RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
چقدر شبیه کسی هست که من در پست خودم توضیح دادم . البته اون از نوع مذهبیش و این از نوع غیر مذهبیش
و مشکل من دقیقا سر همین دو تا موضوع بود
یعنی هم مذهبی بود و هم خیلی احساساتی
من در مورد مصرف سیگار و الکل و .... نمی تونم چیزی بگم . چون تجربه ای ندارم
اما در مورد احساساتی بودنش . واقعا اذیت شدم . واقعا . واقعا
اون خیلی احساساتی بود و هیچ وقت اجازه نداد احساساتمون با هم پیش بره . با هم همدیگرو دوست داشته باشیم . با هم ابراز علاقه کنیم . مدام منو مجبور می کرد که بگم دوستش دارم . منو به حال خودم نمی ذاشت تا خودم پیش برم . انگار که منو به زور پیش می برد . هیچ وقت و هیچ وقت اجازه نداد حتی یه نیم روز ازش بی خبر بمونم و من یه بار زنگ بزنم و نگران بشم و حالش رو بپرسم . اگه نیم ساعت بود پیام نزده بود می گفتم خب حالا بهترین فرصته برای اینکه من حالش رو بپرسم . اما گوشی رو بر می داشتم و می دیدم اون قبل من 3 یا 4 تا پیام زده . و مدام گله می کرد . گله از اینکه تو چرا بهم توجه نداری . تو رابطه ما انگار نقش منو تو به عنوان خانم و آقا عوض شده . بهش می گفتم چون تو اجازه نمیدی من تو جایگاه خودم باشم . آروم تر پیش برو . می گفت باشه اما تا دوساعت نگذشته زنگ می زد که خب کو ؟
چرا زنگ نمی زنی ؟ چرا دلت تنگ نمیشه ؟
مدام می گفت عزیزم ، دوست دارم ، می میرم برات ، بدون تو نابود میشم ، منو ناامید نکن و .....
می گفت من اسمت رو میگم تو بکو جانم و دهها بار اینکارو تکرار می کرد
الان طوری شده که از هر نوع رابطه احساسی بیزارم
می دونی ! اینایی که گفتم جنبه ی درد و دل بود . آخه دلم خیلی پره . خیلی . بعد بعضیا می گفتن تقصیر توئه . یا اینکه تو قدر نمی دونی . من که می گفتم من دوس دارم مرد یه کمی مغرور باشه می گفتن عقل نداری دیگه !!!!!
اما راستش عقل داشتم . ولی آدمی همون قدر که نیاز داره کسی دوسش داشته باشه ، نیاز هم داره کسی رو دوس داشته باشه و این نیاز دوم گاهی حتی برتر از نیاز اوله . از این جهت که ما ممکنه سالها کسی رو دوس داشته باشیم که حتی ما رو نمی شناسه یا دوستمون نداره .
گرفتن فرصت دوست داشتن بدترین کاریه که می تونن با آدم کنن:302:
می بخشی . دلم پر بود با تو درد و دل کردم . چون اولین کسی هستی که تو این سایت مثل من از این موضوع گلایه داری . در کل اینکه اینم اولش اینجوری نبود. کم کم اینجوری شد.
