RE: اعتماد شوهرمو خراب کردم
دوست من سلام
من در جریان مسائل شما نبودم اما با خوندن این تاپیک می تونم بگم که مشکل همسر شما بر می گرده به این جمله که گفتی
"با بیشتر دوست دخترهاش رابطه ی جنسی داشته .. "
همین کافیه که یک فرد نسبت به جامعه، همسرش و .... تا این حد بد بین باشه. این موضوع چیز کم و پیش پا افتاده ای نیست. شما از کی متوجه این قضیه شدی؟
RE: اعتماد شوهرمو خراب کردم
فهیمه جان من این موضوع رو از قبل ازدواج میدونستم که با خیلی ها بوده و رابطه داشته .. و برام مهم اینده بود که دیگه این کار رو تکرار نکنه .. گذشته زیاد برام اهمیتی نداشت چون گذشته و رفته ..
باران جان همسر من هیچ جوری حاضر نمیشه بیاد پیش روانشناس ..
حتی چند بار بهش گفتم من احساس میکنم خودم افسرده شدم بیا بریم .. چند بار هم سر مشکلاتمون گفتم بریم و گفت مشاورم همین حرفهایی رو بهت میگه که من دارم میزنم .. در کل اصلا اصلا نمیاد ..
امروز صبح من خیلی عادی رفتار کردم و مث هر روز زنگ زدم صحبت کردیم .. سرد حرف زد و فقط گفت شماره ی اون دوستتو که دیروز اس ام اس زده بود با تمام اس ام اس هاش برام بفرست .. منم خیلی عادی گفتم باشه عزیزم و براش فرستادم ..
اما هنوز خیلی میترسم .. قلبم داره وایمیسته ..
اگه دوباره برگرده به روال قبلی و شک و تردیداش زیاد بشن چی ؟ اگه همین ازادی ها رو هم ازم بگیره چی ؟
واقعا دنبال راهی هستم که بتونم ببرمش روانشناس و بفهمم بیماره یا نه .. اما .......
RE: اعتماد شوهرمو خراب کردم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط الف-ح
فهیمه جان من این موضوع رو از قبل ازدواج میدونستم که با خیلی ها بوده و رابطه داشته .. و برام مهم اینده بود که دیگه این کار رو تکرار نکنه .. گذشته زیاد برام اهمیتی نداشت چون گذشته و رفته ..
باران جان همسر من هیچ جوری حاضر نمیشه بیاد پیش روانشناس ..
حتی چند بار بهش گفتم من احساس میکنم خودم افسرده شدم بیا بریم .. چند بار هم سر مشکلاتمون گفتم بریم و گفت مشاورم همین حرفهایی رو بهت میگه که من دارم میزنم .. در کل اصلا اصلا نمیاد ..
امروز صبح من خیلی عادی رفتار کردم و مث هر روز زنگ زدم صحبت کردیم .. سرد حرف زد و فقط گفت شماره ی اون دوستتو که دیروز اس ام اس زده بود با تمام اس ام اس هاش برام بفرست .. منم خیلی عادی گفتم باشه عزیزم و براش فرستادم ..
اما هنوز خیلی میترسم .. قلبم داره وایمیسته ..
اگه دوباره برگرده به روال قبلی و شک و تردیداش زیاد بشن چی ؟ اگه همین ازادی ها رو هم ازم بگیره چی ؟
واقعا دنبال راهی هستم که بتونم ببرمش روانشناس و بفهمم بیماره یا نه .. اما .......
در همین تالار بارها و بارها مدیر همدردی گفتند : گذشته هرفرد امتداد آینده ی اوست .
کسی رو که گذشته پاکی داشته نمیشه آینده اش رو تضمین کرد که خطا نکنه چه برسه به کسی که گذشته ای این چنینی داشته . شما در انتخاب سطحی عمل کردی و الان رو هم در نظر نگیر یک زندگی چندین و چند ساله در پیش هست و چالش ها و مشکلات و......
در هر حال ما الان در مورد بدبینی همسرت حرف می زنیم .
