مريم جون
سلام
داستانت خوندم خيلي ناراحت كنندس من كه خوندم اشكام دراومد:302:
تواول كاملابه پسره اعتمادكن وبعداونوبه خانوادت معرفي كن
الان تودوران دوستي هستي سعي كن كاملااونوبشناسي ومعايبش كشف كني
فعلاپسش نزن وبيشترباهاش آشناشوولي بهش وابسته نشووباش گرم نگيرولي اونووابسته خودت نكن...........عاقلانه تصميم بگير
سركوچكترين مسائل به جزئيات توجه كن
ولي ازمعيارهاي خودت براازدواج نگذرواحساساتي تصميم نگير........سرمسئله كارش تحقيق كن....من دخترم وزيادسررشته ندارم ولي ميتوني ازآقايون راهنمايي بگيري
مشاوره هاهم ميان بهت راهنمايي ميدن
دوستت دارم:46::43::72: