RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام خانم فكور خيلي بهتون تبريك ميگم ميدونم كه خودتون تجربشو داريد وقتي بعد از اين همه مدت سختي بچه تون و تو بقل ميگيريد خستگي از تنوتن بيرون ميره و باهرخنده اش انگار دنيا مال شماست.خواهر منم مثل شمابود حتي به فكر سقط جنين هم افتاده بود ولي الان كه دخترش به دنيا اومده حاضر نيست حتي يك لحظه از خودش دورش كنه و كلي به خودش بدوبيراه ميگه واسه اينكه حتي فكر از بين بردنش و كرده بوده. كتاب ريحانه بهشتي رو بخونيد ذكرهاي خيلي خوب و كوتاهي براي آرامش حين بارداري داره كه واسه قوت قلب خيلي خوبه.اميدوارم وضع حمل خيلي راحتي داشته باشيد و به زودي از اين حالت خارج بشيد.
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام فکور جان
پس اسم تو را هم باید در لیست کمال گراها و سوپر ایگوهای تالار وارد کنیم ؟؟:311:
یعنی چی که استراحت می کنی از خودت بدت میاد !!! از تو بعیده این نگرش :316: . وجدان اخلاقیت افراطی عمل میکنه .
گفت آسان گیر برخود کارها کز روی طبع
سخت می گردد جهان برمردمان سخت گوش .
حسابی ، جسمی و روحی به خودت برس . تو در مقابل اون نی نی نازت مسئولی ها ، وقتی فراخوندینش به این دنیا ، مسئولیت دارید . پس هرچه دکتر و مشاورت میگن عمل کن .
برای تقویت ، تغذیه طبیعی خیلی بهتر از قرص هست . سعی کن سیرابی خوردن را ادامه دهی ، میتوانی چاشنی های سازگار اضافه کنی . عادت می کنی هیچ ، بلکه رفته رفته خوشت هم خواهد آمد . مثلاً همراه لپه و قلم کمی هم دارچین بزن . خوش عطر و مزه میشه و مقوی تر هم هست .
ان شاء الله به مبارکی نی نی نازت از راه برسه :43::72:
.
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
اول مامان شدن مبـــــــــــــــــارک :227:
دختر یا پسره ؟( من پسر دوست دارما پسر پسر کاکل بسر :311: )
فکور جان من نشنیده بودم ویتامین ث برای بارداری بده ! کمی تو نت گذشتم بدی ننوشته بود
میتونی از ویتامینا به صورت طبیعی استفاده کنی ( مثلا لیمو برای ویتامین ث )
اتفاقا ویتامین ث باعث شادابی میشه ها
ویار سخت تمام انرژیتو گرفته ویتامینم که نخوری هیچی از انرژیت نمیمونه هاااا
4 ویتامین مهم برای بارداری
مصرف ویتامین B6 نیز در سه ماهه اول بارداری، هنگامی که زن باردار از تهوع و استفراغ رنج میبرد، تجویز میشود.
ویتامینها هم در مواد غذایی گیاهی و هم در مواد غذایی حیوانی وجود دارند.
نقش ویتامین ها در دوران بارداری
فکور جان ایشالا این دورانو به خوبی پشت سر بزاری ، ادرس سایتا رو هم برات گذاشتم :72:
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سحر و سنجاب عزیز ممنون که وقت گذاشتید.
فرشته مهربان ممنونم که به این تاپیک سر زدید متاسفانه این اخلاق ذاتی من هست برای دیگران زیاد سخت نمیگیرم و ازشون زیاد انتظار ندارم ولی به خودم خیلی سخت میگیرم و توقع زیاد دارم. باید دعا کنم خدا به راه راست هدایتم کنه:311:
سنجاب بازیگوش داروی مورد نظر متوکلوپرامید و شربت پرو متازین هست که در بارداری جزو گروه c,b داروها هستند و احتمال ضرر داشتن برای جنین با استفاده از اینها وجود داره و من هم داشتن ویار رو به اونها ترجیح دادم. راستی از مقالاتی که برام گذاشتی هم ممنونم
راستی سنجاب بازیگوش من بچه اولم پسر هست البته تو کار خدا نمیخوام دخالت کنم ولی اگه به دلخواه خودم باشه دخترو ترچیح میدم و البته الان که ویار پیدا کردم در مورد این آرزو مردد شدم چون اگه دختر باشه اونوقت باید اونم موقع بچه دار شدن به این روز و حال بیفته
از همگی به خاطر وقتی که میذارید سپاسگزارم
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام فکور عزیزم
چطوری یا نه؟
من فقط خواستم بگم تجربه شو ندارم فقط میخوام باهات ابراز همدردی کنم:311:
نوازش طلب شدی دیگه.:72:
مبارکت باشه
تو هنوز نکته سنج و نکته بینی دوستم.حالا هم تو شرایطی قرار گرفتی که مدیریتش کمی سخته برات در واقع یه جورایی غیرمنتظره بوده و حق داری کمی آشفته باشی
اینقدر نگران بقیه و خستگی و ... نباش
همین باعث میشه رفتار نامطلوبتری داشته باشی.نگرانتر میشی.استرست بیشتر میشه
قبلا هم بهت گفتم یه وقتایی راحت و آسوده باش و فقط فکر کن خودتی و خودت
نه اوضاع رو کنترل کن نه بررسی نه تحلیل
این همه سختگیری داره اذیتت میکنه از خودت همیشه توقع بهترین هارو داری وبه این فکر نمیکنی تو این مرحله از زندگیت هم میتونی بهتری باشی
اصلا نباشی
مگه چی میشه؟
یه کم راحت باش.همیشه اوضاع طبق خواسته ما نیست مهم اینه به بهترین شکل این دوران بگذره
بازم شرمنده تجربه عملی نداشتم:)
دغدغه هاتو که مینویسی خیلی کمرنگ میشن برات.زیادی درونگرا نباش:72:
ایشالا که به بهترین شکل این دوران هم برات میگذره
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
سلام فکور جان
خیلی خوشحال شدم بهتون تبریک میگم.:43::43::72::72:
سخت نگیر همین تفاوت هاست که این دوران رو خاص و در عین حال به یاد موندنی میکنه. نمیخواد نگران باشی که همسرت از این تفاوت ها ناراحت میشه ایشون هم وضعیت خاص تو رو درک میکنه .
