-
RE: فرار ازعشق ممنوع
امان از اين وصفالعيشها كه خيليهاشون هم با توهم، خيالپرداري و دروغ آميخته اند.
برادر من تا همسرت متوجه نشده و موجب تشويش و دل نگراني و افسردگي و دلشكستگي ايشون و به هم ريختن فضا و كانون امن خانوادگيتون نشديد، هر چه سريعتر به اين رابطه خاتمه بديد. قاطع و محكم و به هر طريقي كه ممكنه.
نگران تهديدهاي اون هم نباشيد. با اين ترفند قصد ترسوندنتون را داره. البته درصدي را هم براي رويارويي با مشكلات بر ملا شدن آن بگذاريد و از الان خودتون را آماده كنيد. اما به هر حال ضررش كمتر از ادامه رابطه است.
موفق باشيد.
-
RE: فرار ازعشق ممنوع
سلام دوست عزیز میخواستم بدونم چطور ممکنه همسرش بهش بگه بیاد طرف شما؟خیلی برام عجیبه خودش داره میگه به خانومش برو بهم خیانت کن؟؟:163: مگه ممکنه:305:ه هیچ مردی نمیتونه اینو تحمل کنه البته یه مرد عادی
هر چی زودتر از این رابطه بیا بیرون تا وقتی که دیر نشده قطعا نمیخوای وقتی که به پشت سرت نگاه میکنی تمام پل های پشت سرت خراب شده ببینی فک نکنم زندگی ما ادما ارزش اینو داشته باشه که همدیگرو ناراحت و دلشکسته کنیم فک نکردی اگه خانومت بفهمه چه بلایی سرش میاد ؟؟من خودمم یه خانومم و ازدواج کردم به هیچ عنوان نمیتونم خیانت شوهرمو ببخشم من اینجوریم میخوام بهت بگم که همه خانوما اینجوری نیستند راحت ببخشند میخای جبران کنی چه جوری؟با چی؟بهتره همین الان شروع کنی تا دیر نشده چون خیلی زود دیر میشه
-
RE: فرار ازعشق ممنوع
جناب کوشیار
همسر من هم به خاطر هوا و هوس و تنوع طلبی بدون اینکه مشکل جدیی با من داشته باشه رفت سراغ همکارش و کارشون جاهای باریک کشید ولی خوشبختانه من زود فهمیدم! درست یک هفته قبل از اینکه برن مسافرت!! دختره هم مثل طرف شما به هیچ وجه کوتاه نمیومد و حتی به من زنگ زد و گفت که دست بچه ات رو بگیر و از زندگی شوهرت برو بیرون چون من عاشقشم!!
وقتی این روابط رو شروع میکنید باید پی علنی شدنش رو هم به تنتون بمالید!! اینو بدونید که اگه با یک خانم رابطه جنسی برقرار کنید دیگه به سختی میتونید از شرش خلاص بشید!! این سئوال رو من از شوهرم هم پرسیدم! آیا به سرانجام این رابطه هم فکر میکردید؟! میخواستید آخرش چی بشه؟ آیا به این فکر کرده بودید که این طرفی که باهاش رابطه برقرار یک انسان هست نه یک وسیله برای ارضای هوسهای آنی شما؟ به این فکر کرده بودید که اگه یک درصد هم همسرتون بفهمه بعد زندگیتون چی میشه؟ چه جوری میتونید اعتماد همسرتون رو دوباره برگردونید؟ آیا زندگیتون مثل قبل میشه؟ آیا اصلا به چیزی فکر کردید؟ با عقلتون رو دادید به دست هوس؟! میدونید الان که پست های شما رو خوندم به این نتیجه رسیدم که مردهای ایرانی چقدر مثل هم فکر میکنند!! مهم نیست که روشنفکر باشند یا تحصیلکرده و دانشکاهی!! بلاخره خون اجدادشون توی رگهاشون هست که زن رو اصلا آدم حساب نمیکردند و حداقل کاری که انجام میدادند این بود که بدون هیچ ابایی هوو بر سر زنهاشون بیارن!! شوهر من در جواب اعتراض من هم درست همین جواب رو داد که همه مردها اینکارو میکنند و وظیفه زناشون ماله کشی روی کثافتکاریاشون هست!!
