RE: دارم طلاق می گیرم .خودمو یه شکست خورده می بینم
تسلیم خدای عزیز
گاهی رفتار خونواده ها به ای دلیله که اونا چیزهایی رو میبینن که ما نمیبینیم
این رفتارهای همسرت پر اشکاله اما تا خودت به نتیجه نرسی و قطعیت پیدا نکنی هر رفتاری اشتباهه
هیچ پدر و مادری براشون طلاق گرفتن دخترشون افتخار نیست
اونا دارند آینده رو میبینن ولی...
من فقط تو این شرایط برات یه پیشنهاد دارم
ازین دعوا و دعوا بازی و پدر مادر اون چی گفتن و همسرم چیکار میکنه و گریه کرد و... خودتو یه مدت بکش بیرون
کمی تفریح کن یا ورزش
در کنارش اینقدر ضعیف نباش
یه مرور دقیق با کمک یه مشاور بکن
ببین میتونی تا ابد یه شخصیت تحقیر شده داشته باشی
و خیلی چیزهای دیگه
واصلا به تغییر هیچ خصلتی فکر نکن
اینو با اعتقاد کامل میگم هر خصلت اشتباهی که امروز میبینی رو بزرگترو درشتنمایی شده ترش رو حتما در زندگی خواهی دید
تصمیم به طلاق یا غیر اون بر عهده خودت اما درآرامش و با کمک مشاوره نه احساسی و فقط به خاطر وابستگی
موفق باشی
RE: دارم طلاق می گیرم .خودمو یه شکست خورده می بینم
ممنونم مریم جان حرفات درسته مادرم هم همینو می گه
اونایی که هیچ مشکلی تو نامزدی نداشتن بعد عروسی کلی مشکل پیدا می کنن حالا وای به حال من با این همه مشکل
یه مشکله دیگه ی هم که هست پدر همسرم تا چند سال پیش دست بزن داشته
به حدی که مادر همسرمو از یه چشم کور کرده ویه گوشش کم شنواست
دستش رو شکسته لگنش رو شکسته .وقتی دعواشون می شده اون زن بیچاره رو از پله ها پرت می کرده پایین
مادر همسرم بارها می خواسته طلاق بگیره ولی باز به خاطر بچه هاش کوتاه می اومده
ما زمان خواستگاری در جریان شدت مشکلات پدرو مادرش نبودیم و همین که همسرم به شدت دو رو هستش انقدر مودبانه و با شعور رفتار می کرد که اون موقع همه گفتن این اصلا به پدرش نکشیده
ولی حالا همه می گن اینکه الان تو دوره نامزدی اینجوره پس حتما بعد عروسی دست بزن هم پیدا می کنه
مریم جان پدرو مادرم انقدر مطمئن مخالف این ازدواجن که اجازه مشاوره رفتن هم ندادن
اونا هر بار واسطه می فرستادن برای آشتی می گفتن برین پیش مشاور
ولی پدرو مادرم می ترسن این با چرب زبونی که داره با مشاور جوری حرف بزنه و راضیش کنه اون بگه ادامه بدین
RE: دارم طلاق می گیرم .خودمو یه شکست خورده می بینم
دوستم تو مرحله ای هستی که ادم میترسه خیلی چیزا رو بگه. اخه تصمیمتو گرفتی و ممکنه خدای نکرده صحبتای ما دوباره مرددت کنه در حالیکه راه برگشت هم سخت شده. اما مشکل همسرت بیشتر از هرچیز دیگه ای از تعریفهای خودت اینجور به نظر میاد که رفتار های ایشون: بعلت طرد شدنش از طرف شما در مسایل زن و شوهری و احساس عدم اقتدار و مردانگی بوده. ممکنه علل شخصیتی هم باشه اما بیشتر از هرچیزی اینه. عمه من هم تو دوران عقد بهمین دلیل با نامزد عقدیش مشکل داشته و به خانواده ها کشیده شدو در نهایت جدا شد. باور کن خیلی برای یه مرد سخته که کس دیگه ایه تو رابطه شرعیش و قانونیش صادر کننده مجوز رابطه باشه(باباتون)
من هیچوقت نفهمیدم چرا بعضی از خانواده ها روی رابطه نداشتن تو دوران عقد اصرار دارن. برای روزنه امید برای ازدواج مجدد؟؟؟؟خب نمیدونن عمده ترین علت بهم خوردن ازدواج اول همین میتونه باشه؟؟؟؟
اگه از اول از اون آقا مطمئن نیستن خب چرا دخترشونو به عقدش درمیارن واگر احتمال بهم خوردن الی رغم همه تحقیقات هست خب این احتمال برای زندگیهای 50-60ساله هم هست.
