به معنای واقعیه کلمه به ته ته خط رسیدم (نمیدونم چرا... )

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رویای صداقت

سلام آقا رضا
چيز زيادي نميگم
نميدونم چرا با خوندن تاپيكت اخمام تو هم رفت!!!!
يه چيزي ميگم كه خودم بهش عمل كردم
مردم خيلي حرف ميزنن ، اما من چيزي كه برام مهم بوده ،اينه كه پيش خودم اعتبار داشته باشم!
يه جاهايي بوده كه كارو خراب كردم!از نظر بقيه هم من توي اونكار نميتونستم پيشرفت كنم!اما من به خودم باور دارم.مهم اين بود كه ميدونستم ميتونم.بعدش يه جوري شد كه مامانم هم تعجب كرد از اينكه تونستم.
يه استادي داشتيمبه ما ميگفت وقتي ميخواين واسه يه جمع صحبت كنيد،واسه اينكه استرس نداشته باشيد فكر كنيد اينا كه اينجا نشستن هيچي نميدونن!اين نكته چقدر توي درسهايي كه ارائه داشتيم كمكم كرد.
دردت يه چيزه
خودتو باور نداري !

اونها كه مسخره ميكنن اونقدر حقيرند كه جز اين توقعي ازشون نميره.

حالا بشين ٥ سال به خودكشي فكر كن!

هيچ آدمي نيست كه تو دنيا هيچ استعدادي نداشته باشه! هنوز پيداش نكردي
بابا از اون خانومه هلن كلر بود كي بود كه كر و كور و لال بود؟
از اون كه كمتر نيستيم؟
نه،چرا كمتريم،قطعا پايين تريم
اون خانوم با اون مشكلش به اونجا رسيد،ما هنوز خودمون رو باور نداريم.

رضا جان زندگي جنبه ميخواد،حتما داري كه اين تاپيكو زدي،هان؟
جاي اين همه فكرهاي مسموم و مضر برو خودتو بشناس،خودتو درياب.
تا ديدت راجع به خودت عوض نشده،از هيچ كس همچين توقعي نداشته باش!
ديگران تو رو همونطور ميبينن كه تو راجع به خودت فكر ميكني!
همه چي بستگي به خودمون داره!

بله ، دركت ميكنيم ، واسه تو سخته ، اما غير ممكن نيست.
يه تكون اساسي به خودت بده و از همين امروز شروع كن

ميخواي زندگيت بهتر شه؟

---

[size=medium]چرا اخم؟!
من پیش خودم اعتبار داشتم ولی به نظر من اینی که شما میگی برای شما خیلی اسونه ولی اگه جای من بودید نگه داشتن اعتبار وقتی هیچکس نمیخوادت خیلی سخته و من که نتونستم نگهش دارم.
گفته ی شما کاملا درسته که من خودمو باور ندارم ولی باورم داشته باشم باور کنید هیچ فرقی نمیکنه، من خیلی خسته ام اصلا دستم به هیچکاری نمیره نه دیگه میتونم درس بخونم نه حوصله کار کردنو دارم تنها کاری که بلدم اینه که صبح تا شب تو اتاقم بشینمو تو تنهایی باشم.
فکرامو نمیتونم از خودم دور کنم چون تموم زندگیه من همون فکرهاس با فکر دیگه ای هم عوض نمیشه، عوضم بشه فوقش چند دقیقس.
میخوام زندگیم بهتر بشه ولی حوصلشو ندارم که براش تلاش کنم، فکر میکنم ارزش تلاشم نداره چون من کلا با فلسفه ی زندگیم مشکل دارم![/size]

گفتم اخمام رفت تو هم ، چون اعصابم خورد شد وقتي متنتو خوندم، چون هنوز ١٩سالته ولي داري حيف ميشي و عمرتو با اين حرفا هدر ميدي
رضا خان يه دقيقه ديگه هم ديره
بايد با اين رضا خداحافظي كني
سخته ، اما نا سلامتي تو مرديا! مرد !

