از کجا شروع کنم آخه پارمیدا
میشه دوستان راهنمایی بیشتر کنید ممنون میشم
پارمیدا جان چطور اینکارو انجام بدم
نمایش نسخه قابل چاپ
از کجا شروع کنم آخه پارمیدا
میشه دوستان راهنمایی بیشتر کنید ممنون میشم
پارمیدا جان چطور اینکارو انجام بدم
هر کس بذر بدی را بکارد خودش باید درو کند
خاتم الانبیاء
این قانون خلقته
پس
ما اول به خودمون نگاه کنیم بعد به دیگری
منظورتون. متوجه نشدم جرجیس عزیز
عزیز من وقتی خودت می دونی مشکلت چیه یعنی توی بهترین موقعیت هستی و دیگه می تونی همه تلاشت رو واسه رفع مشکلت بکنی. من خودم در مواردی که می دونم مشکل از طرز فکر و رفتارم هست همیشه به عاقبتش فکر می کنم که آیا هدف من از این گیر دادن ها چیه ؟ آیا می خوام حرمتها شکسته بشه یا هدف بزرگتری پشت این قضیه هست؟ (همیشه گیر دادن ها نتیجه عکس میده مخصوصا در مورد آقایون که یکم لجباز تر هستن ، خودت رو بزار جای اون حتی اگه بی منظور یا بر حسب عادت به آقایون نگاه می کردی اگه بهت گیر میداد حساس تر می شدی یا حتی ممکن بود لجبازی کنی، این تو خصوصیت همه آدمهاست که از هر چی منع بشن نسبت بهش حریص تر می شن ) لطفا به عاقبتش فکر کن که اینقدر این اتفاق بیفته که بخاطر این قضیه به این سادگی که همه ما خانمها درگیرش هستیم و منطقی با هاش کنار اودمدیم و داریم زندگیمون رو می کنیم یا حتی بعضا با بی اهمیت دادن موضوع باعث شدیم که این اتفاق کمتر بیفته و یا حتی بخاطرش کمتر زجر بکشیم شما دقیقا زندگیتون و لذت تفریح و مهمونی و .... رو به دهن خودتون زهر کردین و بدتر از همه حرمتها هم از بین رفته و دیگه توی همه روابط شما منعکس میشه نه فقط نگاه کردنش به خانمهای دیگه . مثلاً وقتی شما واسه اولین بار توی این موضوع به هم بی احترامی کنید یا قهر کنید واسه موضوعهای دیگه خیلی راحت سر هر موضوع دیگه ای به هم توهین و بی احترامی می کنید. آیا هدف شما این بوده؟؟؟؟؟ به قول معروف اومدی زیر ابروش رو برداری زدی چشماشم کور کردی
نهال جان این لینکها رو ببین
http://www.hamdardi.net/thread-26303-page-4.html
http://doctorshiri.blogfa.com/post-258.aspx
اگرسوالی داری بپرس تا جواب بدیم.
سعي كن خودت كم كم نسبت به اين موضوع بي توجه كني ، هرجقدر حساس بشي بدتر ميشه ، مطمعن باش هيج كدوم از اونا رو به تو ترجيح نميده.
پارمیدا جان هر دو تا لینک و دیدم واقعا سخته خدا الهی کمکم کنه
نمیدونم از کجا شروع کنم خودمم گاهی دلم براش میسوزه اما فقط حرص می خورم نمیدونم از کجا شروع شد من اصلا اینطوری نبودم
من اگر بخوام بی تفاوت باشم به کاراش اگر بخوام سخت نگیرمو حساس نشم اون نمیذاره
امروز صبح منو زد.واسه اینکه نخواستم راجع به گذشته و کاراشو چشم چرونیاش باهاش بحث کنم
هی گیر داد هی بحث رو پیش کشید وقتی دید هیچی نمیگم فحش داد بعدشم با لگد زد توی کمرم
عزیزم باور کن که با محبت کردن خیلی زودتر به نتیجه ای که میخوای میرسی .
چشمات رو به روی بعضی کارای همسرت ببند .
اگر بفهمه که بهش اعتماد نداری بدتر میکنه ، عصبی میشه ...2 روز دیگه میگه اصلا دلم میخواد ... اون وقت می خوای چی کار کنی؟
بهش نشون بده که باهاش دوست هستی ، بهش محبت کن ، به حرفاش گوش بده .
اگر خواست چیزی بگه ، بگو آخه من دوست دارم نمیخوام چشمات جز من کسی رو ببینه .
اگر کاری کرد تو به روی خودت نیار ، نه اینکه کم محلش کنی ، بحث رو عوض کن و با مهربونی خودت شرمندش کن .
تمنا جان به خدا امروز همین کارا رو کردم نه تنها بی اعتمادی نکردم و گیر ندادم بلکه حتی بحثم نکردم به خدا بهش گفتم راجع بهش نمی خوام بحث کنم گذشته هارو پیش نکش بعد این حرف دیگه نمی دونی چی کار کرد...
اول ناسزا گفت که گفتم مودب باش بعد با لگد حرفشو زد
بیشتر از کمرو پام که درد داره روحم قلبم درد میکنه.یعنی اینه جواب محبت من