من نمی دونم که می خوای قبولش کنی یا نه . نظرم اینه آدمی که میگه ترک کرده و دیگه سمتش نمیره و اینو تا حدی ثابت کرده راست میگه . شاید چون خوش بینم . یا شاید چون در این مورد دست ما تو دنیا کوتاهه . یعنی ممکنه کسی که هرگز اینکارو نکرده بعد ازدواج بره سمتش . منظورم اینه از اراده ما خارجه تا حدی کنترل امور
اما در مورد احساسی بودن زودتر بشناسش که چجوریه . اگه جوابت مثبت بود زودتر جایگاهت رو پیدا کن تا مثل من نشی . اما اگه جوابت منفیه زودتر تصمیم بگیر و قاطعانه بگو نه . چون آدمای احساسی بعد از یه مدت اگه جواب منفی بدی بهشون دمار از روزگار وجدانت در میارن و آنچنان عذاب وجدانی بهت وارد میشه که تصمیم می گیری هرچی هست قبول کنی و وقتی میخوای قبول کنی دلت برای خودت می سوزه
اینا احساساتیه که با گوشت و خونم لمس کردم و یه سال بدترین عذابا رو کشیدم . حواست باشه که ادامه ی راهت راهی نباشه که به من برسی :46:
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
نادیا عزیز مسلمه ایشون شما رو پسندیده و هرکاری میکنه تا نظرشما رو جلب کنه. من نمیدونم ایشون مورد خوبیه یانه. اما حق شماست که با بهترین مردی که برای شما وجود داره ازدواج کنین(نگفتم بهترین مرد دنیا گفتم بهترین مردی که برای شما وجود داره حتی ممکنه امروز هم نباشه)
توصیه میکنم تحت تاثیر احساسات قرار نگیرین و نذارین به این سرعت قضایا پیش بره. اصلا بحث خوب بودن یا نبودن ایشون نیست بحث سر اینه که آدم گاهی اینقدر تو پیرامون یه موضوع گیر میکنه و از دید نزدیک میبیندش که دیگه نمیتونه خیر و شر بودنشو تشخیص بده الان شما تو همچین وضعیتی هستین و متاسفانه من فکر میکنم ایشون دانسته شما رو اینقدر درگیر کردن. همونطور که گفتم برای اون این هدفه. اینکه شما رو به هر طریقی بدست بیاره.
سعی کن فاصله رو بیشتر و منطقی تر کنی و بیشتر فکر کنی. بین تصمیم گیریت یه فاصله بنداز مثلا یه مسافرت و یا حتی بهونه یه کار. بذار زمانی رو بدون حضور ایشون در این مورد فکر کنی.
بحث یه عمر زندگیه. تو لایق بهترین و مناسبترین و جورترینفردی که برات وجود داره هستی . ممکنه ایشون باشه ازونجایی که ایشون همچنان هست فاصله یکی دوماهه باعث نمیشه از دستش بدی اما اگه ایشون نباشه بهت کمک میکنه که بهتر واقعیتها رو ببینی.
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
ممنونم از دوستان از اینکه وقت می ذارید
تو این مدت باهاش صحبت کردم ، گقتم که باید فاصله ها حفظ بشه که تا حدی قبول کرده ، اما از نظر کلامی می گه باید ابراز کلامی داشته باشی اما تماس فیزیکی نداریم و صحبت های آنچنانی هم نمی کنیم قبوله. مقدار اس ام اس هاشو خواشتم کم کنه که کرده و کمی زندگیمو به روال عادی برگردوندم چون دقیقاً مثل Yalda عزیز دائم زنگ می زد و پیغام می داد اما الان خیلی بهتر شده.
الان مشکل جدای از موضوع الکلی بودن در گذشته ، وضعیت مادی ایشونه . متوجه شدم پدرش مریض حاله و گویا ایشون سابق در خرج خونه کمک می کرده و حتی در رهن منزل هم همین طور! اینا خانوادمو نگران کرده و می گن شاید از نظر مادی از پس زندگی بر نیاد علاوه بر اون اون مشکل قدیمی الکلی بودن هم که هست پس جواب منفی بده ولی نمی دونم چی کار کنم واقعاً فرصت بدم بهش تا خودشو جمع و جور کنه یا باز ردش کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مشکلاتش یکی دو تا نیست ، واقعاً موندم چی کار کنم. اگر لازم بود بگین توضیح بدم . از مشاورا هم خواهش می کنم کمک کنن چون این موضوع کمی ثقیله و خیلی نمی شه کاربرای عادی روش نظر قطعی بدن چون واقعاً می ترسن!
