خود کم بینی های خودم..
نه اخلاق بدی ندارم...فقط بقیه از اخلاق م سو استفاده میکنن.
انتظاراتمم بالا نیست..یکم خاص ــه
نمایش نسخه قابل چاپ
خود کم بینی های خودم..
نه اخلاق بدی ندارم...فقط بقیه از اخلاق م سو استفاده میکنن.
انتظاراتمم بالا نیست..یکم خاص ــه
سلام
خیلی سربسته صحبت می کنید،اگر واضح تر مشکلتون بگین شاید دوستان راحت تر بتونن کمکتون کنن.
مثلا یعنی چی انتظاراتت خاصه؟
سلام..نقل قول:
نوشته اصلی توسط reihane_b
مشکلمو واضح بگم!:شما یه جورایی همجسنگرایی فرض کن........
البته مشکلات رو بره ما ساختنو تراشیدن....
همجنسگرایی خودش چندین نوع داره و دلایلشون هم می تونه متفاوت باشه. لطفا بیشتر توضیح بدید. آیا شما مشکل فیزیکی دارید یا مشکلتون روانی است؟ آیا فکر می کنید در بدن اشتباه هستید (یعنی دوست داشتید در بدن یک دختر باشید) یا نه؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط 400kg
نامه دکتر شما هم کمی گنگ هست، ایشون تشخیص افسردگی دادند و قسمت بعدی هم بسیار کلی است. تشخیص اختلال شخصیتی هم دادند که نگفتند چه اختلالی. تا وقتی شما اطلاعات ندید کسی نمی تونه بهتون کمک کنه.
درود..
خیر..مشکل م روانی هست....(فکر و خیال همجنسگرایی و همجنسبازی و...)نقل قول:
. آیا شما مشکل فیزیکی دارید یا مشکلتون روانی است؟
خیر..ترَنس نیستم..نقل قول:
آیا فکر می کنید در بدن اشتباه هستید (یعنی دوست داشتید در بدن یک دختر باشید) یا نه؟
.نقل قول:
نگفتند چه اختلالی. تا وقتی شما اطلاعات ندید کسی نمی تونه بهتون کمک کنه
ازاین بیشتر توضیح بدم!..:sour:
1سالو نیمه از وسواس فکری شدید هم رنج میبرم..
فقط آخر سرنگید برید پیش فلان روانشناس چون 3بار رفتم...فایده ای نداشت.....!..........همش حرف خودشونو میزنن و میخوان اعتماد ب نفس کاذب تزریق کنن
همه افراد می تونند مقداری تفکرات و فکر و خیال و فانتزی های همجنس گرایی داشته باشند بودن اینکه همجنس گرا باشند. چیزی که شما گفتید کافی نیست که براتون تشخیص همجنس گرایی بدیم ولی قبلا گفتید علاقه داشتید یک دوست پسر داشته باشید، این کمی تمایلات قوی تر همنجنس گرایانه است.نقل قول:
نوشته اصلی توسط 400kg
رابطه شما با دخترها چطور است؟ آیا علاقه اصلا دارید؟ بی علاقه هستید یا به کل بدتون میاد؟
نقل قول:
ازاین بیشتر توضیح بدم!..:sour:
1سالو نیمه از وسواس فکری شدید هم رنج میبرم..
اگه مشکل وسواس دارید (ocd)، این مشکل کاملا قابل کنترل است و اگه صحبت با روانشناس براتون پاسخگو نبوده نیاز به دارودرمانی و مراجعه به روانپزشک دارید. فقط من شک دارم شما این مشکل رو داشته باشید، لطفا مثال بزنید، اگه میگید "وسواس شدید فکری" دارید یعنی چی، مثلا چطور می شید؟
اینکه شما نتیجه نامناسب با روانشناس داشتید معنیش این نیست که علم نمی تونه کمکی به شما بکنه. 70 درصد مرگ و میر در اروپا و آمریکا در بیمارستان ها رخ می ده ولی همین بیمارستان ها در صد سال اخیر باعث شدند میانگین عمر انسان ها بیشتر از 2 برابر بشه.نقل قول:
فقط آخر سرنگید برید پیش فلان روانشناس چون 3بار رفتم...فایده ای نداشت.....!..........همش حرف خودشونو میزنن و میخوان اعتماد ب نفس کاذب تزریق کنن
مهمترین چیز اینه که برای شما تشخیص دقیقی داده بشه، به شما آگاهی کامل درباره مشکلاتتون داده بشه و از طریق راه های علمی مشکلات شما درمان یا مدیریت بشه.