واي كه چه زشته بگي نميتونم زندگيمو بهتر كنم
هيچ كس نميخوادت، چون خودت هيچ وقت خودتو نخواستي!
نگو اينطور نيست كه باورم نميشه!
يه رضاي ديگه هم توي تالار بود،فكر كنم king reza ، يه همچين چيزي، بدنيست اونجا هم يه سر بزني ببيني شرايط تو واسه پيشرفت چقدر بهتره.
لينكشو برات ميذارم
هيچ كس نيست كه مشكلي نداشته باشه
مهم نحوه برخورد ما با اون مشكله
متاسفانه رضا خان ما از اولش جا زده
از اول به فكر فرار بوده
يه اپسيلون تلاش من نديدم كه انجام داده باشي كه دلمون خوش باشه!
حالا هم كه ميگي خسته م!
خسته ي تلاش نيستي آقا رضا
خسته اي از اين افكار پوچ ، خسته اي از زندگي كه فقط و فقط خودت به خودت تحميل كردي ، خسته اي از فرار كردن!
فكر نكن وضع الانت پدر و مادرتو داغون نميكنه! چرا! ناراحتن از ديدن پسرشون كه تو اتاقش قايم شده.

زندگي نامه چند تا دانشمند و آدم بزرگ رو خوندي كه ببيني از چه بدبختي به اونجا رسيدن؟
بچگي دكتر حسابي رو خوندي كه توي يه كشور غريب با داداش كوچيكش ميرفتن نون خشك جمع ميكردن و ميخيسوندن و ميخوردن؟
ما ها بد بار اومديم
نسل ما همينه
پس تا اينيم حقمونه!

بازم ميپرسم
ميخواي زندگيت بهتر شه؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خيلي جالبه كه ميگي ميخوام زندگيم بهتر شه ، اما حوصله ندارم تلاش كنم
:161::161::161:
نه جدي رضاي ١٩ ساله ، سركاريم؟
شديدا عادت كردي به تنبلي
انتظار داري همه بگيرنت رو سر و دست و حلوا حلوات كنن؟
انتظار داري يكي بياد لقمه رو بجوه و شما ميل بفرماييد؟
پس سهم خودت از ساختن زندگيت چي ميشه؟

آقا رضا سلام.
امیدوارم بهتر باشی و حرفای منو به حساب همدردی الکی نذاری چون واقعیته.
باور کن از اول زندگیم منم همیشه کمبودایی داشتم . ینی همه دارن. هر کسی هم فک میکنه خودش بدترین کمبود ها رو داره که این طبیعیه . شما میگی ظاهرت خوب نیست ولی اینو هم بدون که شما پسری و ظاهر در درجه های پایین تری قرار داره .
درمورد رشته تحصیلی خوب منم دو سال خوندم و اونجایی که میخواستم نشد ولی اصلا احساس کند ذهنی نمیکنم چون تلاشمو کردم و در حد تلاشم نتیجه گرفتم.
با همه مشکلاتی که داشتم اعم از مالی و گاها روحی ازدواج کردم و اکثرا اینجا مشکلمو بعد ازدواجم میدونن مشکلی که شاید خیلی کم پیدا بشه . اینقد که ارزو میکنم کاش همیشه تنها بودم و ازدواج نمیکردم.
الان فک میکنم مشکل من از همه بزرگتره . حتی از تنهایی تو حتی از چهره تو ...
من کسی نیستم که بتونه ارومت کنه ولی لااقل میگم که درکت میکنم چون مدت زیادی تنها بودم. ولی بدتر از تنهایی اینه که با کسی باشی که نتونه تنهاییت رو پر کنه اینطوری تنها تر میشی .
در مورد قلبت هم منم گاهی قلبم تیر میکشه اینا چیزی نیست و باید بری دکتر نه که خودت تشخیص بدی .
فقط اینو بگم که مشکلات همیشه اونقدم بزرگ نیست تا وقتی مشکل بزرگتری پیدا نکردی درک نمیکنی که زندگیت چقد خوبه.
از لحظت استفاده کن چون هنوز اول راهی.. امیدوارم فکر خودکشی رو بذاری کنار و به اینده فکر کنی.
سعی کن بری سر کار و مستقل باشی یکم کار کردن برای مرد انرژی بخشه من یکی از مشکلام همین بیکاریه که کار برام پیدا نمیشه و اگر بشه میدونم خیلی مشکلاتم حل میشه از نظر روحی هم بهتر میشم ولی...

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رویای صداقت

گفتم اخمام رفت تو هم ، چون اعصابم خورد شد وقتي متنتو خوندم، چون هنوز ١٩سالته ولي داري حيف ميشي و عمرتو با اين حرفا هدر ميدي
رضا خان يه دقيقه ديگه هم ديره
بايد با اين رضا خداحافظي كني
سخته ، اما نا سلامتي تو مرديا! مرد !

واي كه چه زشته بگي نميتونم زندگيمو بهتر كنم
هيچ كس نميخوادت، چون خودت هيچ وقت خودتو نخواستي!
نگو اينطور نيست كه باورم نميشه!
يه رضاي ديگه هم توي تالار بود،فكر كنم king reza ، يه همچين چيزي، بدنيست اونجا هم يه سر بزني ببيني شرايط تو واسه پيشرفت چقدر بهتره.
لينكشو برات ميذارم
هيچ كس نيست كه مشكلي نداشته باشه
مهم نحوه برخورد ما با اون مشكله
متاسفانه رضا خان ما از اولش جا زده
از اول به فكر فرار بوده
يه اپسيلون تلاش من نديدم كه انجام داده باشي كه دلمون خوش باشه!
حالا هم كه ميگي خسته م!
خسته ي تلاش نيستي آقا رضا
خسته اي از اين افكار پوچ ، خسته اي از زندگي كه فقط و فقط خودت به خودت تحميل كردي ، خسته اي از فرار كردن!
فكر نكن وضع الانت پدر و مادرتو داغون نميكنه! چرا! ناراحتن از ديدن پسرشون كه تو اتاقش قايم شده.

زندگي نامه چند تا دانشمند و آدم بزرگ رو خوندي كه ببيني از چه بدبختي به اونجا رسيدن؟
بچگي دكتر حسابي رو خوندي كه توي يه كشور غريب با داداش كوچيكش ميرفتن نون خشك جمع ميكردن و ميخيسوندن و ميخوردن؟
ما ها بد بار اومديم
نسل ما همينه
پس تا اينيم حقمونه!

بازم ميپرسم
ميخواي زندگيت بهتر شه؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خيلي جالبه كه ميگي ميخوام زندگيم بهتر شه ، اما حوصله ندارم تلاش كنم
:161::161::161:
نه جدي رضاي ١٩ ساله ، سركاريم؟
شديدا عادت كردي به تنبلي
انتظار داري همه بگيرنت رو سر و دست و حلوا حلوات كنن؟
انتظار داري يكي بياد لقمه رو بجوه و شما ميل بفرماييد؟
پس سهم خودت از ساختن زندگيت چي ميشه؟

---

نه نمیگم اینطور نیست، ولی حالا من خودمو بخوامم چه تاثیری داره؟ بازم کسی منو نمیخواد حالا اخلاقمم خوب باشه به خاطر ظاهرم کسی نمیمونه با من.
ولی من خیلی تلاش کردم برای بهتر شدن،خیلی ولی اگه یه بار تو یه کاری موفق میشدم یا بقیه گند نمیزدن توش الان امیدم هزار برابر بود، راستی من از اولش جا نزدم، مطمئن باشید.
این دانشمندا که فرمودید به نظر من ربطی به بحث ما نداشت چون اونا فقیر بودن ولی تنها نبودن اونا این همه مشکل نداشتن، مشکلای من زیاد ربطی به مسئله ی مالی نداره ولی یکیش هم میتونه همین باشه در اینده(اگه ادامه بدم)
نه من اهل سرکار گذاشتن نیستم چون حوصلشو ندارم!
قبول دارم تنبل شدم ولی مثل اینکه بعضیا بهش میگن افسردگی.
نه بخدا من انتظار دارم همه منو درک کنن یا اگه هم مثل الان نمیخوان اینکارو بکنن فقط تنهام بزارن، من فقط میخوام تنها باشم تا دیگه کسی مسخرم نکنه و بتونم خودم باشم.
من از هیچکس انتظار نداشتم بهم کمک کنه فقط میخواستم مسخرم نکنه! اون میشد یه دوست خوب!
ممنون بابت وقتی که میگذارید

