداره . دنبال درد دلم

هر آدمی می دونه یه پسر 25 نمی تونه خونه داشته باشه مگر بهش رسیده باشه.

مشکل خونه نداشتن شما نیست،نمی خواد دخترشو به شما بده.نتونسته روت

ایراد بذاره خونه رو بهونه کرده.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

هر آدمی می دونه یه پسر 25 نمی تونه خونه داشته باشه مگر بهش رسیده باشه.

مشکل خونه نداشتن شما نیست،نمی خواد دخترشو به شما بده.نتونسته روت

ایراد بذاره خونه رو بهونه کرده.

---

سلام.چطوری ؟ نه اینطور نیست . از شرطاش برای همه خواستگارای دخترشه . آخه من نمیدونم چرا اذیت میکنه . من کار میکنم میتونم خرجمو بدم جوون سالمیم حالا چون خودش 9 تا خونه توی تهران و اینجا داره - حالا شهر های دیگش و البته کشورای دیگه مثل قبرس و ... رو در جریان نیستم - ماشین مرسدس بنز زیر پاشه انتظار داره پسره حداقل خونه رو داشته باشه .

مشکل همینجاست،چو.ن دخترش تا حالا از این خونه به اون خونه نشده نمی خواد

بعد ازدواج اذیت بشه.اگر خود دختر با این قضیه مشکل نداشته باشه می تونه با

پدرش صحبت کنه.حتی می تونید یکی از خونه ها رو اجاره کنید و از اسباب

کشی سالانه معاف بشید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط فرهنگ 27

مشکل همینجاست،چو.ن دخترش تا حالا از این خونه به اون خونه نشده نمی خواد

بعد ازدواج اذیت بشه.اگر خود دختر با این قضیه مشکل نداشته باشه می تونه با

پدرش صحبت کنه.حتی می تونید یکی از خونه ها رو اجاره کنید و از اسباب

کشی سالانه معاف بشید.

---

دختره که مشکلی نداره بگم بمیر همین الان میمیره . اما پدره توی خواستگاری ختم کلامش این بود که همه جوری اوکی هستی اما باید عرضتو نشون بدی یه خونه یا زمین بخری تا بدونم میتونی خوشتبختش کنی

شما می گی این شرط ازدواج پدرشون هست برای دخترهاش.
دختر خانم که شرط پدرش را می دونست چرا از اول نگفت.

شما صدمیلیون خرج درمان پدرتون کردید. اگر پدر شما به طور متوسط 20 درصد حقوقش را پس انداز می کرد و ماهانه یک میلیون تومان حقوق می گرفت ( منظورم به ارزش پول امروزی) است، سالی 2.4 میلیون پس انداز داشته که در سی سال خدمت می شه حدود هفتاد میلیون.

پس زندگی قرار نیست دقیق طبق محاسبات ما پیش بره.
یک دفعه از یه جایی خدا درستش می کنه که خودت هم اصلا متوجه نمی شی که حتی بگی خدایا شکرت!

اینطور که شما ناامید می ری جلو، اون آقا معلومه که دخترش را نمی ده دست یک مرد ناامید.
حتما این محاسبات را اونجا هم کردی و گفتی من تا صد سال دیگه هم خونه دار نمی شم.
اگر یک کم زبون ریخته بودی و گفته بودی شما هم اول زندگیتون خونه نداشتید، جوونم، کار می کنم، با هم خونه می خریم
من که نمی خوام به دختر شما و همسر خودم سختی بدم، همه سعیم را می کنم و ......... از این حرفها، نمی گفت نه.

ناامید و افسرده و شل حرف زدی، گفته نه!

خدا گر زحکمت ببندد دری
ز رحمت ببندد در دیگری
به رویش زند قفل محکمتری:d

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

شما می گی این شرط ازدواج پدرشون هست برای دخترهاش.
دختر خانم که شرط پدرش را می دونست چرا از اول نگفت.

شما صدمیلیون خرج درمان پدرتون کردید. اگر پدر شما به طور متوسط 20 درصد حقوقش را پس انداز می کرد و ماهانه یک میلیون تومان حقوق می گرفت ( منظورم به ارزش پول امروزی) است، سالی 2.4 میلیون پس انداز داشته که در سی سال خدمت می شه حدود هفتاد میلیون.