درود..
از لحاظ ژنتیکی وهورمونی همجنسگرا نیستم...کم کم محیط و اتفاقاتی که تو دوران کودکی م و نوجوانی م افتاد روم تاثیر گذاشت..
عرضم به حضورتون..تا 1سال پیش هیچ رابطه ای با دختر نداشتم و کلا با کسی رابطه ای نداشتم...اتفاقاتی رخ داد.که دختر خانمی به من علاقه مند شد.!...هرکاری میکردم ب من نزدیک نشه و متنفر بشه ازم جواب نمیداد..از دست من و خود کم بینی های من به شدت عذاب میکشه..نقل قول:
رابطه شما با دخترها چطور است؟ آیا علاقه اصلا دارید؟ بی علاقه هستید یا به کل بدتون میاد؟
من ازهیچ آدمی بدم نمییاد(با هر جنسیتی) و به همه احترام میذارم...
وسواس فکریم تقریبا از 1سال یا 1سال و نیم پیش شروع شد.زمونی که 18سالو رد کرده بودم.کم کم مو رشد کرد تو بدنم..و منم از این موضوع رنج میبردم..و روز ب روز هم دارم بد تر میشم..نقل قول:
اگه میگید "وسواس شدید فکری" دارید یعنی چی، مثلا چطور می شید؟
OVERPIC.net
http://img.overpic.net/thumbs/f/o/i/...9n32kkmn_t.jpg
وسواس فکری م فقط این 1مورد نیست..کوچیک ترین رفتار بده(بد از نظر خودم) منو آژار میده..و چند تا مورد دیگه..
نمیشه اینطور گفت چون آزمایش دقیقی برای تست این قضیه وجود نداره ولی اصلا مهم هم نیست. مهم فقط اینه که الان این تمایلات در شما وجود داره.نقل قول:
نوشته اصلی توسط 400kg
بیشتر منظور من علاقه و تمایلات جنسی بود. آیا براتون جذابیت دارند؟ البته طوری که شما توضیح دادید به نظر میاد علاقه جنسی اصلا به جنس مخالف نداشته باشید ولی اگر غیر از اینه توضیح بدید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط 400kg
بله شما به نظر میاد OCD داشته باشید البته شما قطعا مشکل حرمت نفس (Self-esteem) پایین هم دارید که باید این مشکلات حل بشه تا شما بهتر بشید. معمولا برای OCD روش های روان درمانی و صحبت با روانشناس توصیه میشه (CBT) ولی اگه جواب نده یا مشکل شما شدید باشه معمولا داروهای SSRI توصیه میشه که البته عوارض جانبی زیادی دارند ولی البته برای شخصی با شرایط شما در جامعه ایران ممکنه این عوارض خیلی هم بد نباشند (کم شدن میل و علاقه جنسی). البته همه اینها تحت نظر پزشک و در صورت صلاحدید روانپزشک باید صورت بگیره.نقل قول:
نوشته اصلی توسط 400kg
متاسفانه این مشکلات شما جدی هستند و بدون کمک حرفه ای و توسط خودتون یا دوست و آشنا درمان نمیشن.
چرا باید جذاب باشن!!!؟نقل قول:
بیشتر منظور من علاقه و تمایلات جنسی بود. آیا براتون جذابیت دارند؟
در سنین 15-16سالگی علاقه داشتم ولی در حد خیال و فانتزی کم کم سرکوب کردم این علایق رو....و از این که اون موقع راجب جنس مخالفم همچین فکرایی میکردم بره خودم متاسفم...نقل قول:
به نظر میاد علاقه جنسی اصلا به جنس مخالف نداشته باشید ولی اگر غیر از اینه توضیح بدید.
جواب نمیده...هیپنوتیزم درمان هم مییومد خونه مون کاره اونم جواب نداد.......نقل قول:
معمولا برای OCD روش های روان درمانی و صحبت با روانشناس توصیه میشه (CBT) ولی اگه جواب نده یا مشکل شما شدید باشه
میل جنسی م و علاقه م همش به هم جنس م هست و اون دوست پسری که تو خواب بره خودم درست کردم..ک آخرش ختم میشه ب خود ارضایی..نقل قول:
(کم شدن میل و علاقه جنسی). البته همه اینها تحت نظر پزشک و در صورت صلاحدید روانپزشک باید صورت بگیره.