خودت تنهایی یا اگر امکانش رو نداری یکی از اطرافیانت رو (مثل خواهر یا مادر) پیش روانپزشک بفرست و در اونجا تلفنی با شما صحبت کنند و مصاحبه ای داشته باشید . هرچند که مصاحبه با خود شخص بیمار تشخیص رو دقیق تر می کنه اما سوالاتی که از شما می پرسند می تونه که کمک کنه و در نهایت جوابی که به شما می دهند حداقل این هست که شما رو از این نگرانی بیرون میاره و مشخص میشه .
.
RE: اعتماد شوهرمو خراب کردم
من برای فردا از یه مرکز مشاوره وقت گرفتم که هم روانشناس داره هم روانپزشک .. پیش کدوم یکی باید برم ؟؟
و اگر تشخیص دادند همسرم بیماره چطور راضیش کنم که بیاد ..
مدام میخوام زنگ بزنم بهش و باهاش صحبت کنم اما جلوی خودمو میگیرم ..
کسی که هر روز ساعتی یه بار بهم زنگ میزد از صبح اصلا حالی ازم نپرسیده و براش مهم نیست ..
من طاقت این بی محلی رو از طرفش ندارم چون خیلی استرس میندازه به جونم ..
احساس میکنم خودمم مریض شدم .. بی دلیل گریه میکنم و از زندگی حالم بهم میخوره ..
حوصله ی انجام هیچ کاری رو ندارم . با همه بد رفتاری میکنم و دعوا میکنم ..
واقعا حالم بده و هیچ جوری اروم نمیشم ..
RE: اعتماد شوهرمو خراب کردم
چون ایشون شما رو فقط محدود به خودش کرده ، شما به ایشون وابسته شدید .
حال شما طبیعی هست این نوع محدودیت ها و فشار و استرس در طولانی مدت فرد رو افسرده می کنه و یا با هرپیشامدی (مثل الان ) به خاطر استرسی که دارید این حال به شما دست میده . انشالله درست میشه .
با توجه به اینکه دنبال تشخیص پارانوئید هستید و جزء بیماری های شخصیتی است نه روانی به نظر من بهتر هست به روانپزشک مراجعه کنید .
RE: اعتماد شوهرمو خراب کردم
چشم باران جان ..
حقیقتش الان همسرم زنگ زد به من و صحبت کردیم .. من خیلی عادی رفتار میکردم که بحث کشیده شد به اتفاق دیشب ..
گفت من از طریق دادگاه پیگیری کردم که بفهمم این خط به نام کیه .. کاری ندارم به نام هر کسی میتونه باشه ولی اگه به نام اون کسی که من فکر میکنم باشه خیلی بد میشه .. ( فکر میکنه به نام اون اقایی هست که قبلا باهاش رابطه داشتم )
من بهش گفتم دیشب درباره ش صحبت کردیم و الان این حرف تو یه تهمت حساب میشه .. داری بهم تهمت میزنی .. گفتم من تا حالا کاری نکردم که اعتماد تو رو خراب کنم و تو بخوای اینجوری بهم شک کنی .. همون طور که دفعات قبل هم شک کردی و فهمیدی اشتباه میکردی ..
گفت هر خیانتی یه دفعه ی اول داره و ممکنه تو تمام این مدت منو گول میزدی و نقش بازی میکردی که بهت اعتماد کنم .. گفت اگه شکم غلط بود ازت عذر خواهی میکنم .. گفت حتی اگه به قیمت تموم شدن رابطه مون باشه من این کارو پیگیری میکنم و میفهمم جریان چی بوده ..
منم گفتم پیگیری کن و خودمم کمکت میکنم که بفهمی .. جلوت رو هم نمیگیرم و بهت اصرار میکنم که پی این کار رو بگیری تا ثابت بشه من بی گناهم .. اما اگه ثابت بشه خیلی برات گرون تموم میشه ..
