-
RE: مشكل ژنتيكي همسر
اگه همسرتون نمی دونسته که مشکل داره واسه بچه دار شدن خوب قابل سرزنش شدن نیست.
اگه با هم تفاهم دارین و زندگیتون مشکلی نداره فقط قضیه ی بچه است خوب چرا یه بچه ی سالمو که هیچکسی هم نداره که بزرگش کنه نمیارین بزرگش کنین؟ البته اگه هردوتون می تونین واقعا یه پدر و یه مادر خوب برای بچه باشین.
بچه بچه است دیگه. چه بچه خود ادم چه بچه ای که تنهای تنهاست.
اما یادتون باشه که اگه نمی تونین بچه ای رو دوست داشته باشین و اگه امادگی اینو ندارین که بچه ای رو مثل بچه ی خودتون بدونین نباید بچه رو ناراحت کنین و بیارینش اذیت بشه.
این نظر منه و ممکنه اشتباه باشه. ممکنه برای شما درست نباشه.
موفق باشید.
-
RE: مشكل ژنتيكي همسر
سلام آبجی
یعنی چون همسرت این مشکل رو داره میخوای ازش جدا بشی؟!!!!اگه تو این مشکل رو داشتی چی خوب بود ولت میکرد و میگفت من چون بچه دوست دارم و تو نمیتونی بچه دار بشی بفرما خونه بابات:305:
یه سوال دیگه آبجی عزیز چرا وقتی فهمیدی مشکل زنتیکی داره به فکر طلاق افتادی عزیزم؟و تازه داری میگی که اصلا به هم نمیان ؟اینو میخوام بگم که از وقتی فهمیدی مشکل زنتیکی داره نشستی بدی هاش رو میبینی و رو خوبی هاش چشم پوشیدی و اینکه میگی خانودم میگفتن شما به هم نمیان اینا چیزایی بوده که شما از قبل میدونستید و نه الان و قضیه زنتیکی بودنشه که تازه فهمیدین؟
پس به خاطر مشکل داشتن همسرتون که به قول دوستان اینقدر علم پیشرفت کرده که همه کار میشه کرد نشد هم اشکالی نداره مگه زندگی فقط بچه ست آخه!!!!
من حس کردم دنبال یه چیزی محکمه پسند میگشتید که از همسرتون جدا بشید و حالا که فهمیدید مشکل زنتیکی داره همینو سپر کردید و دارید میرید جلو.......
خواهرم بیشتر فکر کن موفق باشی عزیزم:72:
-
RE: مشكل ژنتيكي همسر
سلام به شما
چرا ما عادت کردیم تا یه اتفاقی میفته سریع میگیم به جدایی فکر میکنم ؟!
خوده همین حرف یعنی یه ترمز محکم برای حل کردن مشکل...یعنی نا امیدی...یعنی خراب کردن همه چیز....
الهه عزیز
قبل از هر چیزی به شما توصیه میکنم انقدر با جاریت در این باره صحبت نکن.اگر با پزشک صحبت کردی که نیازی نیست دیگه بری از جاریت سوال بپرسی و اون هم به شما جواب بده.
ضمن اینکه هدایت تاپیکت رو در دست بگیر و اجازه نده منحرف بشه .الان موضوع عدم سنخیت شما با همسرت نیست.فقط میخواهیم بدونیم چرا همسرت بهت در این باره چیزی نگفته و یا هر چیزه دیگه ای....
گویا شما خودت هم مطمئن نیستی از اینکه همسرت از این مشکل خبر داشته یا نه به دلیل مطرح کردن این جمله ات:
من ميگم اگه پرونده داشتن چرا موقع ازدواج اينو نگفتن بهمون.
لازمه که جواب این سوال رو دقیقا بهمون بگی.
دوستان ازت پرسیده بودن اما جواب درستی ندادی.
اینکه همسرت ایا میدونسته و به شما نگفته و اگر شما با ایشون مطرح کردی عکس العملش چی بوده؟
-
RE: مشكل ژنتيكي همسر
سلام
از همتون ممنونم
ببينيد من هيچ دل خوشي توي اين مدت نداشتم شايد بشه گفت دنبال بهونه ام براي جدايي.مثلا با اينكه وضع ماليش خوبه من دست و دلم هميشه بايد بلرزه كه اضافه خرج نكنم چه برا خودم و چه برا خونه اونم تازه حقوق خودمو نه از حقوق اون.تازه من ازون خانومها نيستم كه دائم در حال خريد لباس و لوازم آرايش و غيره باشم ولي باز هم از نظر ايشون يه دست لباس برا بيرون بسه بيشترش ولخرجي ميشه.
هر بار ميخوام برم عروسي يا مراسمي بخوام برم حتي كادو برا خانواده خودش باشه يا آرايشگاه يا برم برا خريد لباس كلي بهم غر ميزنه ولي در طول اين مدتي كه با هم زندگي كرديم هيچي براي خودم ندارم و هر موقع پس اندازي داشتم دو دستي تقديمش كردم ولي اون حتي تعارف هم نكرده كه حتي ماشينشو به نام من بزنه.