من مطمئنم شما هم فکر کردید که کاری نداره که اگه زنم فهمید میگم غلط کردم و دیگه از این کارا نمیکنم و تموم میشه و میره پی کارش!! ولی مطمئن باشید که به این سادگی ها هم نیست!!
حالا بریم سر مشکل الان شما!! فکر میکنید چقدر ممکنه اون خانوم تهدیدشو عملی کنه؟ ]یا درصدش بالا است؟ اگه تهدیدش کنید که از محل کارش اخراجش میکنید آیا فایده ای داره؟ آیا از ارتباطاتون مدرکی داره؟! شوهر من که با داد و بیداد و تهدید و تحریک کردن غرور اون دختره تونست اونو از سرش باز کنه؟ به نظر من اصلا به تهدیداش محل نگذارید و دیگه به هیچ وجه نبینینش باید به طور قاطع امیدش رو نا امید کنید که هیچ راهی برای ادامه این رابطه وجود نداره ! باید کلا امیدش نا امید بشه و بهش بگید همسرتون رو خیلی دوست دارید و به هیچوجه حاضر نیستید ازش دست بکشید و به بی وفایی تون ادامه بدید.
اگه احتمال زیادی میدید که همسرتون بفهمه این خیلی بهتره که ماجرا رو خودتون بهش بگید و بگید که چقدر متاسفید و از این ماجرا به اندازه کافی درس گرفتید و هر کاری همسرتون بخواد انجام میدید تا اعتمادشو دوباره بدست بیارید. به هر حال هر کاری تاوانی داره و باید مسئولیت کارتون رو به عهده بگیرید. ولی به هیچوجه به اون خانوم باج ندید.
موفق باشید.
ببخشید که یک کمی تند برخورد کردم. واقعا وقتی اینکور ماجراها رو میبینم عصبانی میشم. امیدوارم زودتر مشکلتون حل بشه
-
RE: فرار ازعشق ممنوع
سلام دوست عزیز
من نمیدونم چرا قبل از رابطه به این فکر نمیکنید که روزی به این مشکلات بر خواهید خورد .
میرید رابطه را برقرار میکنید تا جای جنسی هم میکشانید و سیراب که میشوید میبیندید که هیچ فرقی
با همسرتون ندارد . همش فقط هوس شیطانی بوده . پشیمان روی بخدا می اورید و احساس عذاب وجدان
بهتون دست میده .
رابطه با زن شوهر دار . قانون حکم میده هر دو سنگ سار شوند .
این را گفتم اونای که در سرشون چنین هوسی زده به خودشون بیان .
.........
در این گونه رابطه ها هردو مغصر بودید و این مشکلاتی که پیش اومده سهم هردوشماست .
چگونه از این مشکل خلاصی پیدا کنید .
در اولین فرصت باید از ته دلتون به درگاه خداوند توبه کنید .
اگر همسرتون در جریان است باید ازش حلالیت به طلبید . اگر نه از خدای همسرتون که شاهد ماجرا بوده است .
از شوهر اون خانم حلالیت بخواهید که خداوند از حق خود میگذرد اما از حق بنده اش نمیگذرد . نمیخواهد جزءیات را باز گو کنید .
هر خط ارتباطی را دارید قطع کنید.
اگر همکارید به مدتی بروید مسافرت یا در منزل بمانید . چون هروقت شمارا ببیند دوباره آتیش درونش شعله ور میشود .
...........
تجربه تلخی داشید درس عبرتی باشد برای شما و آنانی که چنین افکاری را درسر دارند .
-
RE: فرار ازعشق ممنوع
خدایای من!!!!!
شاید اینجا جاش نباشه ولی حقیقاتا داریم به کجا میریم!!
وقیح ترین کارها به راحتی داره انجام میشه همین اطرافمون نزدیکمون چیزایی که فکرش هم نمیشد کرد!!!
کو حیا که زینت زن بود!!!
کجاست غیرت که دارایی مرد بود!!!!
خدا کجای زندگیمونه!!!!!!!
چه اینده ای در انتظار بچه های ماست!!!!!!!!!!!
