بنده برای اقا مهدی پست کاملی ارسال کردم که متاسفانه نمیدونم چی شد که همش پرید !!
سعی میکنم هرچی یاد بود رو دوباره بنویسم....
اقا مهدی..برادر عزیز
من قبول دارم که باید واقیعتهای جامعه رو دید ...اما از طرفی واقیعتهای دیگه جامعه ما رو هم باید دید...مثل طلاقهای مکرر....مثل ینکه از هر سه ازدواج یکیش منجر به طلاق میشه....
هنوز که هنوزه ازدواجهای سنتی پابرجا تر و محکم تر از ازدواجهای غیر سنتیه....
توجه داشته باشید اگر الان انقدر امار طلاق بالا رفته فقط به بعد ازدواج مربوط نیست...نحوه اشناییها...نحوه مراسم..و هزار مسئله دیگه در جدایی ها موثره....
من در تاپیک یکی از اقایون هم گفتم.ما خانومیم و خصوصیات اخلاقیمون رو به شما میگیم.ما خیلی دوست داریم مرد مورد نظر ما رسمی پا پیش بذاره تا اینکه بیاد از ما بخواد صحبت کنیم و بالاخره برای صحبت باید پارکی..کافی شاپی....سینمایی...خیابونی...جا یی بریم دیگه؟درسته؟
این کجا تا اینکه یک اقا موقرانه بیاد و شماره منزل رو جهت امر خیر از ما بخواد...یا اینکه واسطه ای مثل خواهر..مادر...عمه...خاله... رو بفرسته جلو.
این برای یک زن خیلی ارزش داره...مردی برای زن قابل قبوله که برای بدست اوردنش تلاش کنه...زحمت بکشه....
من خودم اگر اقایی بیاد و بهم بگه بریم باهم صحبت کنیم اصلا خوشم نمیاد و جوابم قطعا منفیه.کما اینکه در دانشگاه دو مورد به همین شکل بود که هر دو ردکردم.
مردی که رسما وارد کار بشه یعنی پایبند به خانوادست و هدفش چیزی جز ازدواج نیست.
از طرفی اینطور که من از نوتههای شما فهمیدم شما انقدر هم از ایشون کم اطلاع نبودید...چون گفتید هم دانشگاهی بودید و سن و سال کمی هم ندارید...یعنی ورودی جدید نیستید..درسته؟
از طرفی همین که ان خانوم شرایط اولیه رو داشته که شما پا پیش گذاشتی برای اقدام رسمی کافی بود.(در واقع میخوام بگم شما یه شناخت نسبی داشتی..درسته؟)
شیدای عزیز
منم خوشحالم با شما اشنا شدم.
اما شما برداشت درستی از حرفهای من نکردی.البته من سعی کردم واضح توضیح بدم.من نگفتم مانند مادربزرگ شما رفتار کنن و تا شب عروسی همدیگ رو نبینن !!!توجه کن این اقا و این خانوم هم دانشگاهی هستن...یعنی ممکنه هفته ای چند بار همدیگ رو ببینن....
وقتی این اقا محترمانه شماره منزل این خانوم رو میگیره و یا یک واسطه میفرسته و میگه مثلا من خواهر اقای x هستم و میخواستم در مور برادرم باش ما صحبت کنم....به نظرت اصلا این خانوم به ذهنش نمیرسه که این اقا ممکنه بیادخواستگاریش؟!
از طرفی گرفتن شماره تلفن برای چیه ؟!برای زنگ زدن و اجازه گرفتن برای امدن به خواستگاری.(همون خبری اطلاعی اجازه ای شما).ضمن اینکه شماره تلفن فقط گرفته شده....که طبیعتا از روش نمیشه ادرس رو پیدا کرد !!
حالا نمیدونم چرا فکر میکنی منظور من این بوده که اقا مهدی بره پشت درو زنگ بزنه و بگه من همکلاسیتونم...امدم خواستگاری !!!
اگر حد اعتدال رو بگیریم و نه از اینور بوم بیفتیم و نه از اونور....مشکلات همه حل میشن.
موفق و موید باشید