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mohammad2012

آقا رضا سلام.
امیدوارم بهتر باشی و حرفای منو به حساب همدردی الکی نذاری چون واقعیته.
باور کن از اول زندگیم منم همیشه کمبودایی داشتم . ینی همه دارن. هر کسی هم فک میکنه خودش بدترین کمبود ها رو داره که این طبیعیه . شما میگی ظاهرت خوب نیست ولی اینو هم بدون که شما پسری و ظاهر در درجه های پایین تری قرار داره .
درمورد رشته تحصیلی خوب منم دو سال خوندم و اونجایی که میخواستم نشد ولی اصلا احساس کند ذهنی نمیکنم چون تلاشمو کردم و در حد تلاشم نتیجه گرفتم.
با همه مشکلاتی که داشتم اعم از مالی و گاها روحی ازدواج کردم و اکثرا اینجا مشکلمو بعد ازدواجم میدونن مشکلی که شاید خیلی کم پیدا بشه . اینقد که ارزو میکنم کاش همیشه تنها بودم و ازدواج نمیکردم.
الان فک میکنم مشکل من از همه بزرگتره . حتی از تنهایی تو حتی از چهره تو ...
من کسی نیستم که بتونه ارومت کنه ولی لااقل میگم که درکت میکنم چون مدت زیادی تنها بودم. ولی بدتر از تنهایی اینه که با کسی باشی که نتونه تنهاییت رو پر کنه اینطوری تنها تر میشی .
در مورد قلبت هم منم گاهی قلبم تیر میکشه اینا چیزی نیست و باید بری دکتر نه که خودت تشخیص بدی .
فقط اینو بگم که مشکلات همیشه اونقدم بزرگ نیست تا وقتی مشکل بزرگتری پیدا نکردی درک نمیکنی که زندگیت چقد خوبه.
از لحظت استفاده کن چون هنوز اول راهی.. امیدوارم فکر خودکشی رو بذاری کنار و به اینده فکر کنی.
سعی کن بری سر کار و مستقل باشی یکم کار کردن برای مرد انرژی بخشه من یکی از مشکلام همین بیکاریه که کار برام پیدا نمیشه و اگر بشه میدونم خیلی مشکلاتم حل میشه از نظر روحی هم بهتر میشم ولی...

---

سلام خیلی ممنون بابات نظرتون
از یه طرف خیلی ناراحت شدم که حرفای شمارو شنیدم و از یه طرفم خوشحال که شما هم تقریبا مثل منی،چیزایی که شما گفتی حرفای منم هست، مشکلات من واقعا بزرگن البته به نظر من ولی حرف شما درسته من نمیگم که از من بدتر نیست و واسمم فرقی نمیکنه که هست یا نه مهم اینه که من این مشکلارو دارم و خسته شدم و نمیخوام خودمو با بقیه مقایسه کنم.

خودت بخواي خيلي تاثير داره
دموستنس رو چي؟ شنيدي؟ اون كه فقير نبود.
كج و كوله بود!حرف ميزد همه بهش ميخنديدن،تو دادگاه هم حقشو خوردن چون مثلا يه كلمه كه حرف ميزد دستش يهو تا پشتش ميرفت و ملت ميخنديدن!
رفت توي يه غار ، يه جاهايي سوزن و ميله و... گذاشت كه تمرين كنه و مثلا اگه دستش زيادي بالا اومد بخوره به اون ميله ها و دفعه بعد حواسش باشه.
فكر كنم ٢ سال تمرين كرد ، بعد برگشت و يكي از بزرگترين خطيب هاي يونان شد.
از دادگاه هم حقشو گرفت.
برو داستانشو يه سرچ بزن بخون
لابد ميگي مشكل اين هم ربطي نداشت!
ماها هميشه فكر ميكنيم مشكل ما خاصه و هيشكي درك نميكنه!
رضا واقعا ببين از زندگي چي ميخواي؟
اينكه خودت خودتو دوست داشته باشي و همينطوري بپذيري ميفهمي بقيه چقدر ديدشون عوض ميشه.
مطمئنم اگه پسر شاد و سرزنده و با تلاش و اجتماعي بودي الان كلي دوست داشتي.
وضع الانتو پاي چيز ديگه نذار،تقصير نخواستنته
اگه ميخواستي و تلاش ميكردي ميشد.
بشين خووووب فكر كن
ببين ميتوني بايه تصميم زندگيتو عوض كني
فردا بر ميگردم

