پس انداز میکنم شهریه دانشگاه هم میدم کلاس میرم
نه تا حالا در مورد درامدم حرف نزده و نپرسیده
نمایش نسخه قابل چاپ
پس انداز میکنم شهریه دانشگاه هم میدم کلاس میرم
نه تا حالا در مورد درامدم حرف نزده و نپرسیده
درآمدت را وارد زندگیتون نکن. اگر تا حالا اینطور بوده خوب هست و ادامه بده.
همسرت نباید به پس انداز شما متکی باشه. پس زیاد حرفی ازش نزن و نذار توی ذهنش امیدی به اون داشته باشه.
کلا به مسایل اقتصادی خانواده کاری نداشته باش و بگذار خودش مسئولیت این قسمت را به عهده بگیره.
برای حقوقت هم خوب هست که از قبل یک چاله بزرگ بکنی.
زمین یا خانه بخر و قسط بده. یعنی حقوقت از قبل خرج شده باشه تا همسرت بدونه که هیچ امیدی نیست و باید خرجی خونه را تهیه کنه.
زبانی چیزی نگو و غر نزن.
امیدوارم سوتفاهم نشه که منظورم پنهانکاری یا کلاه گذاشتن سر همدیگه است.
منظورم این است که همسرتون به خودش بیاد. چون بیکاری غیر از مسایل اقتصادی عواقب بد زیادی داره.
مخصوصا برای مردها.
من سعی میکنم ولی بعضی مواقع نمیشه
مثلا عید میتونستم خرید لباس برای خودم نداشته باشم
خوب مجبور بودم خرید کنم چون اون پول کافی نداشت
یا میشد به خانواده ام عیدی ندم بازم مجبور بودم عیدی بدم
الان چند وقته برنج نداریم میگم برو بخر میگه خوب شب برنج نمی خوریم اخه میشه یا میگه پدرم چند تا کیسه خریده میرم میارم .... چی بگم من هم به روی خودم نمی یارم و منتظرم ببینم چه میکنه گفتم هم حق نداری برای از خونه پدرت بیاری ؟؟؟ فعلا هنوز همینطوری مونده
- - - Updated - - -
حالم از این زندگی اینطوری بهم میخوره مادرم هم مجبور بودم با اینکه شاغل نیست ولی از پدرم که خیلی ولخرج بود پنهان کاری بکنه ولی من دوست ندارم و خوش ندارم این کارو انجام بدم چون حالم بد میشه حس اینکه با همسرم فاصله دارم و از هم نیستیم به هم دست میده
نمی دونم این حرفم چقدر درسته. اما فکر می کنید اگر بره از خونه پدرش برنج بیاره و چند بار ازشون کمک بگیره تا صدای اونها دربیاد که چرا نمی ری سرکار، خوب نیست؟
شما فقط نیازهات و کمبودها را اطلاع بده، ولی نگو از کی بگیره یا نگیره.
البته می دونم از اونطرف جلوی خانواده همسرت احساس بدی داری که حتی برای خوراک هم اونها بهتون کمک کنند.
به هر حال باید شدت و ضعف این گزینه ها را بسنجی و ببینی کدوم به نفعته.
این که به خانواده شوهر رو بندازی یکی دوبار
تا شاید شوهرت کمی همت کنه و بره سرکار یا این که بذاری بیکار بمونه تا خدای نکرده به اعتیاد و انحراف و تنبلی و ... هزار مشکل دیگه گرفتار شه؟؟
خودت فضای زندگی ات و سود و زیان هاش و احتمالهاش را بهتر می دونی.
چرا خانواده اش تشویقش نمیکنن که بره کار کنه؟
چرا اونو باهات همراهی نمی کنن؟ به نفعشون هم هست که!
خانواده همسرم بدون منت خیلی دوست دارن کمک کنن ولی من قبول نمی کنم
الان که برنج نداریم دیشب به شوهرم گفتم من بدون برنجی رو تحمل میکنم تا بتونی خودت تهیه کنی تا اینکه بری از پدرت بگیری اون هم قبول کرده و گفت باشه خودم تهیه میکنم
نمیگم بی مسئولیته ولی انگار پول زیاد کار کمو دوست داره که تعطیلاتش به راه باشه
فقط همین که این هم امکان پذیر نیست
خودم هم با خودم مشکل دارم حسم نسبت بهش سرد شده
- - - Updated - - -
خانواده اش ؟؟؟؟؟؟؟؟ مادرش که خیلی زود از دست داده و پدرش هم کاملا مستبد و بداخلاق . غرغر و بد عنق
همسرم کار داشته ولی اینقدر پدرش تحقیر و تمسخر و بداخلاقی کرده که باعث سرخوردگی شوهرم شده
همسر من آدمی که همیشه نمی دونه چه کار باید بکنه وقتی بهش میگی چه کار کن میگه تو به من دستور میدی تو منو بچه فرض کردی و یا اصلا قبول نمیکنه
اون حتی در بعضی شرایط نمیدونه چه عکسالعملی داشته باشه
طوری که وقتی همه راه میرن اون وایستاده وقتی همه وایمیستاند اون میره ..... وقتی دیر شده خیلی آروم میره و زوده خیلی تند عمل میکنه ............فقط کارش نیست بگم عیبی نداره
بعضی مواقع زنگ میزنم ازش کمک بگیرم طوری عمل میکنه میگم ای کاش زنگ نزده بودم
من حسی که به همسرم پیدا کردم اینه که نمی تونم بهش تکیه کنم . یا کمک بگیرم
من زمان مجردی هم نتونستم به پدرم تکیه کنم الان هم همینطور شده این موضوع هم ناراحتم میکنه
- - - Updated - - -
عید وقتی مهمونی بودیم با اکراه با سوالات افراد در مورد کارش جواب میداد یا طفره می رفت طرف پشیمون میشد
الان نمیگه نمیرم فعلا بهونه میاره و میگه از فردا میرم فعلا به این کارم ادامه میدم تا ببینم چی میشه
وقتی میرم خونه انگار غم دنیا میاد توی دلم
خیلی فس و فس هم هست وقتی میریم درخونه تا بخواد بیاد توی خونه یک ساعت طول میکشه اونور میره اونور میره بالا میره و پایین میاد و بعد میره ماشینو میزاره حیاط و بعد میاد توی خونه
یه پدر مستبد و حمایتگر، جای خالی مادر، یه پسر بی اراده و بی اعتماد به نفس.
خب چرا نمیرین پیش مشاور؟ شاید یه کمک تخصصی فایده داشته باشه؟
متاسفانه شهر ما مرکز مشاوره یکی بیشتر نیست اونم در حد لیسانس هستند خیلی نمیشه اعتماد کرد
خیلی دوست دارم یک مشاور خب توی تهران پیدا کنم با هم بریم حتی حاضرم خودم همه هزینه اش بپردازم ولی بریم همسرم و من با هم درمان بشیم؟
به قم نزدیک نیستی بری پیش مدیر همدردی؟
پست 65 این تاپیک را بخون. ببین کدومش برات مناسبه.