RE: اصرار دوستم برای عقد دایم
چکاوک عزیز
همونطور که خودت هم اشاره کردی، شرایط حساسی داری و تصمیم گیری شما در این برهه زمانی شرایط اینده شما و بچه ها رو تعیین میکنه
به همین خاطر توصیه میکنم شما و دوستت حتما با یه مشاور صحبت کنین
اما اونچه که بنظرم میرسه رو می نویسم
شوهر سابق شما تصمیمات خودخواهانه ای میگیره و شما از همون ابتدا نباید در مقابل درخواستش در مورد بچه ها کوتاه میومدی
نباید حق ازدواج رو از خودت سلب میکردی، احتمالا تحت فشار بودی ولی این تصمیم درستی نبود
به خصوص اینکه در واقع مقصر اصلی جدایی شما خود ایشون بوده
با توجه به اینکه ایشون در حال حاضر تبعه ایران نیستن، بهتر هست با یه وکیل یا مشاور حقوقی در مورد اینده بچه ها بعد از ازدواجت صحبت کنی
در هر صورت این موضوع باید حل بشه حتی اگر نخوای ازدواج کنی
اما در مورد دوستت
در مورد علت طلاق ایشون و نوع شخصیت ایشون چقدر میدونی؟
ایا ایشون میتونه همسر مناسبی برای شما باشه ؟
ایا مییتونه رابطه خودش رو با بچه ها و شوهر سابق شما تنظیم کنه؟
بنظر میرسه ایشون سراپا نیاز هستن، رابطه جنسی رضایتبخش، اپارتمان مناسب، یه مطب خوب و . . .
ایا مردی که تا این حد از نظر مالی به شما وابسته است میتونه تکیه گاه خوبی برای شما باشه میتونه شما رو از لحاظ عاطفی تامین کنه، حمایت کنه ؟
ایا موضوع بیشتر حول رابطه جنسی می گرده ؟(این بد نیست ولی اگر اینطوره باید با خودت روراست باشی تا بتونی بهتر تصمیم بگیری )
بنظر من رابطه شما با شوهر سابقت و این دوست جدیدت روابط کاملا سالمی نیست، تا حدی دچار ایراد هست
اینکه شوهر سابق شما یکبار شمارو ترک کرده و در حال حاضر ازدواج کرده اما هنوز هم مایل نیست شما رو در کنار شخص دیگه ایی ببینه، نشان از علاقه ایشون نیست بلکه قطعا خودخواهی فزاینده ایشون رو اشکار میکنه !
من گمان نمی کنم رابطه صمیمی شما با شوهر سابقت یا مثلا حضور ایشون در خونه شخصی شما به نفع شما و بچه ها باشه
شما از هم جدا شدین، مهم نیست توافقی و مسالمت امیز بوده یا نه، مهم اینه که مرز رابطه شما و ایشون باید همین حالا مشخص باشه تا اگر زمانی ازدواج کردی با همسر جدیدت در این مورد دچار مشکل نشی
رابطه شما با دوستت هم مناسب شما و شرایطت نیست
چرا خودت رو در رابطه ای قرار میدی که همیشه نگران افشا شدنش باشی؟
حق طبیعی و مسلم شما ازدواج مجدد هست، چرا این حق رو از خودت سلب میکنی ؟
خونه، ماشین، بچه ها و رابطه خوبی که با همسر سابقت داری یا هر مورد دیگه ای مهم تر از احقاق حق شما نیست
همسرسابقت به شما تعلق نداره، بچه ها هم خیلی زود بزرگ میشن، خونه و ماشین هم ارثیه پدرشون هست
شما کجا هستی ؟!
توی یه رابطه مبهم و پنهانی؟!