اقا رضا من نگفتم مقایسه کن فقط میخوام بدونی مشکلات واسه همه هست.
خدا هم حتما این توانو توی تو دیده که اینطوری امتحانت میکنه.
به خودکشی فکر کن نمیگم فکر نکن ولی بازم بگرد و راه های دیگه رو امتحان کن فوقش اینه که تاریخ خودکشیت عقب میفته .
برای خودت بنویس مشکلاتت رو لیست کن و داشته هات رو لیست کن . ببین چند تا از مشکلاتت قابل رفعه و چند تاش نیست !
حالا مشکلات قابل حل رو حل شده تصور کن و ببین بازم زندگیت ملال اوره؟

راستي اينو بگم كه منظورم از افرادي كه اسمشون رو بردم اين بود كه بشناسي آدمايي رو كه خيلي وضعيتشون سخت بوده ، اما خودشون تلاش كردند و زندگيشون و سرنوشتشون رو اونطور كه ميخواستن رقم زدن و تسليم شرايط نشدن

سلام رضا،
می شه بدونم سوالتون دقیقا چیست؟
چون من تاپیکتون رو خوندم اما متوجه سوالی نشدم... از دید شما شرایط به قدری بد هست که تحت هیچ شرایطی خوب نخواهد شد.. دنیا هم که کثیفه! همه اتفاقات هم بده! به خدا هم که اعتقاد ندارید.. خب حالا سوال چیست؟ راحت ترین راه و بی دردترین راه برای خودکشی؟ یا نه اصلا نمی خوای خودکشی کنی؟؟ اگر نمی خوای خودکشی کنی پس یه راه بیشتر نداری برای ادامه! اون هم زندگی کنی...حالا برنامه ات چیه برای زندگی..
در مجموع من متوجه سوال شما نشدم!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رویای صداقت

خودت بخواي خيلي تاثير داره
دموستنس رو چي؟ شنيدي؟ اون كه فقير نبود.
كج و كوله بود!حرف ميزد همه بهش ميخنديدن،تو دادگاه هم حقشو خوردن چون مثلا يه كلمه كه حرف ميزد دستش يهو تا پشتش ميرفت و ملت ميخنديدن!
رفت توي يه غار ، يه جاهايي سوزن و ميله و... گذاشت كه تمرين كنه و مثلا اگه دستش زيادي بالا اومد بخوره به اون ميله ها و دفعه بعد حواسش باشه.
فكر كنم ٢ سال تمرين كرد ، بعد برگشت و يكي از بزرگترين خطيب هاي يونان شد.
از دادگاه هم حقشو گرفت.
برو داستانشو يه سرچ بزن بخون
لابد ميگي مشكل اين هم ربطي نداشت!
ماها هميشه فكر ميكنيم مشكل ما خاصه و هيشكي درك نميكنه!
رضا واقعا ببين از زندگي چي ميخواي؟
اينكه خودت خودتو دوست داشته باشي و همينطوري بپذيري ميفهمي بقيه چقدر ديدشون عوض ميشه.
مطمئنم اگه پسر شاد و سرزنده و با تلاش و اجتماعي بودي الان كلي دوست داشتي.
وضع الانتو پاي چيز ديگه نذار،تقصير نخواستنته
اگه ميخواستي و تلاش ميكردي ميشد.
بشين خووووب فكر كن
ببين ميتوني بايه تصميم زندگيتو عوض كني
فردا بر ميگردم

---

حرف شما کاملا درسته و میدونم خیلی ادم بدبخت تر از من وجود داره ولی حرف من اینه که من برام تفاوتی نداره دیگه که ایا من بدبخت ترین هستم یا نه؟ من ازین وضعی که دارم خسته شدم و به فکر خودکشی افتادم البته همونطور که گفتم یکی دوسالم نیس.
شما فرمودید بشین فکر کن، شما بگو من به چی فکر کنم؟ و اون تصمیمی که شما میگید چیه.
الان منو یه ادم در مرز اقدام به خودکشی تصور کنید و بگید من باید چیکار کنم؟

