RE: مامانش بخاطر اختلاف سنیمون راضی به ازدواجمون نیست
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سلنا
احساس ميكنم هردوتون و شايد اون آقا بيشتر با احساس و كودك درونتون داريد رفتار ميكنيد، زندگدي موفق و ميشه به آيندش اميدوار بود كه در كنار اون احساس يه منطق هم كنار باش ، ميشه بگير غير از حس علاقه كه داريد اون آقا چند تا از معياراتون به عنوان يه مرد و شريك زندگيت كسي كه ميخواد پدر بچه هات بشه رو داره؟؟
توي يه برگه معيارات بنويس و ويژكي هاي خوب و بد اين آقاهرو ببين كدومش بيشتر، بعد از ازدواج چند سال اول نياز جنسي خيلي خوب و لذت بخش ولي به مرور وقتي رفع بشه در كنارش عقل و منطق هم مياد، ببين اون موقع هم دوستش داري؟
اگه الان در مورد اختلاف سنتون اين گفتن بعد ها هم ممكن اين مستقيم يا غير مستقيم عنوان كنند ، بنظر من مرد سنش بيشتر باش خيلي بهتر راحت تر و مطمعن تر ميشه بهش تكيه كرد .
مرسی،میدونم اشتباه بوده از اول و یک رابطه کاملا احساسی بوده،اولا چندتا نقطه مثبت در ایشون میدیدم،اما الان اونا هم واسم بی اهمیت وکم ارزش هستند،میخوام رابطمو تموم کنم ولی حس اینکه بازنده شدم،با احساسم بازی شده ،بازیچه بودم، داره دیوونم میکنه، و اینکه کسی فقط منو بخاطر سواستفاده ازم خواسته ،داره داغونم میکنه ،با این حس ها چیکار کنم؟:302:
RE: مامانش بخاطر اختلاف سنیمون راضی به ازدواجمون نیست
میخوام رابطمو تموم کنم ولی حس اینکه بازنده شدم،با احساسم بازی شده ،بازیچه بودم، داره دیوونم میکنه، و اینکه کسی فقط منو بخاطر سواستفاده ازم خواسته ،داره داغونم میکنه ،با این حس ها چیکار کنم؟:302:
تا چند وقت پیش خیلی دوسش داشتم،واسه همین اگه هم این حس ها بهم دست میدادند،چون دوسش داشتم انکار میکردمو بخودشم میگفتم اینجور حسی دارم اونم میگفت حس هات بیخوده واقعیت نداره،منم خیالم راحت میشد،چون نمیخواستم از دستش بدم،ولی الان دیگه اوضاع فرق میکنه،لطفا راهنماییم کنین چجوری با این حس ها کنار بیام؟:325:
RE: مامانش بخاطر اختلاف سنیمون راضی به ازدواجمون نیست
عزيزم به اين فكر كن كه نذاشتي به هدفش برسه
در حقيقت كسي كه بتزنده ست اونه نه شما
منظورم بازنده بود[b]
RE: مامانش بخاطر اختلاف سنیمون راضی به ازدواجمون نیست
دوست عزیز
ایا کسی که انقدر استقلال از خودش نداره که تا این حد در نظریاتش به مادرش وابسته است می تونه مرد زندگی شما باشه؟بر فرض مادرش هم راضی شد بعد از اون رو چه کار می کنید در هر موردی بخواد از مادرش مشاوره بگیره؟
اگر شما رو بخواد قطعا می تونه مادرش رو راضی کنه چون ایرادی که مادرش گرفته کاملا مربوط به خودشه البته اگر استقلال داشته باشه و شما رو بخواد.
واقعیت اینه که حق با مادر ایشونه همین قطع و وصل پی در پی رابطه نشان میده که شما ها امادگی برای ازدواج ندارید بخصوص ایشون ،واقعا مردی که به این شکل بیاد و گریه بکنه میتونه مرد ایده ال شما باشه؟
صحبت من با شماست ایا کسی که اینطور بی تعهد پیشنهاد رابطه جنسی بده ادم با اخلاق و وفاداری بنظر میاد؟
دوست عزیز شما وابسته شدید به خاطر ادامه ی یک رابطه ی طولانی و بی هدف طبیعیه که جدایی براتون سخت باشه ایشون حرفشون رو به شما زدن مادرشون مخالفه صرفا به خاطر مسائل زیبایی و جنسی و خودش هم الان به شما گفته که برای مسائل جنسی می خوامت و گرنه که مادرم گفته نه!