RE: اصرار دوستم برای عقد دایم
عزیز دلم ایشون فعلا زن رسمی و قانونی و دائمی میخواند
شما هم که نمیتونی زن رسمی و دائمیش بشی
RE: اصرار دوستم برای عقد دایم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
چکاوک عزیز
همونطور که خودت هم اشاره کردی، شرایط حساسی داری و تصمیم گیری شما در این برهه زمانی شرایط اینده شما و بچه ها رو تعیین میکنه
به همین خاطر توصیه میکنم شما و دوستت حتما با یه مشاور صحبت کنین
اما اونچه که بنظرم میرسه رو می نویسم
شوهر سابق شما تصمیمات خودخواهانه ای میگیره و شما از همون ابتدا نباید در مقابل درخواستش در مورد بچه ها کوتاه میومدی
نباید حق ازدواج رو از خودت سلب میکردی، احتمالا تحت فشار بودی ولی این تصمیم درستی نبود
به خصوص اینکه در واقع مقصر اصلی جدایی شما خود ایشون بوده
با توجه به اینکه ایشون در حال حاضر تبعه ایران نیستن، بهتر هست با یه وکیل یا مشاور حقوقی در مورد اینده بچه ها بعد از ازدواجت صحبت کنی
در هر صورت این موضوع باید حل بشه حتی اگر نخوای ازدواج کنی
خاریشت عزیز: من موقع جدایی فقط به این فکر می کردم که بچه هام ازم دور نباشن.چون دخترم کوچیک بود و یسرم هم خیلی به من وابسته بود .هر چیزی رو یذیرفتم که بچه هامو از دست ندم.با وکیل صحبت کردم گفت که حق ازدواج از شما سلب نشده .شما می تونی هر زمان که می خوای ازدواج کنی ولی طبق توافق بچه ها رو یدرشون می تونه از شما بگیره مگر اینکه بچه ها خودشون نخوان که با توجه به رابطه عالی بچه ها با یدرشون امکانش دور از ذهن نیست.
اما در مورد دوستت
در مورد علت طلاق ایشون و نوع شخصیت ایشون چقدر میدونی؟
ایا ایشون میتونه همسر مناسبی برای شما باشه ؟
ایا مییتونه رابطه خودش رو با بچه ها و شوهر سابق شما تنظیم کنه؟
بنظر میرسه ایشون سراپا نیاز هستن، رابطه جنسی رضایتبخش، اپارتمان مناسب، یه مطب خوب و . . .
اینو کاملا می شناسم.آدم معقولیه خیلی عاطفی هست و توی محل کارش هم سابقه خوبی داره آدم قابل اعتمادیه ولی در مورد بچه ها چیزی نمیگه که نمی یذیره ولی از رفتارش معلومه خیلی هم تمایل نداره .ضمن اینکه صد در صد بچه ها اونو نه می یذیرن نه یدرشون اجازه میده و نه اون می تونه یدر باشه برای بچه های من اونم با حضور مستمر یدری که عاشقانه بچه هاشو دوست داره.
در مورد نیازها و توقعات ایشون این حرف شما مشکلیه که خودمم زیاد بش فکر می کنم .اون به من زیاد متکی شده .با اینکه از من بزرگ تره ولی همه جوره به من تکیه کرده و اگه من نباشم یشتش خالی میشه ..برعکس شده به جای اینکه اون تکیه گاه من باشه من تکیه گاه اون شدم.البته آدم خسیسی نیست و تا حالا نشده جایی بزاره من دست تو کیفم کنم ولی وسعش اصلا در حد زندگی ما نیست ..با همه اینها ایناش برای من اصلا مهم نیست.همین که روی یای خودش بوده از بچگی و خود ساخته هست برای من کافیه...اون از من توقعی نداره من هر کاری کردم خودم براش کردم..
ایا مردی که تا این حد از نظر مالی به شما وابسته است میتونه تکیه گاه خوبی برای شما باشه میتونه شما رو از لحاظ عاطفی تامین کنه، حمایت کنه ؟
ایا موضوع بیشتر حول رابطه جنسی می گرده ؟(این بد نیست ولی اگر اینطوره باید با خودت روراست باشی تا بتونی بهتر تصمیم بگیری )
شاید مساله برای من به این صورت باشه برای اون نه ...نمی دونم اینم سوالیه...
بنظر من رابطه شما با شوهر سابقت و این دوست جدیدت روابط کاملا سالمی نیست، تا حدی دچار ایراد هست
اینکه شوهر سابق شما یکبار شمارو ترک کرده و در حال حاضر ازدواج کرده اما هنوز هم مایل نیست شما رو در کنار شخص دیگه ایی ببینه، نشان از علاقه ایشون نیست بلکه قطعا خودخواهی فزاینده ایشون رو اشکار میکنه !
