به نظرتون صلاحه که پیشنهاد بدم؟

[quote=فرهنگ 27]
اغلب وقتی کار به خاستگاری می کشه ینی دختر کلیت پسرو پسندیده که اجازه داده بیان.اگر بری جلو هم شخصیت

خودتو خراب می کنی هم اون دخترو دو دل می کنی.اگر برات مسجله دلش پیشته یا به اسرار خانوادش خاستگارو

قبول کرده می تونی مطرح کنی.ولی صبر کن اگر چنین باشه دیر یا زود خاستگارشو رد می کنه.


آخه تو هم که هنوز پیشنهاد رسمی ندادی که ببینی آیا اون کلیات تو رو هم میپسنده یاخیر؟
من به غنوان یه دختر تو این دوره و زمونه که به هرکسی نمیشه اعتماد کرد ملاک اولمو برای همسر آیندم صداقتش گذاشتم.
پسری که توجامعه ما ایده آل باشه واقعا نایابه پس ما دخترا باید توبعضی مسائل کوتاه بیایم تا تنها نمونیم.
البته به هیچ عنوان منکر رفاه مالی پسر نمیشم.
بنظرم شما اول خواستتو مطرح کن.بعدش تلاش کن تاکارمناسب پیدا کنی و رفاهشو تامین کنی و بقیه مسائل:160:

نقل قول:

---

اون روزايي كه سرد رفتار ميكنه رفتار شما چطور بوده قبلش؟
بنظرم اونم دوست داره و ميخواد شمارو بسنجه.

---

راستش اولا زیاد میگفت عزیزم، دوست دارم و اینا، ولی یهو نمی دونم چی شد، دیگه نمیگه!! یعنی کاملا مشخصه که دیگه نمی گه!!
شاید چون میخواد بره سراغ خواستگار، مثلا نمیخواد با احساسات من بازی کنه ...
من همیشه باهاش خوب بودم، تحت هر شرایطی

نقل قول:

---

آخه تو هم که هنوز پیشنهاد رسمی ندادی که ببینی آیا اون کلیات تو رو هم میپسنده یاخیر؟
من به غنوان یه دختر تو این دوره و زمونه که به هرکسی نمیشه اعتماد کرد ملاک اولمو برای همسر آیندم صداقتش گذاشتم.
پسری که توجامعه ما ایده آل باشه واقعا نایابه پس ما دخترا باید توبعضی مسائل کوتاه بیایم تا تنها نمونیم.
البته به هیچ عنوان منکر رفاه مالی پسر نمیشم.
بنظرم شما اول خواستتو مطرح کن.بعدش تلاش کن تاکارمناسب پیدا کنی و رفاهشو تامین کنی و بقیه مسائل

---

من از نظر مالی هم پتانسیل اش رو دارم، یعنی کارهام تقریبا حله ولی بازم تو این وضعیت جامعه، هیچی مشخص نیست ....
از نظر دوست داشتن هم واقعا دوسش دارم :(

من هنوز درک درستی از موقعیت خودم تو زندگی اون ندارم!! اینکه به چه چشمی منو نگاه می کنه؟ دوست معمولی؟ دوست پسر؟ یکی که فقط وقتشو بگذرونه؟

احتمالا به زودی باهاش صحبت کنم و یه سری مسائل رو حل کنم، شاید اصلا دوست نداشته باشه با من ادامه بده، این وضعیت بلاتکلیفی خیلی اذیت می کنه، اونایی که تو موقعیت بودن حتما درک می کنن :(

عزیزم اگه فکر میکنی از فکر اون در مورد خودت بی خبری<از خانوادت بخواه که موضوع رو کاملا رسمی مطرح کنن
اونوقته که اون فکر دوستی و وقت گذروندنو از سرش بیرون میکنه و مجاب میشه که 1جواب رسمی به تو بده
اینطوری تو هم از بلاتکلیفی در میای
اگه جواب مثبت بهت بده قصدش ازدواجه و بس.ضمنا اون خواستگارش ربطی به شما نداره.شما نباید منتظر بمونی تا نوبتت بشه که.از نظر عرف هم هیچ مشکلی نداره که 1دختر همزمان2تا خواستگار داشته باشه
این نظر منه:43:

باهاش صحبت كن و همه شرايط و احساساتت براش توضيح بده و اگه اونم دوست داشت، اين شرايط رو قبول داشت بگو اگه هم بخواي ميتونيم خونواده هارو هم بصورت رسمي در جريان بذاريم.

سلام
خوشبختانه به صورت کامل بهش توضیح ندادم و قبل از اینکه من شروع کنم گفت که دیگه دارم ازدواج می کنم و پسره رو میخوام، منم گفتم خوشبخت بشی
یه ذره داغون شدم ولی چند روزه خوب میشم، خوشبخت بشه من خوشحالم

حواست فقط باشه در ماجرای متداول این روزها " آب نمک" خانومها، غوطه ور نشده باشی :311:

آب نمک چیه؟ :D

آخه به واسطه یه دوستی اینترنتی و تلفن که نمیشه زندگیتو عقب بندازی که شاید بشه در آینده یا نشه؟ کار درستو انجام داد

فکر می کنم که فکر می کردم بیشتر از این حرفا به من علاقه داشته ولی گویا در این حد نبوده، این قسمتش بیشتر اذیتم کرد :(

بعد از یک روز بیخوابی و اعصاب خوردی الان خیلی راحتم و میبینم که کار درستو انجام داده ... اگر (کمتر از 5 درصد) عروسیش سر نگرفت و من رفتم اون شهر و با هم تونستیم کنار بیایم، رابطه رو ادامه می دم، در غیر اینصورت هم که امیدوارم خوشبخت بشه ... هرچند که برنامه هایی که من براش داشتم خیلی بیشتر از این حرفا بود ولی زورکی که نمیشه کسی رو خوشبخت کرد :D