اینم نوعی از علائمش میتونه باشه ؟؟
با توجه به اینکه من فردا وقت گرفتم اگر الان همسرم بفهمه بیشتر شک نمیکنه بهم ؟؟
فک نمیکنه دارم چیزیو مخفی میکنم ازش ؟
بدتر نمیشه ؟
RE: اعتماد شوهرمو خراب کردم
آیا اون دوستت می دونه همسرت حساسه؟؟
به نظرم به دوستت اطلاع بده که یه موقع بهش نگه از طریق وبلاگ آشنا شدین.این یه راه حل موقتیه چون اگه بفهمه دروغ گفتی با این اوضاع روحیش وضع بد می شه.
حتما به فکر درمان همسرت باش.
RE: اعتماد شوهرمو خراب کردم
بله رایحه جان با دوستم هماهنگ کردم و در جریانه .
آخه مشکل اینجاست همسرم حتی زنگ نمیزنه از اون بپرسه .. میگه ممکنه پسر باشه و تو بهش سپرده باشی گوشی رو بده به خواهرش یا کسی .. میگه من خودم همه ی این کارها رو کردم و بلدم ..
فقط میگه دادگاه باید معلوم کنه صاحب خط کیه .. و این روال مدت ها طول میکشه و تو این مدت میخواد به بازیش ادامه بده و اعصاب منو خراب کنه .. ممکنه برای اون دوستم هم مشکل ایجاد بشه چون باید شکایت کنه و بگه این خط مزاحم میشه تا بتونه پی گیری کنه ..
احساس میکنم زندگیم به اخر رسیده و دارم همسرمو از دست میدم ..
من توی نت گشتم و مطالب زیادی در مورد پارانوئید پیدا کردم و خوندم ..
متاسفانه بیشتر مواردش رو همسرم داره ..
گفته بود که اگر از 7 مورد 4 موردش رو داشته باشه بیمار به حساب میاد و همسرم 6 تا رو داشت ..
این مطالب رو پرینت بگیرم و بدم بخونه ؟؟
اینجوری متوجه میشه که باید بیاد پیش روانپزشک یا بدتر جبهه میگیره ؟
اصلا بهش بگم بریم پیش روانپزشک یا نه ؟ بگم خودم مشکل دارم میخوام برم و تو هم بیا ؟
باورم نمیشه این همه مدت همسرم بیمار بوده و من نمیدونستم !
من فکر میکردم که چون پدرش هم همین طوریه اخلاقشونه .. خودشم همیشه میگه من مثل پدرمم ..
اصلا نمیتونم باور کنم . انگار دارم خواب میبینم .
تست افسرگی که اقای مدیر همدردی گذاشته بودن رو زدم .. نوشته بود افسردگی وخیم ..
یعنی منم با کنارش موندن بیمار شدم ؟؟
RE: اعتماد شوهرمو خراب کردم
به نظرم با حساسیتش و اینکه الان هم اوضاع متشنجه ممکنه اگه پیرینت بگیری و نشون بدی جبهه گیری کنه.این کارا باید موقعه ای که خوبید انجام بشهواین نظر منه.عزیزم نگران نباش همه چی درمان داره.ان شاالله ایشون هم درمان می شه:46:
RE: اعتماد شوهرمو خراب کردم
سلام دوست من
همونطور که دوستان گفتند شما در انتخابتون خیلی سطحی برخورد کردید و موضوع به این مهمی را جدی نگرفته اید.
دوست من این حرف "گفت من از طریق دادگاه پیگیری کردم که بفهمم این خط به نام کیه .. کاری ندارم به نام هر کسی میتونه باشه ولی اگه به نام اون کسی که من فکر میکنم باشه خیلی بد میشه .. ( فکر میکنه به نام اون اقایی هست که قبلا باهاش رابطه داشتم ) " حرف یک آدم سالم نیست. این حرفها نهایت بدبینی یک نفر را نشان می دهد و این درجه از بد بینی نسبت به همسر خیلی نگران کننده است. دوست من به عقیده من همسر شما اول باید درمان بشه و بعد از اون رابطه اتون بیشتر بشه. با این وضعیت هر چی این رابطه جلوتره بره مشکلاتش بیشتر میشه.
شما چند ساله ایشون را می شناسید؟ الان چه مدته عقد کردید؟
من امیدوارم همسرتون درمان بشه اگر بتونید متقاعدش کنید که به یک روانپزشک مراجعه کنه.