نمیدونی چه کیفی میده تو این دوران ناز کنی و لوس شی :311::311:
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
فکور جونم نامحسوس از مامانم پرسیدم ( پرستاره مامانم ) اون دارو رو برای حالتت نوشته
ولی مامانمم گفت ضرر داره ولی بدنت به اون ویتامینا نیاز داره بدون دارو ویتامینارو به نی نی و مامان
نی نی برسون .. بعدا که به سلامتی دنیا اومد از این دوران براش تعریف کن ..:46: مراقب خودتم باش
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
عزیزم منم 7 ماه ویار شدید داشتم تا اون حد که همسرم گفت این بچه که مادرش هیچی نمی تونه بخوره و همش داره بر می گردونه به درد نمی خوره . برو بندازش:311:
اما دکتر من داروی دایکلکتین رو برام تجویز کرد کمی موثر بود نمی دونم می خواهی با دکترت یک مشورتی بکن.
اما نگران اطرافیانت نباش. همه این شرایط رو درک می کنند اونقدر که وقتی بعضی حرفها رو هم جدی می گی باز اطرافیان فکر می کنن در اثر بارداریه و اصلا محلم به حرفات نمی ذارن :311: حالا هر چقدر هم که داد بزنی فایده نداره
در عوض وقتایی که حالت بهتره سعی کن بهشون مجبت زیاد کنی تا بفهمن وقتی رفتارت عوض می شه اثر چیه. این مدلش رو من امتحان کردم. خیلی اثر داره.
سعی کن در این دوران شرایط بدنت و روحت رو بپذیری و با بدنت و روحت مهربون باشی. اگر می بینی احساساتت خیلی غیر قابل کنترله یا در اکثر اوقات از شدت خستگی نمی تونی حتی ناله کنی این طبیعیه. پس خودت رو سرزنش نکن. روح و جسمت داره برای روزهای اینده اماده می شه.
همین نظافت منزل. داری کم کم عادت می کنی که نمیشه همه چیز همیشه سر جاش باشه و بعد از بارداری می فهمی که چقدر خوب خدا برای اون شرایط امادت کرده.
برات دعا می کنم حالت بهتر بشه.
RE: ضعف جسمی من و شخصیت غیر قابل تحملی که پیدا کردم
پاییزان عزیز ممنونم از نظراتت. ولی لوس بازی و این حرفا وقتی جذابه که آدم حال طبیعی داشته باشه اصلا با حالت تهوع نمیچسبه. برای خانمهایی که تو این دوران این حالت رو ندارند فکر کنم زمان خوبی برای لوس بازی باشه من حتی حوصله لوس بازیم ندارم
سنجاب بازیگوش ممنون که به فکرم بودی و از مادرت پرسیدی ویتامین b6 و اسید فولیک میخورم اون داروها رو هنوز جرات نکردم.
دلجو دلتنگ عزیز از ابراز نظر شما هم سپاسگزارم.باشه این دفعه از دکترم میپرسم. ظاهرا اطرافیان با این اخلاقم کنار اومدن چند شب پیش تو یه فیلمی یه آقا یه حرف خیلی خنده دار زد و من یه دفعه خندیدم همسرم با تعجب اومده بود منو نگاه میکرد گفت خیلی وقت بود ندیده بودم بخندی چی شد یه دفعه ای... وکلی هم خوشحال بود که بالاخره یه ذره حس من عوض شده
ولی خودم بیشتر وقتا حوصله خودمو ندارم. راستی از دعایی که میکنی هم ممنون. ان شا الله به همه آرزوهات برسی