تا همین جا هم از همه ممنون ، بچه ها منتظر جوابها هستم
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
این خیلی خوبه که قبول کرده که از نظر احساسی خودش رو کنترل کنه
فقط امیدوارم موقتی نباشه . باید چند روزی صبر کنی تا ببینی واقعا این اتفاق می افته یا نه که البته من برات دعا می کنم این اتفاق بیفته :46:
در مورد وابستگی خانواده از نظر مالی به ایشون ، میشه بگی آیا در گذشته اینطور بوده یا اینکه این قضیه برای حالاست و اینکه آیا بعد از ازدواج هم این کمک ها کماکان ادامه خواهد داشت و میزان این کمک چقدر خواهد بود ؟
آیا فقط پدر و مادرش تو خونه هستن یا خواهر و برادر وابسته از نظر مالی به ایشون هم هست ؟
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
دعا کنید هر چی صلاحه همون بشه چون خیلی می ترسم ، نمی دونم از پس اینجور زندگی بر میام یا نه. آخه من همیشه در رفاه بودم ، خودمون خونه داشتیم و خدا رو شکر از نظر مالی در حد خوب بودیم ، البته آدم ولخرجی نیستم اما نمی تونمم تو زندگی به خودم فشار بیارم. وقتی نگاه می کنم می بینم در مجموع توی همه چیز یک یا چند پله از من پایین تره. تحصیلات ، ظاهر ، وضع اقتصادی ، وضع اجتماعی ، شرایط خانوادش و ...
بهم گفت قبلاً 12 میلیون پول پیش خونه رو داده ، یا مثلاً قبض های آب و برق و ... رو پرداخت می کرده. پرسیدم که می خوای بازم پول بدی گفت اگر داشته باشم و به زندگیم لطمه نزنه آره . البته پدرش هنوز یه جورایی سر کار می ره و مادرش هم تا حدود کمی درآمد داره ، ولی می ترسم! وقتی حساب کردیم دیدم پولی برای پس انداز نمی مونه و به چیزایی مثل مسافرت هم نمی رسه (با در نظر گرفتن وضع فعلی که البته صد در صد من صبر می کنم و به این زودی ها نمی رم) گفتم چیزی نمی مونه که تو بخوای کمک کنی خودمونم کم میاریم بر فرض هم چند وقتی خوب کار کنی باید نگه داری برای روزای کم کاریت. در نهایت بهم گفت وقتی ندارم کمک نمی کنم بنابراین بحثی نموند که مقدار کمک چقدر خواهد بود.
کس دیگه ای تو منزلشون نیست که وابستگی مالی داشته باشه به ایشون. پدرش پول جمع کن نیست یهو همه رو خرج های بزرگ می کنه و در نتیجه برادر بزرگش و ایشون مجبور می شن تا حدی کمک کنن.
دیشب شرایط مادیشو بهم گفت که اگر قرار باشه همین الان ازدواج کنیم (که نمی کنیم) ماهی 1,200 متوسط حقوقشه و می تونه خونه سمت ده ونک رهن کنه ، نمی دونم منی که تو منطقه خوب یوسف آباد بودم می تونم با همچین شرایطی سازگار بشم یا نه؟! بچه ها مغزم داره سوت می کشه تو رو خدا هر کی می تونه راهنمایی کنه دیگه همه چیو گفتم ، امروز ازم جواب خواسته که با این حداقل ها می تونم یا نه؟ بدون در نظر گرفتن اینکه آیا سال بعد اوضاع بهتر می شه (که خودش می گه بهتر می شم) جوابمو بدم یا اینکه بگم صبر می کنم تا وضعت بهتر بشه؟ یه بار بهم گفت اگه بعضی مواقع حقوقم روی 800 تومن برسه و کار کم باشه می تونی یا میزاری می ری؟!