من گمان نمی کنم رابطه صمیمی شما با شوهر سابقت یا مثلا حضور ایشون در خونه شخصی شما به نفع شما و بچه ها باشه
شما از هم جدا شدین، مهم نیست توافقی و مسالمت امیز بوده یا نه، مهم اینه که مرز رابطه شما و ایشون باید همین حالا مشخص باشه تا اگر زمانی ازدواج کردی با همسر جدیدت در این مورد دچار مشکل نشی
خاریشت عزیز من خودم می دونم شوهرم خودخواهه .اون به واسطه توان مالیش و قدرت مردونگیش داره خودخواهانه برخورد میکنه اینو خودمم می دونم ولی همینکه به بچه هام اینقدر می رسه و نیازهاشونو به یدر به این خوبی برآورده می کنه با اینکه خودش زندگیش مستقل هست برای من کافیه.باور می کنید همینکه تا الان بچه دار نشده و بچه هام باش شادن برام کافیه .من همه دنیا رو بخاطر بچه هام می خوام.هر چیزی که اونا رو شاد می کنه من می یذیرم.ضمن اینکه مگه من می تونم بهش بگم توی خونه خودت نیا ؟؟؟ کجا بره ؟؟ بگم بروهتل؟؟
رابطه شما با دوستت هم مناسب شما و شرایطت نیست
چرا خودت رو در رابطه ای قرار میدی که همیشه نگران افشا شدنش باشی؟
حق طبیعی و مسلم شما ازدواج مجدد هست، چرا این حق رو از خودت سلب میکنی ؟
خونه، ماشین، بچه ها و رابطه خوبی که با همسر سابقت داری یا هر مورد دیگه ای مهم تر از احقاق حق شما نیست
همسرسابقت به شما تعلق نداره، بچه ها هم خیلی زود بزرگ میشن، خونه و ماشین هم ارثیه پدرشون هست
شما کجا هستی ؟!
توی یه رابطه مبهم و پنهانی؟!
اینا رو می دونم ولی چه کاری ازم بر میاد.دستم بسته هست ..با توجه به موقعیتم مجبورم بیذیرم.
نادیای عزیز من می دونم اون زن زندگی می خواد..می تونه بره من که شرایط رو بهش گفتم .نه اینکه بمونه و بهم فشار بیاره ..
RE: اصرار دوستم برای عقد دایم
ضمن تایید همه صحبتها
این یه پیشنهاده و من اگه خودم بودم حتما انجامش میدادم(شما باتشخیص خودتون)
به آقایی که الان صیغه ایشونید بگید من موافقم,البته باید اموالمون تحویل همسر قبلی بدم به این دلیل و این دلیل و کلا بهش میفهموندم میتونم عقد دایم کنم اما تمام مسایل مادی از بین میره و بچه ها و دیگه شمایید و حمایت ایشون
اینجور میفهمید چند مرده حلاجه البته کاملا جدی باشید
به نظر من ایشون شمارو برای شرایطتون میخواد
در ضمن این یه زاه حل موقته
طبق گفته دوستانروش زندگیتونو عوض کنید
در ضمن من فکر نمیکنم همسرتون بچه ها رو ازتون بگیره
چون بعیده همسرش موافقت کنه
RE: اصرار دوستم برای عقد دایم
نظر شخصی من
این فقط یک نظر هست و میتونه صحیح نباشه
شما با عقد دائم شدن با این آقا، خیلی از چیزهاییکه الان ازشون راضی و خوشحال هستید رو از دست میدید
لازم نیست دوباره تکرار شه که چه چیزهایی رو از دست میدید
و اما چیزی که بدست میارید
ازدواجی با آقایی که بهش اعتماد 100% ندارید و همیشه دچار شک و استرس هستید که آیا درست اقدام کردید و یا خیر
ضمن اینکه غم چیزهاییکه از دست دادین رو برای همیشه باید بخورید
ببخشید نوشتم کمی خشن بود
ولی شاید لازم بود تا آخر ماجرا رو همین اول ببینید
البته شایدم اینجوری نشه و داشتان مثل فیلم سینماییها خوب تموم شه
ولی اینم یه صورت ماجرا میتونه باشه
یاحق
RE: اصرار دوستم برای عقد دایم
چکاوک عزیزم
همدردی من رو بابت شرایط پیچیدت بپذیر.