از لحاظ ظاهرم كه شب عروسيمون همه فاميلاشون از تعجب شاخ دراورده بودن و همه فاميلاي خودمونم ميگفتن فك نميكني عجله كردي حالا تازه 22 سالته.
احساس ميكنم تو اين ازدواج واقعا همه چيزمو باختم و هيچي از مسئوليتام كه كم نشده هيچ بيشتر هم شده دريغ از يه ذره راحتي و آسايش ولي اون هم خونه خريد هم ماشين و هم كلي مسافرت رفت و هيچ احساس مسئوليتي هم در قبال من نكرد همش حس ميكنم مثل دو تا شريك مالي هستيم.
اون هيچ وقت به من احساس امنيت نداد كه اگه بشينم خونه مي تونه تامينم كنه در حالي كه وضع ماليش خيلي خوبه.هميشه سر يه مانتو و شلوار يا كيف و كفشي كه با حقوق خودم ميخريدم بايد بهش جواب پس بدم.
حالا هم كه به مادرش گفتم چند روز پيش بياد ببينه نتيجه آزمايشامونو ميگه خوب تو هم ناراحتي معده داري مگه ما تا حالا چيزي گفتيم بهت؟(در حالي كه من فقط معدم يكم حساسه كه اونم فقط نبايد خالي بمونه دكتر هم تائيد كرده كه مشكلي ندارم با اندوسكپي).
يا مثلا سر خريد پاتختي كه لباس بلند مي خواستم بگيرم حودش و مادرش گفتن مگه پاهات عيبي داره كه ميخواي لباس بلند بپوشي؟
آخه كسي كه همچين مشكل بزرگي داره (اصلا تو فاميلشون ناباروري و مشكل اورولوژي داشتن عاديه تا اينكه زن چند تا از پسر عموش و خالش كه فهميدن طلاق گرفتن تازه اينا به دختر مردم هم كلي عيب بستن و بعد طلاقش دادن و اونايي هم كه دارن زندگي ميكنن نمي دونن ،از زنش مخفي كردن يعني با چند تا بچه هنوز نمي دونه شوهرش مثلا صرع داره يا ...
ولي من تمام مواردي كه ممكن بود در آينده بهيچ كاري هم نياد به همسرم گفتم و از اون هم خواستم كه بگه با اينكه فرصت داشت ولي نگفت (ما چند ماه نامزد بوديم و بعد عقد كرديم).خيلي احساس بدي دارم از اينكه منو نادان فرض كرده يا فكر كرده برا پول باباش زنش شدم.
حالا الان كه من يكسال فهميدم همش دنبال انجام آزمايش و اينا بودم تازه الان بدهكار شدم به خودش و خانوادش.
ببخشيد طولاني شد ولي شديدا به جدايي فكر ميكنم
لطفا كمكم كنيد
-
RE: مشكل ژنتيكي همسر
اینجا کسی شما رو به طلاق توصیه نخواهد کرد. اونم بابت مشکلاتی که 30-40 درصد خونواده های ایرانی بهش مبتلا هستند. در نهایت خودتون باید طبق نظرات بچه ها و خودتون تصمیم بگیرید. 2 سوال مطرح می شه؟
1- دلیل اصلی تون برای ازدواج با ایشون چی بود؟ مسائل مادی و ثروت پدرشون براتون اصلا مهم نبود؟
2- مسئولیتی که می فرمایید بعد از ازدواج کم می شه. یک مقدار در موردش توضیح می دین؟
-
RE: مشكل ژنتيكي همسر
سلام عزيزان
امروز قراره بزرگترامون جمع بشن با هم صحبت كنن و به نتيجه قطعي برسن.
من با وكيل هم كه مشورت كردم و گفتم كه بهم تهمت ارتباط با مرداي ديگه از جمله همكارامو داده بدون هيچ دليل و مدركي، وكيلم گفت سعي كن تمومش كني و جدا بشي.چون اين آدم در آينده كه تو پيشرفت كني باز هم به همين روش متوسل ميشه.:163:
دوستان برام دعا كنين لطفا.:325:
خيلي دوست داشتم با جناب مدير سايت همدردي يه مشاوره ميكردم.واقعا سر دو راهي ادامه زندگي و طلاق موندم:302::302::302::302::302:
-
RE: مشكل ژنتيكي همسر
سلام ابجی
فرض کن مشکل ژنتیکی همسرت حل بشه بازم حاضری باهاش زندگی کنی؟؟؟
اگه در صورت حل شدن مشکل ایشون حاضری به زندگی باهاش ادامه بدی خیلی زود تصمیم گرفتی. شما تازه اقدام به بچه دار شدن کردید دکترای متعددی نرفتید.هستند کسانی که چندین سال برای این مسئله تلاش میکنند. اول به رابطتون ونحوه زندگیت فکر کن اگه زندگیتو دوست داری دست از تلاش بر ندار