اقای کوشیار الان چی میخوای؟کمک واسه چی؟
خداوکیلی نگرانی اصلیت کجاست؟
گناه؟خدا؟جزا؟
یا ابرو؟موقعیت اجتماعی؟اینده مبهم؟تنهایی؟
میدونم نباید ذهن مراجع مخدوش تر شه اون فقط از ماهمدردی و راهنمایی میخواد اما....
-
RE: فرار ازعشق ممنوع
من به اين قضيه يه جورايي مشكوكم
چه طور ميشه يه مرد حالا هر چقدر هم كه عاشق زنش باشه بهش كمك كنه واسه ارتباط با يه مرد نامحرم
مگه ميشه همچين چيزي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟
اون خانوم بهتون نگفته كه چرا شوهرش همچين لطف خوشگلي داره بهش ميكنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
يا شما از شوهره نپرسيدين كه عمو پس غيرتت كو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
يا اين خانوم واسه چي بهتون گير داده ؟؟؟؟؟فقط واسه ........... پس نقش شوهرش تو زندگيش چيه؟؟؟؟؟؟؟؟
من كه نميفهمم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نكنه دوتاشون شيادن و ميخوان سركيستون كنن
-
RE: فرار ازعشق ممنوع
کارآگاه بازی ها رو هم لطفا به عهده ی مدیریت بذارید!
دوستانی که علم ندارن، لطفا زندگی مردمو از هم نپاشونن!!!
من اصلا نمی تونم درک کنم، طرف داره می گه من نادم و پشیمونم، دارن براش نطق می کنن که می دونی گناهش چیه!!!!!
در مورد یه چیزه دیگه راهنمایی می خواد، می گه چطوری از شره این خانومه خلاص شم، بش می گن می دونی چه گناهی مرتکب شدین!!!
اینا دیگه کین!
با چه جرأتی هم میان با اعتماد به نفس کامل نظر میدن و داستان زندگی مردمو تغییر می دن! اینگار رمانه، می گن اینجاش اشتباهه و همچین چیزی غیر ممکن!!!!!!!! جلل خالق!
-
RE: فرار ازعشق ممنوع
یه داستان واقعی شنیدم از یه شخص نزدیک بهم که شاهد این جریان بود و شاید داستان این شوهر فداکار مثل اون داستان باشه ...
یه خانمی با چشم گریون میره تو مدرسه دخترش واسه مدیر مدرسه زار زار گریه میکنه که من چکار کنم خانم مدیر میگه چی شده میشینه واسش تغریف میکنه که چندین سال پیش با یه پسری دوست بوده بعد تو اون حیاهو پدر مادرش میرن مسافرت تو راه تصادف میکنن و به رحمت خدا میرن ... بعد از یه مدت یه خواستگار واسه ایشون پیدا میشه و ازدواج میکنه بعدش هم صاحب یه دختر میشه دخترش که دو سالش شده یهو یاد دوست دوران مجردیش میافته در به در پیداش میکنه و دوباره باهاش ارتباط برقرار میکنه آقاش شوهر که میرفتن سر کار (ایشون الان رئیس یکی از شعبات یه بانک دولتی هستند و اعتیاد دارن) خانم دوستشون رو میاوردن منزل و به همسایه ها هم یه روز میگفته برادرشه ولی اونها شک دارن به این قضیه خانم که متوجه میشه دیگه اونجا جای زندگی نیست به یه بهونه ای آقای همسر رو مجبور میکنه که محل زندگیشون رو عوض کنن بعد یه روز به شوهرش میگه برادر دوستم نصابه بهش بگم بیاد پرده ها رو نصب کنه ... برادر دوستم فلان کارست بهش بگم بیاد لوستر رو وصل کنه (حالا همیه اینا رو با گریه واسه مدیر مدرسه دخترش تعریف میکنه) یه روز آقای همسر به خانومش میگه به این برادر دوستت بگو بیاد ببینم چطور آدمی که باهاش دوست شیم ... این قرار گذاشته میشه و از اون روز اون پسر با این خانواده زندگی میکنن آقای همسر اعتیادشون به شیشه افزایش پیدا کرده و حتی زمانی که آقای شوهر حتی در خانه هستند و دنبال دود و بد بختی خودشون هستند خانمش و اون پسر دنبال ببخشید کثافت کاریهای خودشون تو اتاق هست ..دختر شون کلاس پنجم ابتدائی و همه مسافرتها این آقا پسر همراه این خانواده هست تا حالا دو تا ماشین واسه آقا پسر خریدن و کلی پول دیگه هم خرجش کردن و حتی خانم عزیز با کمال پرروئی در جواب سوال مدیر مدرسه که دخترتون چی این وسط گفته که دخترم خیلی ارتباط خوبی با این پسر داره حتی روی پاش میشنه و مثلا غذا میخوره و ... ولی هفته پیش سر یه مسئله ای من با اون آقا پسر دعوام شده و اون از خونه رفته و هنوز بر نگشته ... هق هق هق هق هق گریه گریه گریه که تورو خدا بگید من چطور برش گردونم کمک کنید من دوستش دارم ... از این مزخرفات ...