بنظر شما صراحت نداشته؟
ایشون وقتی انقدر بی تعهد هستن که به این صراحت بیان میکنن شما مگه مجبورید؟شما که هم تحصیل کرده هستین و هنوز شرایط سنیتون نگذشته چرا باید تن به چنین رابطه ایی بدید؟
مطمئن باشید راحت می تونید این رابطه رو قطع کنید کافیه قطع رابطه رو در سایت و بخونید
معمولا توصیه میشه مردها باید بزرگتر باشن .این رو هم اضافه کنم شما رابطه رو که قطع کنید چندتا حسن داره یکیش اینه که از وابستگی بیشتر و افتادن در رابطه ی جنسی فرار کردید و هم اینکه ایشون اگر واقعا شما رو بخوان رسما میان خواستگاری و اونوقت تکلیف روشنه میشه در مورد خصوصیاتشون دقیق تر بحث کرد!
RE: مامانش بخاطر اختلاف سنیمون راضی به ازدواجمون نیست
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tamas
دوست عزیز
ایا کسی که انقدر استقلال از خودش نداره که تا این حد در نظریاتش به مادرش وابسته است می تونه مرد زندگی شما باشه؟بر فرض مادرش هم راضی شد بعد از اون رو چه کار می کنید در هر موردی بخواد از مادرش مشاوره بگیره؟
اگر شما رو بخواد قطعا می تونه مادرش رو راضی کنه چون ایرادی که مادرش گرفته کاملا مربوط به خودشه البته اگر استقلال داشته باشه و شما رو بخواد.
واقعیت اینه که حق با مادر ایشونه همین قطع و وصل پی در پی رابطه نشان میده که شما ها امادگی برای ازدواج ندارید بخصوص ایشون ،واقعا مردی که به این شکل بیاد و گریه بکنه میتونه مرد ایده ال شما باشه؟
صحبت من با شماست ایا کسی که اینطور بی تعهد پیشنهاد رابطه جنسی بده ادم با اخلاق و وفاداری بنظر میاد؟
دوست عزیز شما وابسته شدید به خاطر ادامه ی یک رابطه ی طولانی و بی هدف طبیعیه که جدایی براتون سخت باشه ایشون حرفشون رو به شما زدن مادرشون مخالفه صرفا به خاطر مسائل زیبایی و جنسی و خودش هم الان به شما گفته که برای مسائل جنسی می خوامت و گرنه که مادرم گفته نه!
بنظر شما صراحت نداشته؟
ایشون وقتی انقدر بی تعهد هستن که به این صراحت بیان میکنن شما مگه مجبورید؟شما که هم تحصیل کرده هستین و هنوز شرایط سنیتون نگذشته چرا باید تن به چنین رابطه ایی بدید؟
مطمئن باشید راحت می تونید این رابطه رو قطع کنید کافیه قطع رابطه رو در سایت و بخونید
معمولا توصیه میشه مردها باید بزرگتر باشن .این رو هم اضافه کنم شما رابطه رو که قطع کنید چندتا حسن داره یکیش اینه که از وابستگی بیشتر و افتادن در رابطه ی جنسی فرار کردید و هم اینکه ایشون اگر واقعا شما رو بخوان رسما میان خواستگاری و اونوقت تکلیف روشنه میشه در مورد خصوصیاتشون دقیق تر بحث کرد!
ممنونم،منم با نظر شما موافقم،رابطمو خیلی کم کردم،2،3روز 1 اس ام اس،(این واسه مایی که از صبح تا شب باهم در ارتباط بودیم هر کدوم حدود 100تا بیشتر اس ام اس میدادیم،یعنی قطع)که اونم تا چند روز اینده کلا قطع میکنم.رو خودم کار کردم که تموم شدس،فقط رو مسئله حس هایی که گفتم مشکل داشتم که اونم با نظر دوستان و کار کردن روی افکار خودم تونستم باهاش کنار بیام(البته این مراحل خیلی سخت بود واسم و هنوزم هست)نمیگم دیگه احساسی ندارم بهش دارم ولی دوس ندارم خودمو بیشتر از این بازیچه قرار بدمو ارزشمو پایین بیارم
RE: مامانش بخاطر اختلاف سنیمون راضی به ازدواجمون نیست
سارای عزیزم ..
چیزی که الان خیلی اهمیت داره اینه که وقتی رابطه رو قطع کردی به طور کامل قطع کنی و فردا اگه این اقا اومد گریه و زاری کرد به هیچ وجه قبول نکنی ..
یعنی اول برای خودت و تو دل خودت این رابطه رو تموم شده بدونی و متوجه بشی که هیچ احساسی جز وابستگی بهش نداری .. نه اینکه تلقین کنی و بگی نه تموم شد ولی فردا با برگشتن اون اقا دوباره دلت بلرزه ..
ببین عزیزم این اقا اگر واقعا انقدر شما رو دوست داشت هیچ وقت ( حتی به زور و اجبار ) نمیرفت نامزد کنه و پای علاقه ش وایمیستاد .. پس بدون که هنوز به اون بلوغ فکری نرسیده که بتونه برای خودش تصمیم بگیره و بسته به شرایط نظرش عوض میشه ..