پس زندگی قرار نیست دقیق طبق محاسبات ما پیش بره.
یک دفعه از یه جایی خدا درستش می کنه که خودت هم اصلا متوجه نمی شی که حتی بگی خدایا شکرت!

اینطور که شما ناامید می ری جلو، اون آقا معلومه که دخترش را نمی ده دست یک مرد ناامید.
حتما این محاسبات را اونجا هم کردی و گفتی من تا صد سال دیگه هم خونه دار نمی شم.
اگر یک کم زبون ریخته بودی و گفته بودی شما هم اول زندگیتون خونه نداشتید، جوونم، کار می کنم، با هم خونه می خریم
من که نمی خوام به دختر شما و همسر خودم سختی بدم، همه سعیم را می کنم و ......... از این حرفها، نمی گفت نه.

ناامید و افسرده و شل حرف زدی، گفته نه!

خدا گر زحکمت ببندد دری
ز رحمت ببندد در دیگری
به رویش زند قفل محکمتری:d

---

خوبه که تو خدا نشدی وگرنه با این پیش گوییات و قضاوتات همه رو مبفرستادی ته جهنم . من زبون بازی بلد نیستم اما واقعیت رو گفتم این حرفا رو هم مطمینا زدم . شرایط پدر مادرم با من فرق میکرد مامان تعریف میکنه اون موقع با حقوق یک ماه میشد کلی طلا خرید الان یه گردنبند خوشگل ملیون رو رد میکنه . اصلا قابل قیاس نیست که . این حرفا رو جایی نزن بهت میخندن . دلار هفتاد ریالی رو با دلار 40000 ریالی مقایسه نکن... . خودت ببین قدرت خرید مرد از شش ماه پیش تا حالا نصفم کمتر شده . حقوقا 25% اضافه شده . یعنی وضعیت اقتصادی شش ماه پیش 1.25 برابر قوی تر از الان بود . دیگه فکر کن چهل سال پیش چطور بوده

خوبه اگر حرفهام باعث شده شما بخندی.

منظورم این بود که با جمع و تفریق حقوق بیشتر از نصف مردم کشور، می بینی که هیچ کس هیچ وقت نمی تونه خونه بخره.
اما زندگی همه اش با این محاسبات پیش نمی ره.
شرایطی پیش می آد که زندگیت بهتر می شه و گاهی هم شرایط بدی پیش می آد ( دور از جون، مثل بیماری) که همه محاسباتت را به هم می ریزه.

بهتره به جای محاسبه، با امید و توکل زندگی کرد.

صحبت من قدرت خرید پول و قیمت دلار... نبود.
ولی قرار نیست همیشه شرایط اینطور بمونه. بالاخره شرایط ثابت می شه. تا ابد که نمی تونه این جوری پیش بره.
یک اقتصاد به این شکل هیچوقت دوام نمی آره.

حالا اون دختر خانم چرا از اول به شما نگفت که شرط پدرش واسه ازدواج خونه است تا شما دیگه پیش نری؟
شاید امیدی به جدی بودن این شرط نداشته. شاید راهی هست. خود اون بهتر می دونه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط شیدا.

خوبه اگر حرفهام باعث شده شما بخندی.

منظورم این بود که با جمع و تفریق حقوق بیشتر از نصف مردم کشور، می بینی که هیچ کس هیچ وقت نمی تونه خونه بخره.
اما زندگی همه اش با این محاسبات پیش نمی ره.
شرایطی پیش می آد که زندگیت بهتر می شه و گاهی هم شرایط بدی پیش می آد ( دور از جون، مثل بیماری) که همه محاسباتت را به هم می ریزه.

بهتره به جای محاسبه، با امید و توکل زندگی کرد.

صحبت من قدرت خرید پول و قیمت دلار... نبود.
ولی قرار نیست همیشه شرایط اینطور بمونه. بالاخره شرایط ثابت می شه. تا ابد که نمی تونه این جوری پیش بره.
یک اقتصاد به این شکل هیچوقت دوام نمی آره.

حالا اون دختر خانم چرا از اول به شما نگفت که شرط پدرش واسه ازدواج خونه است تا شما دیگه پیش نری؟
شاید امیدی به جدی بودن این شرط نداشته. شاید راهی هست. خود اون بهتر می دونه.

---

ما از اول قرار ازدواج نداشتیم . اگه میدونست میگفت:confused: