RE: همسردیکتاتوروانتقام جوی من.کمکم کنید!!!
سلام خانمی یواش برو با هم بریم.
میدونم خسته ای اما اینطوری که میری آخر و عاقبت خوبی نداره.:305:
لطفا توی یک پست فقط خوبی های همسرتو بنویس. همین هیچی دیگه ننویس! به تنها چیزی هم که نباید فکر کنی طلاقه عزیزم. طلاق راه حل نیست پاک کردن صورت مسئله است. این زندگی ماله توئه.
پس فقط یک پست خوبی های همسرتو بنویس. منتظرم
RE: همسردیکتاتوروانتقام جوی من.کمکم کنید!!!
سلام
خوشحالم که مشکلاتتون رو مطرح کردید این نشون میده انقدر ها هم که گفتید به این زندگی ناامید نیستید و دنبال تغییر در زندگی هستید .
دوستانی که در تاپیک شما شرکت کردند به خوبی اشتباهات رفتاری شما رو متذکر شدند .
مشکل اصلی زندگی شما این است : نیاز به قدرت و اقتدار از طرف همسرتون ، نادیده گرفتن این مسئله از جانب شما و برخورد عکس ، عدم مهارت های رفتاری شما .
دوست خوبم پیش زمینه ذهنی شما این هست : همسرم بد هست و من خوب هستم ، او همیشه در حق من ظلم می کند و زور گو است .
می خوام بهت بگم تا این پیش زمینه ذهنی ات رو نابود نکنی نمی تونی کاری برای زندگیت انجام بدی .
پس لطفا نگاهت رو عوض کن و سعی کن هرگونه قضاوتی رو کنار بگذاری ، هرجمله یا فکری که قضاوتی در ارتباط با همسرت باشه رو کنار بگذار . باید رو این زمینه کار کنی .
این نوع نگاه تو به همسرت هست :
همسردیکتاتوروانتقام جوی من.کمکم کنید!!!
پس اولین گام برای تو این هست که نوع نگاهت رو عوض کنی و به خودت اجازه قضاوت ندی .
گام بعدی این هست که اول شخصیت مردها رو بشناسی و بعد از اون شخصیت همسرت رو بشناسی . بعد از این که بتونی مردها رو بشناسی می تونی دلیل خیلی از رفتارهای همسرت رو بفهمی و همینطور متوجه برخوردهای اشتباه خودت بشی . (تو این مرحله باید در نهایت به این توانایی برسی که تحلیل درستی از رفتارهای همسرت داشته باشی نه قضاوت های منفی )
گام سوم این هست که رفتارهای همسرت رو که متوجه شدی ناشی از مردانگی اوست برای خودت یادداشت کنی و بعد برخورد مناسبی که خودت باید داشته باشی رو جلوی اونها بنویسی . باید هرروز به این لیست اضافه بشه و تقریبا اکثر رفتارهای همسرت (از جهت مردانگی) و همینطور برخوردهای خودت رو مورد بررسی قرار بدی .
مثال : رفتار همسر از دیدگاه من »»» وقتی میرم جایی وحواسم نباشه ونیم ساعت دیرتربهش بگم برام منفی مینویسه وبازخواست ومتهمم میکنه
شخصیت مردانه »»» مرد همیشه دوست دارد در موضع قدرت باشد و احساس قدرت کند . زن باید این احساس قدرت را به مرد بدهد و اقتدار را از اونگیرد بلکه در زندگی موضع قدرت را به واقع به همسر خود بسپارد تا همسر برای گرفتن این موضع و اثبات قدرت راه های دیگری پیش نگیرد و همینطور محبت همسرش در دل او بیشتر شود چرا که همسرش اورا مردمقتدر زندگی خود میداند.
روحیه همسر من »»» گرفتن اجازه یکی از چیزهایی است که به مرد احساس قدرت میدهد و همسر من اینگونه است .
برخورد مناسب من »»» به همسرم قبل از رفتن به هرجایی اطلاع بدهم تا او احساس کند که مرد زندگی من هست و من متوجه این موضوع هستم و نیازی نیست با اعمال قدرت و محدودیت و بازخواست ، این جایگاه را در زندگی بدست بیاورد .
گام چهارم عملی کردن دانسته هاست . هرچقدر هم برای شما سخت باشه باید تلاش کنی و حتی سختی رو تحمل کنی اما تک تک این کارها رو انجام بدی . بعد از مدتی خواهی دید که برخورد همسرتان با شما عوض می شود .
در مورد ارتباط با خانواده لازم نیست نگران باشی . اگر همسرت در ارتباط با خانوادت همراهی نمی کنه اصلا و ابدا مجبورش نکن . اما سیاست داشته باش .اگر مستقیما محدودت کرد و گفت نرو ، به حرف همسرت گوش کن و نگذار در این زمینه حساسیتش بیشتر بشه و بیشتر محدودت کنه ، فقط خیلی کوتاه بیان کن که ((هردوی ما نیاز داریم که با خانوادمون ارتباط داشته باشیم)) .اما ظاهرا شما ارتباط داری و فقط همسرت همراهت نیست . در این زمینه، وقتی دوبار تنهایی به دیدن خانواده ات رفتی بار سوم با جدیت و البته صمیمیت تقاضا کن که همراهیت کنه ، اگر این کار را نکرد و پاسخ منفی داد شما هم نرو و بگو دوست دارم با همسرم به اونجا برم نه تنها ، اما اگر پاسخ مثبت داد و حتی در مسیر بهانه هایی هم دیدی کلا نادیده بگیر و بعد از برگشت به خونه ازش تشکر کن که همراهیت کرده .کم کم سختی این کار براش کم میشه و بیشتر همراه شما خواهد بود.نکته دیگر اینکه هیچ وقت ارتباطی که همسرت با خانوادش داره رو با ارتباطش با خانواده خودت مقایسه نکن و اصلا سعی نکن در کلام و رفتارت حرفی از نوع و کیفیت ارتباطش با خانوادش بزنی و اعتراض کنی .
دوست خوبم برای بالا بردن کیفیت زندگیت باید مهارت هات رو بالا ببری ، نگاهت رو عوض کنی ، روحیات مردانه همسرت رو بشناسی و به اونها احترام بگذاری .
در تالار تاپیک هایی برای شناخت روحیات مردانه هست که می تونه کمکت کنه.
شوهران از زنان چه می خواهند؟
شوهرتان را دلبسته خود کنید
RE: همسردیکتاتوروانتقام جوی من.کمکم کنید!!!
دوستان عزیزودلسوزم ازهمتون یه دنیاممنونم:72::72::72:درجواب مریم جان بایدبگم 1میدونم شرعازن وظیفش تمکینه ولی بایدیادمون باشه هم زن وهم مردهردوانسانن باعلایق وخواسته هاواحساساتشون وقتی مردنیازجنسی داره زن هم متقابلانیازعاطفی واحساسی داره رفتارمردطوری بایدباشه که زن تورابطه ی جنسی احساس حقارت ووسیله بودن(همین امرعلت تمایزرابطه ی جنسی میان انسانها بارابطه ی جنسی بین حیواناته) نکنه مردبایداول دل زنشوبه دست بیاره نوازشش کنه تاهمسرش هم برارابطه مشتاق شه:305: همسرم خیلی گرم هستن وامامن زیادنه .یعنی اگه ازلحاظ عاطفی بهم آسیب بزنه یاکم بذاره اصلاعلاقه ای به رابطه پیدانمیکنم وبرعکس.همینطورهمسرم باعجله زودمیره سراصل مطلب وزودتمومش میکنه 2اکثرجاهایی که همسرم نمخوابیادومن زیاداهمیت نمیدم ولی اقوام نزدیک برام مهمن ونمیخوام خوردشم مثلاهمین بیمارستان کل فامیلای نزدیک وبعضادوراومده بودن بجزهمسرمن که همه میپرسیدن پس فلانی کجاست منم طبق معمول دروغ سرهم میکردم که تواداره کارواجب داشت و...3اتهامات وارده روقبول دارم خواهشاتواین زمینه بهم راهکاربدین4من ازلجبازی خوشم نمیادولی وقتی همسرم پشت سرهم حرصمودرمیاره ولجبازی میکنه دیگه منم ناخوداگاه مثل خودش رفتارمیکنم 5وقتی میبینم بخاطرهمسرم چه سختی هاومشکلاتی روتحمل کردم ومیکنم ولی ایشون بجای درک کردن همش اذیتم میکنه دیگه امیدی به زندگی برام نمی مونه
درجواب فهیمه جان.همسرم 1فرایض دینی شوبه جامیاره 2 به من وزندگیش پایبنده3حلال وحرام سرش میشه4برای بهبود وضع مالی زندگیمون خیلی تلاش میکنه 5بانمکه:46: 6تمیزومرتبه و...