شاید بگین من پر توقعم ولی به خدا دارم با شرایط کلی زندگی خودم می سنجم و می ترسم اشتباه کنم هر دو تامون بدبخت شیم. من تا حالا مستاجر نبودم و اینجور زندگیو تجربه نکردم .
خانوادم تا دیروز می گفتن شرایطش خیلی دردسر داره تو نمی تونی با این زندگیا کنار بیای ، جواب منفی بده یا با اکراه گفتن بدون قول قطعی صبر کن براش ببین بهتر می شه یا نه؟ اگه شد بعد قبول کن. از اون طرف اون می گه اگه تو پشتم باشی و صبر کنی با هم جورش می کنیم .
هنوزم هیچ تحقیقاتی نکردیم ، استرس دارم :302: نمی دونم چی کار کنم باید امروز جــــــواب بدممممممممممممممممممم
راستی شغلشم به صورت پیمانیه ، کارهای پروژه ایه نصب و راه اندازی کولرهای گازی رو می گیرن
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
سلام
به نظر من ایشون خودش نمیخواد به یه شناخت خوب ازش برسی و خوب میدونه اگه یه دخترو ببره توو فاز احساسات میتونه جلوی فکر و منطق و تشخیصش رو بگیره. حواستو خیلی جمع کن نادیا جان. شایدم میدونه چون از بچگی دنبال سیگار و الکلو این چیزا بوده،اگه خانوادت برن تحقیق مطمئنا به نفعش نیستو میخواد با عجله جواب مثبتو از خودت بگیره. اصلا عجله نکن و بذار خانوادت تحقیق کنن.مساله مالی و کنار اومدن با اون به خودت بستگی داره. ما بعد ازدواج یه آدم دیگه که نمیشیم! اگه الان فک میکنی نمیتونی این شرایطو تحمل کنی، بعد ازدواج قرار نیست معجزه باشی
موفق باشی
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
مرسی سارای عزیز از اینکه در بحث شرکت کردی. در مورد موضوعات سیگار و الکل خانواده من در جریان هستن و مسلماً دنبال تحقیقات خواهند رفت و در هر مرحله اگر ما به مشکلی از این بابت برخورد کنیم حتماً قطع خواهیم کرد اما هنوز مشکل اینجاست که چطور می تونیم تحقیقات درست و خوبی داشته باشیم. خودش به من گفته که منو به اون کلاسا می بره تا تحقیق کنم و به خانوادم هم دقیق بگم روی همین حساب شکم در این مورد خیلی کم شده. بنابراین یکی از مشکلاتم نحوه تحقیق در همچین شرایطی هست که از دوستان می خوام راهنمایی کنن
در نهایت امروز با مشورت با خانوادم بهش شرایط مادی مورد نظرم رو گفتم و اینکه می تونم 6 ماهی برای جمع و جور کردن خودش و رسیدنش به شرایط مد نظر من بهش وقت بدم که خوب اولش خیلی ناراحت شد و گفت من می خواستم اینا رو با هم بسازیم ولی بعد کلی چونه زدن قبول کرد و گفت من که تا اینجا اومدم ، مسلماً از اینجا به بعد هم پیش می رم ، سعیمو می کنم و فکر می کنم بتونم به اون شرایطی که می خوای برسم.
نمی گم با توجه به تلاشی که داره می کنه دیگه نیازی به تحقیق نیست اما فکر می کنم واقعاً موضوع گول زدن من یا صرفاً احساساتی کردنم نباشه که نتونم با منطق تصمیم بگیرم! البته این رو هم حتماً در نظر خواهم داشت که چشمامو باز نگه دارم :305: امروز فاصله رو بیشتر رعایت کرد البته "دستمو گرفتن" بود ولی مسائلی مثل قبل نه!! اس ام اس و زنگ هاش کم شده و مواقع کاری وقتم رو نمی گیره.