این اقا اگر واقعا اعتقادات مذهبی داشت اونجور که شما میخوای هیچ وقت حتی پیشنهاد رابطه ی جنسی رو نمیداد و بهش فکر هم نمیکرد .. پس بدون همه ش نقابی بوده برای به دست اوردن شما ..
این اقا اگر واقعا به شما علاقه داشت میتونست خانواده ش رو راضی کنه و عواقب انتخابش رو بپذیره . پس هنوز مرد نشده و محکم نیست ..
این اقا اگر برات ارزش قائل بود هیچ وقت قبل ازدواج جسمت رو ازت طلب نمیکرد ( هرچقدر هم که تحت فشار بوده باشه ) .. پس نیازهای خودش رو بر ارزش و احترام شما مقدم میدونه ..
و .............
دیدی وقتی بچه ها یه عروسکی رو میخوان و بهشون نمیدی چیکار میکنن ؟ اول با شیرین زبونی و مهربونی میخوان ازت بگیرنش .. بعد سعی میکنن بهت رشوه بدن و میگن اگه عروسکو بدی بچه ی خوبی میشم و فلان کارو میکنم .. بعد که میبینن راضی نمیشی قهر میکنن .. بعد با گریه و التماس و اخرش هم با پرخاشگری ....
ماها در اصل همه مون تو وجودمون یه بچه ی اینجوری داریم .. که میخواد هرجوری که شده خواسته ش رو به دست بیاره ..
خدا رو شکر کن که الان شناختیش ..
حواست رو جمع کن .. این اقا ممکنه الان از در احساساتت وارد بشه و بگه اگه دوسم داشتی میومدی خونه مون ! راضی میشدی باهام رابطه داشته باشی . پس دوستم نداری و تموم این 5 سال بهم دروغ میگفتی .. واگذارت میکنم به خدا و حلالت نمیکنم .. ( اتفاقی که برای من پیش اومد و متاسفانه فریب خوردم ) .. پس هوشیار باش .. هیچ جوری خامش نشو ..
رابطه رو کات کن .. خطت رو عوض کن .. اگر به خونه تون زنگ میزنه جوابش رو نده .. اگر سر راهت میاد با قاطعیت بهش بگو که این رابطه تموم شده و دیگه علاقه ای نداری که ببینیش .. محکم باش عزیزم ..
RE: مامانش بخاطر اختلاف سنیمون راضی به ازدواجمون نیست
ممنون الف - ح عزیزم از اینکه وقت گذاشتیو تجربتو در اختیارم گذاشتی:43:
حتما توصیه هاتونو بکار میبندم.:72:
RE: مامانش بخاطر اختلاف سنیمون راضی به ازدواجمون نیست
ممنون از همه دوستان که منو راهنمایی کردند :72:
در حال حاضر رابطمو با ایشون خیلی کم کردم اما نمیدونم چجوری قطع کامل کنم که بهتر باشه و بعدا واسم دردسر ایجاد نکنه ...(چی بگم بهشون و...)
اگه لطف کنید در این زمینه هم منو راهنمایی کنید ممنونتون میشم:72:
RE: مامانش بخاطر اختلاف سنیمون راضی به ازدواجمون نیست
لازم نیست بهش توضیح بدی،قطع کامل ینی هیچ جوابی به تماسش ندی،مگه کاری کردی بخواد برات دردسر درست کنه؟
RE: مامانش بخاطر اختلاف سنیمون راضی به ازدواجمون نیست
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
لازم نیست بهش توضیح بدی،قطع کامل ینی هیچ جوابی به تماسش ندی،مگه کاری کردی بخواد برات دردسر درست کنه؟
نه ،ادم بدی نیست،از اینکه دوسم داره مطمئنم،(البته منم دوسش دارم وقتی که نامزد کرده بود هنوزم دوسش داشتم و نتونستم ازش متنفرشم یا بدم بیاد)
خیلیا بهش پیشنهاد دوستی دادن که حاضر بودن این نیازشو هم تامین کنن ولی اون حاضر نشد و حتی 1دختر با پدربزرگش رفته بودند خونشون ازش خواستگاری کرده بودند :163:
یا حتی موردهایی هم که بعد از اون نامزدی از طرف اقوامو مامانش بهش پیشنهاد میشد رد میکرد.(این هارو خیلی قبلتر از اینکه ازم رابطه جنسی بخواد بهم گفته بود ومطمئنم که بهم حداقل در این موارد راست میگفت،ادم دروغ گویی نیست)
فقط دیگه نمیتونیم اینجوری ادامه بدیم منم بخاطر خودش که داره اذیت میشه و بخاطر خودم میخوام این رابطه رو کات کنم به نفع هردومونه