بهر حال این یه خواسته منطقیه که متاسفانه عدم توجه بهش زمینه ساز خیلی از مشکلات حتی بعد از ازدواج میشه.
امیدوارم تو هم دوستم تصمیم درستی گرفته باشی و همه جوانبو دیده باشی. و کمترین ضرر عاطفی رو داشته باشی تو این موضوع.
RE: دارم طلاق می گیرم .خودمو یه شکست خورده می بینم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط روژان20
من هیچوقت نفهمیدم چرا بعضی از خانواده ها روی رابطه نداشتن تو دوران عقد اصرار دارن. برای روزنه امید برای ازدواج مجدد؟؟؟؟خب نمیدونن عمده ترین علت بهم خوردن ازدواج اول همین میتونه باشه؟؟؟؟
روژان جان
اگه اجازه بدی از دید خودم جواب این سوالتو بدم
این رابطه نداشتن برای روزنه امید نیست.اگه به علت رابطه کنترل نشده پای بچه ای بیاد وسط چی؟
اگه این وسط اون آقا پسر به علت راحت بودن شرایط دنبال مساعد کردن شرایط عروسی و ازدواج و...نبود چی؟
خوب هر کی تو خونه پدر مادرشه و احساس مسوولیت کمتره
در ضمن بهترین و مساعدترین حالت اینه نیاز جنسی درآرامش و امنیت تامین بشه که مسلما هر فرد تو خونه و زندگی خودش حس بهتری خواهد داشت
همه مون هم میدونیم رابطه کامل جنسی وابستگی زیادی رو ایجاد میکنه
که این دور بودن از هم و اینکه این نیاز رو گاهی نتونن پاسخ بدن خودش فشار عصبی و روانی میاره
بماند استرس های جامعه و فرهنگ و خود دختر و...
من بحثم درست بودن یا نبودن این فرهنگ نیست
اگه بقیه شرایط ازدواج مثل خونه و مراسم و...آسون بود
اگه استرس ها و توقعات کمتر بود
و با هزار اگه دیگه اونوقت میشد عمده ترین دلیل برهم خوردن ازدواج ها همینه
اما در این مورد من بعید میدونم
برای همین کاملا به تسلیم خدا پیشنهاد میشه ایشون برن پیش یه مشاور خوب
کسی که خارج از جریانه
نکاتی که دیدن رو بگن
ضعف هارو و مشکلات رو
همین ها اگه دیده نشه فردا مشکلی میشه که دیگه با وجود بچه و نیاز جنسی و ... وابستگی شدید و... شاید دیگه همین راه هم راه نجات نباشه
تو دو خط نوشتن جداشو یا نشو راحته
اما حرکت رو لبه تیغه
از مشاوره حضوری غافل نشو...