بره این که خودارضایی م کم بشه و این فکر و خیال ها...ازقرص دوکسپین 25استفاده میکنم حدود1سالو نیمه..وقتی مصرف میکنم..(4تا باهم)..کم کم ب شدت خوابم میبره و احساس سبکی میکنم..دوکسپین هم طوریه که قدرت تفکرو میگره.نمیذاره اصلا تو خواب ب چیزی فک کنی..!..اینگار در خلاقرار میگیره آدم...خوابمم خواب شب تاصبح حدود 15ساعتی میشه.
با این روش من در آوردی خودم 1سالو نیمه که میخوام خود ارضایی مو کاهش بدم اما بازم نمیشه...........وقتی هم قرص مصرف نمیکنم.خودارضایی م میشه هفته ای 4یا5بار.....بره اینکه خودارضایی نکنم مجبوراستفاده کنم از دوکسپین 25..(خواهشا نگید با ورزش و مطالعه و اینا فکر و خیالو از سرت دور کن ک خودارضایی نکنی...)..فقط اون قرص میتونه بهم کمک کنه که خودارضایی نکنم.!
لازم نیست برای خودتون متاسف باشید. شما اینطوری هستید و تقصیر خودتون هم نبوده، به خودتون به چشم یک مقصر نگاه نکنید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط 400kg
هیبنوتیزم بیشتر از اینکه راه درمان باشه یک راه برای تشخیص ریشه مشکلات شماست. هیبنوتیزم رو میشه به بیهوشی تشبیه کرد، شما وقتی وارد اتاق عمل میشید بیهوشتون می کنند ولی بیهوشی برای شما کاری انجام نمی ده، اون جراحه که شما رو جراحی می کنه. هیبنوتیزم رو میشه در دو ساعت یاد گرفت ولی کاری که اون روانشناس بعد از هیبنوتیزم انجام می ده نیازمند سال ها تحصیل و مطالعه است.نقل قول:
جواب نمیده...هیپنوتیزم درمان هم مییومد خونه مون کاره اونم جواب نداد.......
متاسفانه به نظر میاد افرادی که شما باهاشون کار کردید واقعا آدم های کم سوادی بودند چون نه به شما توضیح دقیقی دادند که دارند چکار می کنند و نه کارشون رو درست انجام دادند.
دوکسپین راه حلی برای شما نیست و حالت مسکن داره و برای طولانی مدت فکر نمی کنم کمکی کنه البته اینها صلاحدید پزشک شما بوده و ایشون قطعا شما رو بهتر می شناخته. 4 تا با هم هم مقدار دز بالایی است و قطعا شما عوارضش رو خواهید دید.نقل قول:
میل جنسی م و علاقه م همش به هم جنس م هست و اون دوست پسری که تو خواب بره خودم درست کردم..ک آخرش ختم میشه ب خود ارضایی..
بره این که خودارضایی م کم بشه و این فکر و خیال ها...ازقرص دوکسپین 25استفاده میکنم حدود1سالو نیمه..وقتی مصرف میکنم..(4تا باهم)..کم کم ب شدت خوابم میبره و احساس سبکی میکنم..دوکسپین هم طوریه که قدرت تفکرو میگره.نمیذاره اصلا تو خواب ب چیزی فک کنی..!..اینگار در خلاقرار میگیره آدم...خوابمم خواب شب تاصبح حدود 15ساعتی میشه.
نقل قول:
با این روش من در آوردی خودم 1سالو نیمه که میخوام خود ارضایی مو کاهش بدم اما بازم نمیشه...........وقتی هم قرص مصرف نمیکنم.خودارضایی م میشه هفته ای 4یا5بار.....بره اینکه خودارضایی نکنم مجبوراستفاده کنم از دوکسپین 25..(خواهشا نگید با ورزش و مطالعه و اینا فکر و خیالو از سرت دور کن ک خودارضایی نکنی...)..فقط اون قرص میتونه بهم کمک کنه که خودارضایی نکنم.!
راه حل مشکل خود ارضایی شما ، شناخت دقیق وضعیت جنسی شما، حل اختلالات هورمونی (اگه وجود داشته باشه)، حل مشکل وسواس و افسردگی شماست و بعد از اون احتمالا به یه آرامش فکری خوب می رسید و نیاز به خود ارضایی هم در شما کمتر میشه. این روش من درآوردی شما مثل اینه که شخصی که دندانش عفونت کرده با آمپول مسکن سعی در آروم کردن دردش داشته باشه.