علاوه بر اینها من به عنوان مهریه بخشی از ملکی که داره رو در نظر گرفتم به علاوه حق خروج از کشور که قبول کرده. فکر می کنم اگر کسی بخواد ریگی به کفشش باشه با این شرایط باید فرار کنه نه تلاش! نمی دونم باز شما ها که از دور می بینین بهتر تشخیص می دین. آیا هنوز هم فکر می کنین می تونه مشکوک باشه؟ چه تست خوبی برای این مورد می تونین بهم بگین که مطمئن بشم؟
در نهایت، شرط ازدواج ما بر تهیه موارد مد نظر من هست که اگر فراهم نشه ازدواجی صورت نمی گیره و مسلماً در این بین تحقیقات هم خواهیم داشت اما چطور باشه که اطلاعات خوبی هم بدست بیاریم رو نمی دونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!! راهنمایی می خوام
خیلی دوست دارم نظر فرشته مهربان عزیز یا سایر مشاورهای انجمن رو هم بدونم.
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
اعتیاد به الکل ( که روی مغز اثراتی می گذارد که هوس آنرا از بین نمی برد در کنار احساساتی بودن و نمونه رفتارهایی که هنوز حتی رسماً خواستگاری نیومده نشون داده ..... نشانه هایی جدی هستند ببرای مشکلات در زندگی . این یک هشدار هست ( البته پیداست که شما هم احساسی شده ای و نشانه های دیگری هم هست که ندیدی )
.
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
نادیای عزیز
منظورت چیه که اگه ریگی به کفشش بود باید فرار میکرد نه تلاش؟ اولا ک شما هنوز هیچ تلاشی ندیدی که به اون استناد کردی!!!!!! دوما منظور من نبود که اون میخواد سواستفاده کنه یا شما رو برای ازدواج نمیخواد،اتفاقا از نظر من شما رو برای ازدواج میخواد اما شناخت بیشتر شما از اون به نفعش نیست(به دلایلی که باید حتما دنبالش بری). نمیدونم شایدم من خیلی بدبینم! شایدم چون کلا دید خوبی به آدمای سیگاری و الکلی ندارم. تو این 6 ماه میخوای باهاش بمونی؟ با یه آدم احساساتی و با این چیزایی که توو هفته اول ازش دیدی و گفتی کنترل رابطه تا 6 ماه خیلی سخته.
RE: نگرانی درباره گذشته خواستگارم و سایر اخلاقیات
متشکرم فرشته عزیز و سایر دوستان
من چطور می تونم ایشون رو بهتر بشناسم ؟ آیا بهتره اصلاً زمان برای شناخت بذارم یا این موضوع رو تمومش کنم؟ فرشته عزیز نمی دونم شاید بهم بگید احساسی شدم ولی خوب بعضی وقتا فکر می کنم آیا ممکن نیست بعضی افرادی که سالم هستن رو به اینجور چیزا در آینده بیارن؟ چه تضمینی هست؟
شاید حداقل افرادی مثل ایشون که رنج چنین چیزی رو یک بار تحمل کردن کمتر احتمال بازگشتشون باشه! البته قبول دارم ممکنم هست که برگردن دوباره و خیلی از این مسئله می ترسم. برای همینه که الان اینجام و راهنمایی می خوام.
آیا باید تحقیق کنم یا اصلاً چنین رابطه ای رو بی هیچ فکری بهم بزنم؟ خانوادم فعلاً با یکی از صاحب کارهای ایشون تماس گرفتن و خصوصاً در مورد الکل سوال کردن ، که این آقا گفتن "من خودم اهل خوردنش هستم ولی در مهمانی به ایشون تعارف کردیم و نخورده" و اینکه گفتن من 10 ساله با ایشون دوستم و باهاش مسافرت هم رفتم در این موارد و همین طور اعتیاد به شما تصمین می دم که نگران نباشین.
خلاصه بگید چی کار کنم؟؟؟؟؟