RE: دارم طلاق می گیرم .خودمو یه شکست خورده می بینم
زهره جان ممنون از پاسخت دوستم. اما راههای جلوگیری رو خوشبختانه الان از دوران راهنمایی یعنی 13-14 سالگی همه بلدن. (اگه هنوز اسمش دوران راهنمایی باشه)
باتوجه به اینکه تجربه این مورد تو خانواده پدری من بوده. و کلا زیاد به این موضوع اهمیت میدن و تنها دلیلشون هم اینه اگه بهم خورد چی؟؟؟اونوقت دیگه دختر نیست. برای همین با این پیش زمینه گفتم.
اما از دید یه مرد یه کم به این قضیه نگاه کنیم از دوران بلوغ تا سن 27-28 سالگی که تونسته شرایط ازدواجشو فراهم کنه خویشتنداری کرده و الانم که از هفت خوان رستم رد شده و زن گرفته اینطوری برخورد میشه با نیازش. اصلا از لحاظ شرعیشم درست نیست.اول ازدواج این موضوع خیلی خیلی مهمو تاثیر گذاره تو رفتار اقایون.
ببخشید پر حرفی شد:163:
RE: دارم طلاق می گیرم .خودمو یه شکست خورده می بینم
روژان جان:72::72:
منظورم از رابطه کنترل نشده این نبود
منظورم رابطه ای بود که مرد بخواد برای سرپوش گذاشتن روی ضعف هاش یا به اصطلاح پایبند کردن زن(پاک کردن صورت مساله مشکلات خودشون)عمدا پای بچه ای رو وسط بکشه
که اینو بارها دیدم
هر چند اون آموزشهایی رو که میگی همه دیدن
تسلیم خدای عزیز
فکر کنم بیش از حد تو تاپیکتون پست گذاشتم
اگه خواستی این پست رو هم گزارش کن تا حذف کنن و فضای تاپیکت زیاد اشغال نشه
فقط ازت میخوام به جای فکرهای ناجور وتصمیمات تحت فشار به خودت استراحت بدی و کمی هم به فکر خودت باشی
یه مدت از هیاهو دور باش
تو این بلبشو همه تحت فشارند
پیدا کردن آرامش خیلی سخته اما همیشه باید کسی باشه که به خودش و تصمیماتش مسلط باشه
همه چیز رو بسنجه و مزایا و معایب رو بررسی کنه
امیدوارم بهترین ها برات پیش بیاد:72:
RE: دارم طلاق می گیرم .خودمو یه شکست خورده می بینم
ممنون از زهره جان و روژان
من هم با نظر زهره موافقم
و اینکه اصلا این مشکلات ما بخاطر رابطه جنسی نیست
بیشتر بخاطر پر رویی و بی احترامیه همسرمه
اون از اول هم اصلا احترام پدرو مادرشو نگه نمی داشت بعد هم با خانواده من این طور شد
چیزی که خانواده من نمی تونه تحمل کنه
وبعد از این که همین حرفا تو فامیل پخش شد خیلیا اومدن به ما گفتن شما عقل نداشتین به این پسره دختر دادین مگه نمی دونستین پدرش چه بلاهای سر مادرش آورده
و اینکه دوباره بعضی ها اومدن گفتن قبلا معتاد بوده و رفتارهای الانشم خیلی مشکوکه
من خودم احساس می کنم خیلی راه مونده بود که برم و به طلاق نرسه
ولی خانوادم گفتن باشه اگر می خوایی بری دیگه دور ما رو خط بکش
نه تو پدرو مادر داری و نه ما دختری به این نام داریم
منم دیدم رفتارهایی که همسرم داره قابل اعتماد نیست کسی بود که برای اینکه حرف اون باشه و اعتراضی از طرف من نباشه خیلی راحت می گفت پشیمونم یا با مادرم تماس می گرفت که دخترتو نمی خوام و از این دست در حالی که دو روز بعد همیشه می اومد بغلم می کرد و انقدر گریه می کرد تا من ببخشمش
نمیشه اصلا با طناب این آدم تو چاه رفت
من همون موقع پیش دوتا مشاور که استاد دانشگاه بودن رفتم هر دو گفتن اگر الان جداشی خیلی بهتره
و همسرت یا مشکل شخصیتی داره و یا تاثیر مصرف شیشه باعث رفتار های متناقضشه
حدود 80%خودم هم می گم باید جداشم ولی باز بعضی وقتا می گم این مشکلات قابل حل بوده نباید این کارو می کردم .