من نمیدونستم چه شرایطی داری. همسر سابقت مرد بسیار خودخواهیه که عملا حق ازدواج تو رو سلب کرده چون
میدونه نمیتونی از بچه هات دل بکنی و چه کسی برای بچه ها دلسوز تر از مادرشون. البته همیشه راه حلی هست.
بررسی کن ببین میتونه از کشور خارجشون کنه؟ چون حق حضانت فرزندان با هرکس هم که باشه طرف مقابل حق
نداره فرزندان رو از دسترس اون شخص خارج کنه!
با توصیفاتی که گفتی همسر صیغه ایت رو محک بزن و بگو که تمام حمایت های مالیت و فرزندانت رو از دست خواهی داد
اگر به عقد دائمش در بیای! ببین چه عکس العملی داره.
به نظر میاد بهتر باشه موضعت رو مشخص کنی باهاش.
راستی امکانش نیست با همسر سابقت سر ازدواج تو به تفاهم برسین؟
بهر حال اون باید بفهمه حق نداره با خودخواهی حق زندگی و ازدواج و عشق رو از تو بگیره!
:72:
RE: اصرار دوستم برای عقد دایم
یلدای عزیز در جواب سوالتون باید بگم که دوستم با تحویل اموال هیچ مشکلی نداره.همین ها رو هم که تحویل بدم خدا رو صد هزار مرتبه شکر که بازهم نیازی ندارم .از خودم همه چیز دارم ..کار خوبی دارم و خانواده خوبی که همشون مثل کوه یشتم هستن..منطقی تر از این حرفهاست که این موضوع براش مهم باشه .خیلی منطقی و مهربان هست.
در مورد بچه ها عزیزم نیازی نیست که من بخوام اصلا موقعیتی ییش بیارم که بخوام امتحان کنم ببینم شوهرم بچه ها رو می گیره یا نه و یا زنش بچه ها رو می یذیره یا نه..ابداااااااااااا اجازه نمی دم کار به اونجاها بکشه ..هیچوقت همچین استرسی رو به بچه هام انتقال نمی دم .
من حاضرم خودم بمیرم ولی بچه ها ذره ای احساس نگرانی نکنن....مثل این چند سال که ذره ای نذاشتم احساس کمبود بکنن.
نادیا جان صحبتت اصلا تند نیست عزیزم .نظر خودمم همینه .......
بهار عزیز :
بله یرسیدم اون می تونه بچه ها رو هر جا که می خواد ببره .چه من راضی باشم چه نباشم...
همسر صیغه ایم با مساله مالی مشکلی نداره .در مورد بچه ها نمی گه نمی تونم ولی میگه بسیارش به زمان براشون عادی میشه .ولی همیشه میگه در مورد مخارج بچه ها روی من حساب نکن چون وضع مالیم یاسخ گوی سطح توقعات بچه های تو نیست...راست میگه من خودمم اینو می دونم .ضمنا اگه بابشون بفهمه من حتی همچین فکری به سرم زده منو آتیش می زنه بچه هاشو می بره ..اخلاقشو می دونم.
در مورد حرف زدن برای ازدواج من هیچوقت با شوهر سابقم در اینمورد صحبت نمی کنم چون مشکوک میشه و نگرانش می کنم ولی یکی دو بار خودش سر بحثو باز کرده و میگه تو اگه خواستی ازدواج کنی من مانعت نمی شم ولی از من نخواه قبول کنم یه مرد لندهور بیاد بالا سر بچه های من....این اصطلاح شوهرمه ببخشید.
RE: اصرار دوستم برای عقد دایم
خیلی جالبه شما از همسرتون جدا شدید اما
هنوزهم در امور فرزندداری تان دخالت میکنید . باهاش مشورت میکنید تعیدش میکنید
مهربان است .
واقعا جالبه پس با این همه مثبت چرا جدا شدین .