ببخشید شاید اصلا جاش نبود این داستان رو بگم ولی سوالهای هاجس عزیز من رو یاد این داستان متاسفانه واقعی انداخت که حتما یه موضوعی هست که همسر اون خانم از جناب دکتر خواستن که با خانومش ارتباط داشته باشه و یا هزارتا دلیل و برهان دیگه ... چون اگه به نظر من هم آدم عاقلی بود این زن رو از زندگیش پرت میکرد بیرون واسه همیشه بعضی ها ارزش بخشش و فرصت رو ندارن ...
جناب ایوب فرمایشات شما کاملا صحیح و مورد قبول ولی بعضی از این سوالات که پرسیده شده شاید یه تلنگری باشه واسه مراجع که چشم و گوشش رو بیشتر باز کنه که یه ذره شک کنه که نکنه تو یه دام دیگه و افکار شیطانی یه زن و شوهر مریض افتاده باشه اگه این سوالها پرسیده میشه فقط واسه اینکه که آقای کوشیا با درایت بیشتر این قضیه را حل کنن که حتی اگه سری بعد شوهر این خانم هم التماس کرد که ایشون به خاطر آرامش همسرش بره و سر قرار ایشون حتی به قیمت رسوا شدن این رابطه نزد همسر عزیزش راضی به یه قرار ملاقات دیگه نشه ...
-
RE: فرار ازعشق ممنوع
با سلام و احترام
در مورد بعضی مشکلات حادی که مراجعان با آن دست به گریبان می شوند. مانند پزشکی درجات مختلفی از کمک هست.
مانند پزشکی
گاهی یک توصیه
گاهی یک قرص
گاهی یک عمل ساده
گاهی یک عمل سخت
گاهی مراقبت های ویژه دائمی
گاهی هم پیوند اعضاء بیمار به سالم ها
گاهی هم گفتن اینکه دعا بفرمایید
گاهی هم می گوییم متاسفانه بیمار شما فوت شد.
دقت کنید. ما باید پله پله به کمک مراجع بیاییم تا به انتها نرسد.
مراجع هر چقدر زودتر اقدام کند و حرفهای مشاور را جدی بگیرد از لغزش به مراحل بحرانی تر نجات می یابد.
پس توقع نداشته باشیم هم مراجع در یک شرایط و مراحل نخستین به ما مراجعه کنند. ما هم وظیفه داریم حداقل او را در همان مرحله حفظ کرده و حداکثر تلاش خود را برای بازگرداندن به مراحل قبلی را داشته باشیم.
متاسفاه کوشیار گرامی با لغزش های شدید خود مراحلی را گذرانده هست. ولی به هر حال تمایل دارد در این مرحله از مشورت دیگران بهره بگیرد و تنها بر اساس لذتخواهی خود اقدام نکند. خودشان متوجه مراحل قبلی که به راحتی از دست داده اند هستند و پیشیمان. لذا اقدام صحیح ما اینست که از اینجا دست او را بگیریم و کمک کنیم.
کوشیار گرامی:
یکم:
قبل از هر چیز برای اینکه به مراحل بحرانی بعدی نیفتید و کار برایتان دشوار تر نشود بعضی ترسها را باید از خود دور کنید. دور کردن این ترسها ممکن است برایتان هزینه هم داشته باشد. اما باید هزینه های سنگین داد تا نتایج سنگین بدست آورد.
