RE: فکر گذشته ها روانیم کرده کمکم کنید
سلام روناک جان
خیلی طولانی نیمکنم صحبتم رو...
اما همین چند ماهه پیش دوست خودم که دقیقا مثل شما فکر میکرد و مدام قبر کهنه میشکافت از همسرش جدا شد.خیلی راحت و سریع و توافقی !!
از قضا با همسرش هیچ مشکلی نداشت و همدیگر رو خیلی دوست داشتن اما همین یادآوری مشکلات گذشته و دامن زدن به اتش این اختلافات کهنه زمینه جداییشون رو فراهم کرد.
حالا که میبینمش (همسرش با خانوم دیگه ای ازدواج کرده و خوشبخته) مدام میگه کاش اون اختلافات مزخرف زندگی منو از هم نپاشیده بود..کاش انقدر به خاطر 4 تا دونه سکه زندگی خودمو شوهرمو خراب نمیکردم...کاش پخته تر رفتار میکردم...کاش میفهمیدم مهریه اگر 1000 تا باشه یا 14 تا مهم خوشبختی من بود....کاش...کاش..کاش....
موفق باشی
RE: فکر گذشته ها روانیم کرده کمکم کنید
RE: فکر گذشته ها روانیم کرده کمکم کنید
روناک عزیز تو داری می گی به خاطر شوهرت که دوستش داشتی این مهریه رو پذیرفتی...حالا واقعا چرا باید پشیمون باشی؟خوب بود تو رو همون 500 تا سکه اصرار می کردی و پدره قبول نمی کرد با پسرش ازدواج کنی؟و اخرش به عشقت نمی رسیدی و با خودت می گفتی کاش کمتر مهریه می خواستم.واقعا مهریه اینقدر ارزش داره؟
میشه بدونم شما مهریه رو چی می دونی؟یعنی محبت بین تو وهمسرت این قدر مادیه؟
کمی پخته تر فکر کن