خواهر من شما جدا شدید قانونن و اختیار تربیت فرزندان را قانون به شما واگذار کرده
نباید چنین اجازه ای را بدهید که همسر سابقتون در زندگی شما دخالت کنید
حلا شما با هرکسی که بخواهید ازدواج کنید بقولی اگر احساس کند که همسر جدید شما
باعث نگرانی فرزندانش شود . به خود این اجازه را میدهد در زندگی مشترک شما مداخله کند
وبراتون مشکلاتی به وجود میآورد .
چرا حضانت فرزندان رو به پدرش واگذار نکردید که در هفته میتوانید بروید فرزندتان راببینید یا هفته ای پیش شما باشد .
الان میگید به هیچ عنوان فرزندانم را از خود جدا نمیکنم. خوب نکن حداقل مستقل باش اجاز نده که همسر سابقتون
با داشتن همسر در زندگی یا تصمیمات شما مداخله کند .
RE: اصرار دوستم برای عقد دایم
یدر بزرگ عزیز:
شوهر سابق من در تربیت بچه ها مداخله نمی کنه .در امور خانه و منزل ما هم همینطور .کلا زندگی و تربیت بچه ها رو سیرده به من .چون اصلا خودش اینجا نیست و فرصتی نداره .همه کاره خودم هستم.حتی اختیار دارایی هاش توی ایران هم دست منه .به هر کسی بخوام اجاره بدم و یا تعویض کنم اون کاری به اینکارا نداره .البته منو قبول داره و بهم اعتماد مطلق داره..و طبیعی هست که خودش هم دورادور نظارت می کنه..
من این کارهای اونو مداخله نمی بینم.به نظر من اون داره محبت خودشو به ما اینجوری نشون میده.می تونست الان بره دنبال زندگی خودش بچه داشته باشه عشقشو بکنه سراغیم از ما نگیره..یه سال اینکارو بعد از طلاق ما کرد خیلی روی من و زندگی و بچه ها تاثیر بد داشت.
اون به تنها چیزی که حساسیت داره اینه که من بخوام با کسی ازدواج کنم .اونم نه بخاطر شخص من بلکه بخاطر بچه ها.نمی گه هم که ازدواج نکن.شاید از خداشم باشه من ازدواج کنم .چون به موندن بچه ها توی ایران عقیده نداره و هی غر می زنه که تو جلوی ییشرفت بچه ها رو گرفتی.چند باریم شده از زبونش در رفته و گفته که من منتظرم بچه ها برسن به سن دانشگاه از ایران می برمشون ..حالا اگه این وسط منم ازدواج کنم بیشتر بهانه دستش میاد.
اینهمه کارهایی هم که برای ما می کنه به نظر شخصی من دلیلش اینه که می خواد گذشته و کمبودش رو جبران کنه .می خواد بگه من هر چی باشم و هر جا باشم شما رو فراموش نکردم..
حضانت بچه ها رو نمی تونم به یدرشون بدم چون می بردشون از ایران و منم دیگه بشون دسترسی ندارم در ثانی من به بچه هام وابسته ام اونام به من همینطور...
الان بچه های من تو هر سن و کلاسی که هستن تا حالا اجازه ندادن من براشون سرویس مدرسه بگیرم..اینهمه سال خودم عین خدمتکار در اختیارشون بودم.هنوز کوچیکن خیلی زوده بخوان از من جدا شن .بزرگ بشن من حرفی ندارم برن هر جا که خودشون دوست دارن..
من کلمه مهربان رو در مورد اون نگفتم در مورد دوستم گفتم.اون با تحویل اموال مشکلی نداره.اصلا خودشو قاطی این مسایل نمی کنه..
RE: اصرار دوستم برای عقد دایم
سلام
میشه رنج سنی فرزندانتون رو بگین؟
طبق قانون وقتی که فرزندان به سن خاصی برسند انتخاب زندگی کردن با پدر یا مادر بعهده خودشون هست.
آیا نگرانی شما در این زمینه بخاطر این هست که اگر حق انتخاب به فرزندانتون داده بشه ممکنه پدرشون رو انتخاب کنند؟
یا نگران قدرت پدرشون در تغییر تصمیم اونها هستین؟