نمایش نسخه قابل چاپ
سلام کامروای عزیز.
عین مشکلات تو رو من هم دارم علتش رو هم پیدا کردم! یکساله بهش پی بردم شایدم بیشتر.
من همه چیزو سخت میگیرم همه دنیا رو.
یه کتابی خریده بودم قبلاً که مال یه روانشناس خارجی بود به اسم در زندگی سخت نگیرید 100 راه خوب داشت و اگه به نظرم آدمی بتونه حتی 10 راهشو درست انجام بده از زندگیش راضی خواهد بود و دست از این ترس های بی موردش برخواهد داشت من یکی دو موردشو موقتی تونستم انجام بدم اما استمرار نداشت چون آدم با پشتکار پایینی هستم .
سلام دوست عزیز.
پست هایی که دوستان برات گذاشتن رو نخوندم، شاید حرفم تکراری باشه.
پیشنهاد من اینه که بصورت آگاهانه سعی کن وسواست رو تحت کنترل در بیاری. یعنی هروقت متوجه شدی وسواست فعال شده، تو در جهت عکس خواستش حرکت کن.
مثلا وقتی از خونه بیرون میری، یه مقدار که از در فاصله میگیری، این میل رو حس میکنی که: برگردم دوباره در رو چک کن، مبادا کلید نکرده باشم! (در حالیکه حافظت میگه کلید کردی)
اینجور وقتا تو دلت بلند به خودت بگو:
من
بر
نمیگردم
درو
چک کنم!
یکم که دورتر شدی دوباره اون تمایل رو حس میکنی، باز هم این جمله رو تکرار کن. به خودت بگو حتی اگه دزد هم بیاد،
من
برنمی گردم!
یعنی به وسواست لج کن!
چیزیکه باعث شده به مرور زمان ترس هات قدرت پیدا کنن، اینه که در جهت اون ترس ها حرکت کردی. اگه یه مدت هر ترسی که در خودت احساس کردی (چه وسواس، چه بقیه مواردی که گفتی) ازش پیروی نکنی، بلکه بصورت آگاهانه براساس منطقت اقدام کنی، به تدریج کم رنگ تر میشن.
حتی وقتی پاهات حس نداشتن که از در دور بشی، پاهاتو به زود دنبال خودت بکش!
یه مدت امتحان کن، تضمینیه!:eagerness:
- - - Updated - - -
جذبه داشته باش!! (بهش تظاهر کن!) ترسا میترسن و در میرن!
ی مدت تصمیم گرفتم با خودم مبارزه منفی کنم یعنی بر خلاف چیزی که ذهنم دستور میده رفتار کنم ولی فشار روانی شدیدی را بهم وارد کرد. نمیدونم این مشکلات اینجوری حل میشن یا قضیه پیچیده تر از این حرفاست!!
سلام
تا جايي كه من ميدونم خانوما بيشتر باحرف زدن آروم ميشن اما آقايون وقتي حرف ميزنن كه فقط دنبال راه حلن نه دردودل.
به نظر من بايد بريد پيش يك روانشناس.
نميدونم كدوم شهر هستيد اما مشهد تو حرم امام رضا مركز مشاوره رايگان داره وبراي زائرا هم همينطوره.
بعضياشون خوبن.تعدادي هم شمارشونو ميدن تا هر وقت خواستيد تلفني صحبت كنيد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط bird.1
من تهرانم. کار مشاوره را اصلا نمیشه تلفنی خوب پیش برد. درثانی اونا بیشتر مشاوره مذهبی باید باشن !؟ممکنه من نیاز به دارو هم داشته باشم که از پای تلفن نمیشه تشخیص داد! لطفا اگه کسی ی مرکز خوب که ازش جواب گرفته را بهم معرفی کنه ممنون میشم!
کامروا جان سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط kamrava
خوب شد گفتی منم میخواستم همین کار رو بکنم یعنی هر چی ذهنم خواست برم تو فاز عکسش. حالا فهمیدم بهتره منم این کار رو نکنم
(به نظرم این مریضی مال بالا رفتن سنه :81:ما نیست جلوتر از سنمونیم خوب زودتر به ملکوت نزدیک میشیم :58: )
راستش من دارم سعی میکنم خودشناسیمو بیشتر کنم چون معتقدم همه مشکلاتم از خودم نشات میگیره و باید در درون خودم دنبال راه حل باشم دارم میگردم ببینم حفره اصلی وجودم کجاست:303: بعد یه خاکی بریزم تو سرش پرش کنم شاید درست شد :199:)
امیدوارم زودتر راه حل و پیدا کنی و بیای اینجا بگی ما ه استفاده کنیم شاید اوضاع مون بهتر شد شاد باشی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط roozaneh
البته اولش فشار میاد ولی اگه مداومت کنی و البته بقیه مواردم رعایت کنید کم کم جواب میده! اینروزا بهتر میتونم مبارزه منفی کنم! تمرین میخواد
سلام به آقای کامروا و روزنه عزیز.
من خودم از این مبارزه منفی استفاده کردم و برای من خوب بود. البته قطعا اینکارها مکمل خودشناسی و شناخت ریشه ها و بسترهای مشکل هستند. و اگه هر دو با هم اعمال بشن عالیه.
بنابراین با مراجعه به روانشناس و تلاش برای شناخت بیشتر کاملا موافقم. اما یه نکته دیگه هم هست:
گویا این مدت درگیر آزمون دکترا بودید و بعد هم در انتظار دریافت نتیجه. این خودش فضای ذهن و روان انسان رو خسته می کنه. و ذهن خسته هم مستعد انواع و اقسام گژروی هاست.
آقای مدیر یه پست توی تاپیک حال و احوال براتون گذاشته بودند که فکر می کنم با حرکت در اون جهت، بشه فضای روانی شادتری رو تجربه کرد. و با افزایش عزت نفسی که در پی داره، خیلی از مشکلات ریزی که مثل کنه بهمون می چسبن و نمی تونیم از شرشون خلاص شیم، خیلی راحت تر برن پی کارشون.