اینکه نگران باشید خانواده بفهمد، شغلتان را از دست دهید، آبرویتان برود ممکن است شما را در این رابطه به صورت فجیع تری حفظ کرده و دیگر کاملا از دست همه ما خارج شود.
دوم: از دل برود هر آنچه از دیده برفت.
یکی از کارها که ممکن است احساسات آن خانم را مهار کند و به شما هم کمک کند اینست که از دیده و دسترس او بتوانید به نحوی خارج شوید. جزئیاتش را باید خودتان با توجه به شرایطتان بیابید. مثلا کنار گذاشتن سیم کارت و استفاده از سیم کارت جدید، ماموریت یا مسافرت موقت چندین ماهه به شهرستان دیگر یا حداکثر عوض شدن محل کار در شهر خودت، مرخصی بدون حقوق برای مدتی و خارج شدن از دسترس یا هر گونه تصمیمی که ارتباط شما با آن خانم را به صفر برساند.
سوم:
اگر ادامه ارتباط شما با این خانم حتی به صورت جنسی آبروی شما را حفظ کند و در خفا بماند؟ چه می کنید؟
اگر پشیمان شدن و توبه کردن قطعی و کنار گذاشتن این خانم به طور کلی موجب آبرو ریزی شما شود چه می کنید؟
اگر دست رد بزنید به سینه آن زن و حاضر به ادامه نشوید ولی همسرتان هم شما را ترک کند چه می کنید؟
جواب این سئوالها به شما کمک می کند تا متوجه شوید شما دنبال چی هستید؟
اگر آبرو و همسرتان برایتان مهمتر از اینست که کار صحیح را بکنید(رد کردن این زن)، پس بدانید شما نمی توانید این بحران را خاتمه دهید.
اما اگر ترس خود را کنار بگذارید و هدف اصلی اتان این باشد که از این به بعد صحیح زندگی کنید هر هزینه ای بدهید سود کرده اید. حتی آبرو، همسر یا حتی زندگیتان را.
پس می بینید که هدف شما هست که راهکارهای مختلف را پیش شما می گذارد. اگر هدفتان مقطعی و موقت باشد، وسیله های نا صحیح جلب نظر می کند. اما اگر هدف خودتان، درست زندگی کردنتان و پشیمانی صددرصد باشد پس آنقدر هدف بزرگ هست که وسیله درست را انتخاب کنید و پای هزینه های آن بمانید.
لطفا تامل کنید. به جای اینکه هول باشید و با استرس به این در و آن در بزنید. لختی فکر می تواند حتی از این ضعف زندگی شما مجددا بهتر بسازد اگر زیر هزینه های آن شانه خالی نکنید و نترسید
===================
پاورقی:
متاسفانه مجبور شدم بعضی پستهای این تاپیک را حذف یا ویرایش کنم.
دوستان مراجعی با این فشار آمده است، التیامش دهید و کمکش کنید. نه اینکه خودتان با هم چالش کنید یا نمک بر زخم مراجع بریزید.
مراجع هیج جا از کار خودش دفاع نکرده و مرتب ابراز پیشمانی قطعی کرده است. لطفا دقت کنید
-
RE: فرار ازعشق ممنوع
دوستان من یه توضیحی خدمتتون بدم
شوهر این خانم عاشقشه و بارها به من گفته که میخواد این مشکل رو حل کنه و البته از مسایل جزیی این رابطه خبردار نیست. فقط از جریان ارتباطات اسمسی و وابستگی شدید این خانوم به من خبر داره. البته اونم به من گفته که به من اطمینان کامل داره و دقیقا بعد از اون من در روابطم با این خانوم تجدید نظر کردم و اسمسهامو قطع کردم ولی این خانم خونه رو برای همسرش تبدیل به جهنم کرد و شوهرش رو ناچار کرد از من بخواد دوباره بهش اسمس بدم. جالبه که هر وقت هم بهش یه اسمس سلام و احوالپرسی میدم حالش خوب میشه و خلاصه اینکه ول کن نیست. حالا هم که پاشو توی یه کفش کرده و از من قرار ملاقات اونم تنهایی میخواد. البته خودش میگه برای آخرین باره و دوست داره تو یه محیط آروم حرفاشم بهم بزنه.