از دادگاه رفتن خسته ام .همسرم با روح و روانم بازی می کنه
زهره جان شما چه طور جدا شدید توافقی بود تا قاضی رای به طلاق داد
من پیش چند تا وکیل رفتم گفتن خوب تودلیل قانع کننده ای برای طلاق نداری
مخصوصا با توجه به اینکه همسرم اصلا تحت هیچ شرایطی راضی به توافق نمی شه
خیلی پرونده طلاقت سخت می شه
پدرم بارها به واسطه ها گفت مهریه حلال وما همه طلاها و کادو های نامزدی و شیربها رو پس می دیم ولی باز راضی به توافق نشد
RE: دارم طلاق می گیرم .خودمو یه شکست خورده می بینم
عزیزم شرایط من کاملا مشابه شرایط شما بود
....
در مورد مهریه همیشه رای در همین حول و حوشه
زیاد ناراحت رای ها نباش
فقط ببین چه تصمیمی میخوای بگیری
بازم میگم وقتی خودت مرددی هر تصمیمی اشتباهه
چه طلاق چه موندن
چون در هر دوحالت فکر میکنی ای کاش راه دیگه ای رو پیش گرفته بودم
RE: دارم طلاق می گیرم .خودمو یه شکست خورده می بینم
به نظرتوزيادي خانوادت وخانواده اون خيلي دارن براشماتصميم نيميگيرن؟؟ توببين اين اخلاقش قابل اصلاح هست؟
نميخواي برايه بارهم كه شده تووشوهرت تنهايي كامل ومفصل صحبت كنيد؟؟؟بدون دخالت كسي؟؟؟ازچيزي كه صحبت كردي وچيزي كه توپستهاي قديميت خوندم خانوادت وفاميلت خيلي سنتي هستن
زندگيت بخاطرحرفاي خاله زنكها خراب نكن ودهن بين نباش
به نظرمن فعلابه طلاق فكرنكن
وبيشترسراخلاق شوهرت فكركن
موفق باشي:72:
RE: دارم طلاق می گیرم .خودمو یه شکست خورده می بینم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط روژان20
عمه من هم تو دوران عقد بهمین دلیل با نامزد عقدیش مشکل داشته و به خانواده ها کشیده شدو در نهایت جدا شد. باور کن خیلی برای یه مرد سخته که کس دیگه ایه تو رابطه شرعیش و قانونیش صادر کننده مجوز رابطه باشه(باباتون)
من هیچوقت نفهمیدم چرا بعضی از خانواده ها روی رابطه نداشتن تو دوران عقد اصرار دارن. برای روزنه امید برای ازدواج مجدد؟؟؟؟خب نمیدونن عمده ترین علت بهم خوردن ازدواج اول همین میتونه باشه؟؟؟؟
اگه از اول از اون آقا مطمئن نیستن خب چرا دخترشونو به عقدش درمیارن واگر احتمال بهم خوردن الی رغم همه تحقیقات هست خب این احتمال برای زندگیهای 50-60ساله هم هست.
بهر حال این یه خواسته منطقیه که متاسفانه عدم توجه بهش زمینه ساز خیلی از مشکلات حتی بعد از ازدواج میشه.
امیدوارم تو هم دوستم تصمیم درستی گرفته باشی و همه جوانبو دیده باشی. و کمترین ضرر عاطفی رو داشته باشی تو این موضوع.
همه ی این ها درست، ولی همونطور که این خانم و خانوادش باید در این مورد با داماد راه میومدن، داماد هم باید با خانم همکاری می کردن. :305: