RE: نیاز به مشاوره فوری دارم.نمیدونم حق با همسرمه یا خونوادم.لطفا راهنماییم کنین.
چرا همونطور که گفتم ما رسما عقد کرده ایم.ولی هنوز نرفتیم سر خونه زندگیمون.
وقتی میخوام محکم صحبت کنم داد و بیداد میکنن گفتم که باید حرفشونو قبول کنی و مطیع باشی وگرنه دعوا میشه.
به خدا خودمم تعجب مبکنم اخه اصلا اختلاف بزرگی نبوده که شوهرمم بی احترامی نکرده انصافا فقط وقتی بحثی پیش اومده قهر کرده و یه مدت نیومده خونمون.خیلی اصرار میکنم بیاد ولی از طرفی هم حق میدم بهش اگه ادمو یه جایی نخوان بره اونجا چیکار.میگم عاشقشم میگن اینا واسه یکی دو روزه.یکی دوبار بین حرفاشون غیر مستقیم بحث طلاقو پیش کشیدن ولی من جدی نگرفتم میگم عصبانی بودن یه چیزی گفتن.بحث اصلیشون اینه که تو بهش نه نمیگی هیچوقت.مثلا وقتی میگه بیا بریم بیرون یه بارم بگو نمیام.به نظرتون باید اینطوری باشم؟
ممنون سارا
درسته اوایل زیاد اهمیت نمیدادم و ساده از کنارش رد میشدم ولی الان میبینم اشتباه کردم.همسرم میگه تو طوری رفتار نکردی که به من احترام بذارن تو خونتون منو بچه دیدن همیشه.
اونا در این مورد اصلا چیزی نمیگن حداقل به من نگفتن تا حالا.اخه همسرم زیاد عادت نداره همه چیو تعریف کنه.
RE: نیاز به مشاوره فوری دارم.نمیدونم حق با همسرمه یا خونوادم.لطفا راهنماییم کنین.
خيلي متوجه نشدم:163:
دسترس نبودن بعضي از اوقات ميگن خوبه اما من خودم قبولش زياد ندارم زندگي 2طرفه س وقتي شما به حرفاي نامزدت گوش كني( البته در حد معقول) اونم بهتر خواسته هاتو مي پذيره
رفتار خانواد ش با شما خوبه؟
RE: نیاز به مشاوره فوری دارم.نمیدونم حق با همسرمه یا خونوادم.لطفا راهنماییم کنین.
دلم نمیاد در دسترس نباشم چون اونم متقابلن باهام اینطوریه و نه نمیاره.
خود همسرم با پدرش یه سری مشکلات داشت که بعد اینکه کارش روبه راه شد الان خوبن با هم.ولی در کل رفتارشون باهام خوبه.البته منم باهاشون خوب بودم در قبالش.من سعی میکنم با همه خوب باشم.
RE: نیاز به مشاوره فوری دارم.نمیدونم حق با همسرمه یا خونوادم.لطفا راهنماییم کنین.
در عجبم
مگه میشه خانواده ای این طور بخواد !!!!!!!!!!!!!!!!!
به نظر خودت یکم شل نگرفتی . منظورم اینه که وقتی هایی که اون ها حرف طلاق می زنند یا می گن عشقت واسه دو روزه ساکت شده باشی و از همسرت دفاع نکردی . نمی گم بی احترامی ها نه اصلا هر چی باشه پدر و مادرتند . اما با قاطعیت از عشقت دفاع نکرده باشی ؟
ببین اگه مادرت مذهبیه سعی کن یکم از طریق خدا و پیغمبر وارد شی .بگی همه چیز مادیات نیست .و ...
عزیزم شما اونجایی که باید مدیریت یم کردی نکردی اما هر وقت ماهی رو از آب بگیری تازه است از همین الان شروع کن . مادرت گفت نیاد ملاقات ت چرا قبول کردی می رفتی می گفتی وظیفمونه .بعد یک چیزی دستتون یم گرفتید و می رفتید . چون خانواده ات مادی گرا هستند سعی کن هیده هاتون یکم برای سمت خودتون مادی تر باشه ( واسه بهتر کردن روابط وگرنه منم موافق به فشار اوردن نیستم)
یا سر هر مراسمی یک چیز واسه مامانت بگیر از طرف شوهرت بده بگو بهش گفتم که خودم می دم . اما اون دوست داشت خودش بده
ایشالله برید تو خونه خودتون هم وضع خیلی بهتر میشه
در مورد گوش ندادن حرف همسرت اصلا این کار رو نکن . همیشه خودت رو بزار حای اون
و یادت باشه در این مورد حق با همسرته .
یک چیز دیگه عزیزم . هیچ وقت پیش همسرت هم بدی های پدر رو مادرت رو نگو . :305:
فقط وقتی اون یم گه . آرومش کن و جبهه نگیر و فقط بگو تو ببخش پدر و مادرند احترامشون واجبه
RE: نیاز به مشاوره فوری دارم.نمیدونم حق با همسرمه یا خونوادم.لطفا راهنماییم کنین.
از راهنماییت ممنونم ساره جون.اره قبول دارم هرچی بگین حق دارین من یکم نه خیلی شل گرفتم نمیخواستم تو روشون وایسم.الانم نمیخوام ولی باید محکمتر باشم .سعی میکنم گفته هاتونو به کار بگیرم بلکه تاثیر کرد و منم از این مخمصه رهایی پیدا کردم.
RE: نیاز به مشاوره فوری دارم.نمیدونم حق با همسرمه یا خونوادم.لطفا راهنماییم کنین.
سلام.
دوستایی که چنتا پیرهن بیشتر پاره کردن بیان راهنمایی کنن لطفا !
.
ببینید خانم شکوفه ...
دوستان گفتن که با قاطعیت حرف های خودتو بزن و ...
نظر من شاید کمی متفاوت تر باشه و شاید این راه رو هم امتحان کردین و به نتیجه نرسیدین! ولی انتظار نداشته باشین تو یه مدت کوتاه نتیجه بگیرین.
ببینید الان شما رسما زن و شوهر هستین، سعی کن دو دستی شوهرتو بچسبی که فقط شما دوتا برا همدیگه موندگار هستین نه پدر و مادر .
البته نمیگم بی احترامی کن. به نظر من با قاطعیت نظر خودتون نسبت به شوهرت و شرایطش بازگو کنین و بگین که همینجوری دوستش دارین بعد تمام.
دیگه هر حرفی، انتقادی، کنایه ای، و ... از یه گوش بگیرین از گوش دیگه بدین بیرون. اگه شما همه انرژیتون رو صرف بهبود روابط بین شوهر و خانوادتون بکنین دیگه توانی برای ساختن رابطه شما با شوهرتون و زندگیتون نمیمونه.
خودتون رو درگیر انتقاد های اطرافیان نکنین! تقریبا غیر ممکنه که شما با صحبت و دلیل و منطق بتونین دیدگاه دیگران رو تغییر بدین! همه سعیتون(هردوطرف) این باشه که همدیگه رو دوست داشته باشین و قدر همو بدونین ...
RE: نیاز به مشاوره فوری دارم.نمیدونم حق با همسرمه یا خونوادم.لطفا راهنماییم کنین.
ممنون
حرف شما رو قبول دارم اقای saeeded
ولی اینو صددرصد امتحان نکردم.اینبار از این میترسم وقتی بریم و با همسرم زندگیمونو شروع کنیم رفت و امدمون با خونوادم قطع بشه.همه تلاش من اینه که اینطوری نشه.نظرتون در این مورد چیه؟چطوری باید هم با همسرم باشم و هم مشکلی پیش نیاد؟
باید بگم بعضی وقتا صحبتاشون باعث میشه منم با همسرم سرد باشم.دیگه مغزم درست کار نمیکنه تشخیص خوب و بد سخت شده برام.
همسرم عصر میخواست بیاد بلکه کدورتا کمرنگ بشه از خونه گفتن بگو نیاد حوصلشو نداریم.ناراحت شد کاش نمیگفتم.اما اخه چه بهونه ای میتونستم بیارم.الان از دست منم ناراحته
منم از عصر نشستم پای کامپیوتر تا بلکه نبینمشون و اعصابم اروم شه.
RE: نیاز به مشاوره فوری دارم.نمیدونم حق با همسرمه یا خونوادم.لطفا راهنماییم کنین.
چرا کارشناسا راهنماییم نمیکنن؟؟؟:323:
RE: نیاز به مشاوره فوری دارم.نمیدونم حق با همسرمه یا خونوادم.لطفا راهنماییم کنین.
لطفا به دوستمون کمـــــــــــــــــــــــ ـک کنید
شکوفه جان من هنوز نفهمیدم ، خانواده ی شما باید یه مشکلی با همسرتون داشته باشن
یا شاید همیشه کم رفت و امد هستن
خواهر یا برادری که ازدواج کرده باشه داری؟؟ اگه اره با اونا چه جوری برخورد میکنند !؟
فکر کنم اول باید ببینی چه عاملی باعث ناراحتی خانوادت شده .. یکمم برای امتحان خانوادتو بیشتر تحویل بگیر بیشتر از الان
حواستم به همسرت و خانوادش باشه اگه نمیتونی بری خونه اونا از روشای دیگه مثلا تلفن کردن و جویای حالشون شدن استفاده کن البته نه جوری که تو چشم باشه جلو خانوادت
کلن بیشتر به خونوادت مهربونی کن ( و همسرت ولی نه جوری که حسادت طرف مقابلو برانگیخته کنی )
صبرم کن افرادی که بیشتر میدونند کمکت کنند من حرفام کاملا شخصی بود نمیدونم اصلا درست بودش یا نه اگه نبود انجام نده گلم
موفق باشی :46:
RE: نیاز به مشاوره فوری دارم.نمیدونم حق با همسرمه یا خونوادم.لطفا راهنماییم کنین.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سنجاب بازیگوش
لطفا به دوستمون کمـــــــــــــــــــــــ ـک کنید
شکوفه جان من هنوز نفهمیدم ، خانواده ی شما باید یه مشکلی با همسرتون داشته باشن
یا شاید همیشه کم رفت و امد هستن
خواهر یا برادری که ازدواج کرده باشه داری؟؟ اگه اره با اونا چه جوری برخورد میکنند !؟
فکر کنم اول باید ببینی چه عاملی باعث ناراحتی خانوادت شده .. یکمم برای امتحان خانوادتو بیشتر تحویل بگیر بیشتر از الان
حواستم به همسرت و خانوادش باشه اگه نمیتونی بری خونه اونا از روشای دیگه مثلا تلفن کردن و جویای حالشون شدن استفاده کن البته نه جوری که تو چشم باشه جلو خانوادت
کلن بیشتر به خونوادت مهربونی کن ( و همسرت ولی نه جوری که حسادت طرف مقابلو برانگیخته کنی )
صبرم کن افرادی که بیشتر میدونند کمکت کنند من حرفام کاملا شخصی بود نمیدونم اصلا درست بودش یا نه اگه نبود انجام نده گلم
موفق باشی :46:
ممنون.مشکل اساسیشون بی پولیه که رفته رفته بزرگش کردن.
نمیتونم........تو این مدت انقدر باهام خشک و سرد بودن که محبت درون منم خشک شده.مثلا یه روز میام خونه میبینم الکی نشستن و صحبتو بین خودشون به جایی رسوندن که باهام قهر کردن.
میخوام با دور و بر مخصوصا خاله هام که خیلی زیاد رو مامانم تاثیر میذارن صحبت کنم.به نظرتون کار درستیه؟؟