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط mohammad2012

اقا رضا من نگفتم مقایسه کن فقط میخوام بدونی مشکلات واسه همه هست.
خدا هم حتما این توانو توی تو دیده که اینطوری امتحانت میکنه.
به خودکشی فکر کن نمیگم فکر نکن ولی بازم بگرد و راه های دیگه رو امتحان کن فوقش اینه که تاریخ خودکشیت عقب میفته .
برای خودت بنویس مشکلاتت رو لیست کن و داشته هات رو لیست کن . ببین چند تا از مشکلاتت قابل رفعه و چند تاش نیست !
حالا مشکلات قابل حل رو حل شده تصور کن و ببین بازم زندگیت ملال اوره؟

---

جزو بهترین راهکارهایی که تا الان بهم داده شده بود،مرسی که نگفتید خودکشی چیه؟ مگه ضعیفی انقدر!!!
خیلی ممنون

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط رویای صداقت

راستي اينو بگم كه منظورم از افرادي كه اسمشون رو بردم اين بود كه بشناسي آدمايي رو كه خيلي وضعيتشون سخت بوده ، اما خودشون تلاش كردند و زندگيشون و سرنوشتشون رو اونطور كه ميخواستن رقم زدن و تسليم شرايط نشدن

---

بله خیلی ممنون بابت مثالها کاملا متوجه شدم.
فکر نمیکردم کسی هم پیدا بشه که پیگیر حال من بشه، مرسی که اینکارو میکنید با اینکه سودی برای شما نداره

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sci

سلام رضا،
می شه بدونم سوالتون دقیقا چیست؟
چون من تاپیکتون رو خوندم اما متوجه سوالی نشدم... از دید شما شرایط به قدری بد هست که تحت هیچ شرایطی خوب نخواهد شد.. دنیا هم که کثیفه! همه اتفاقات هم بده! به خدا هم که اعتقاد ندارید.. خب حالا سوال چیست؟ راحت ترین راه و بی دردترین راه برای خودکشی؟ یا نه اصلا نمی خوای خودکشی کنی؟؟ اگر نمی خوای خودکشی کنی پس یه راه بیشتر نداری برای ادامه! اون هم زندگی کنی...حالا برنامه ات چیه برای زندگی..
در مجموع من متوجه سوال شما نشدم!

---

سلام
یکی از مسئله ها همینجاست که نمیدونم اصلا دارم چیکار میکنم، نمیدونم اصلا برای چی این تاپیکو زدم ولی فکر کنم حقیقتش اینه که وقتی میخوای خودکشی کنی باید تمام راه ها رو بری اگه جواب نداد بعد مجازی. منم گفتم زدن یه تاپیک که ضرری نداره یا میتونن کمکم کنن یا 2 روز دیرتر تمومش میکنی!
دقیقا شرایط اونقدر بد هست که علاقه ای به ادامه ندارم،
دنیا هم از نظر من کثیفه،
همه اتفاقاتی که برای من میوفته بده!
شما اگه تونستید خدارو برای من ثابت کنید چرا که نه؟( شاید حرفم یکم بچه گانه باشه ولی تو این چندسال چیزی ندیدم که بخوام به خدا اعتقاد پیدا کنم)
راه خودکشیم میتونه یکی از سوالام باشه
هنوز مطمئن نیستم که بخوام با وجود خانوادم خودکشی کنم ولی جدیدا خیلی پیش میاد که دیگه اون ها هم وضعیتشون بعد مرگ من زیاد برام دردناک نیست، و فک کنم همین روزاست که دلیلی برای زنده بودن نداشته باشم. فک کنم دارم احساسمو از دست میدم...

سلام رضا

میدونم شاید شما مشکلات زیادی دارین
من هم مشکلات دارم همه مشکلات دارن فقط شما نیستید
من به شما پیشنهاد میکنم این کتاب صوتی بسیار عالی رو گوش بدید و حتما هم نظرتونو به من بگید
حجمش زیاده ولی خیلی خوبه حتما گوش کن
http://dl.gangineh.com/mojazi/book/ZendegiNameh/dr_hesabi/OstdaeEshgh%5Bwww.mojazi.ir%5D.zip