RE: همسردیکتاتوروانتقام جوی من.کمکم کنید!!!
باران جان ممنونم بخاطروقتی که برام گذاشتی:72:توصیه های خوبی کردی حتماروشون کارمیکنم ولی بعضی ازمطالبوساده تربگی خیلی بهتروکاربردی تره کمی زیردیپلمی بگی ممنونت میشم منظورم گام دوم وسومه::43:به تاپیکهایی هم که نوشته بودی دارم سرمیزنم:303:
RE: همسردیکتاتوروانتقام جوی من.کمکم کنید!!!
سلام دوست عزیز
شما در عرض چند دقیقه 6 تا خوبی همسرت رو نوشتی. اگر بیشتر فکر می کردی شاید چند خط می نوشتی. پس قبول کن دنبال این هستی که خوبی های همسرت رو نبینی و فقط بدی هاش رو می بینی. پس تا نگاه تو اصلاح نکنی نمیشه کاری کرد. این فکر رو که ما به درد هم نمی خوریم کلا از ذهنت پاک کن. ببین خراب کردن بهترین زندگی دنیا 5 دقیقه بیشتر وقت نمی خواد اما ساختنش یک عمر وقت می خواهد. سعی کن هیچ وقت با همسرت لجبازی نکنی هر چند اگر اون بچه گانه رفتار کنه. فکر کن ببین همسرت دوست داره چطوری باشی که نیستی؟ مطالبی که baran.68 گفتند خیلی خوبه بهشون فکر کن.
RE: همسردیکتاتوروانتقام جوی من.کمکم کنید!!!
الف-ح عزیزباخوندن نوشته هات بیشتربه اشتباهاتم پی بردم :303:همین مطلب(مقایسه ی شوهرم باآیده آلهای ذهنیم)علت اصلی مشکلاتمه واین موضوع همیشه توی ذهنم هست من انتظارداشتم شوهرم یک فردقوی قابل اتکاوعاشقم باشه مردباشه ولی رفتارای بچه گانه ضعف هاش وبی تفاوتی هاش به احساساتم وغرغرکردناش عذابم میده وباخودم میگم چی میخواستم وچی شد...چطورازاین افکارآزاردهنده خلاص شم؟
RE: همسردیکتاتوروانتقام جوی من.کمکم کنید!!!
باران عزیز ببخش که تو راهنمایی تخصصی و کامل شما دخالت میکنم ..
فقط چند تا نکته ی کوچیک به ذهنم اومد که به دوستمون بگم ..
من هم با اشتیاق منتظر پست های بعدی شما هستم و استفاده میکنم از حرفهاتون :46:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
گام سوم این هست که رفتارهای همسرت رو که متوجه شدی ناشی از مردانگی اوست برای خودت یادداشت کنی و بعد برخورد مناسبی که خودت باید داشته باشی رو جلوی اونها بنویسی . باید هرروز به این لیست اضافه بشه و تقریبا اکثر رفتارهای همسرت (از جهت مردانگی) و همینطور برخوردهای خودت رو مورد بررسی قرار بدی .
مثال : رفتار همسر از دیدگاه من »»» وقتی میرم جایی وحواسم نباشه ونیم ساعت دیرتربهش بگم برام منفی مینویسه وبازخواست ومتهمم میکنه
شخصیت مردانه »»» مرد همیشه دوست دارد در موضع قدرت باشد و احساس قدرت کند . زن باید این احساس قدرت را به مرد بدهد و اقتدار را از اونگیرد بلکه در زندگی موضع قدرت را به واقع به همسر خود بسپارد تا همسر برای گرفتن این موضع و اثبات قدرت راه های دیگری پیش نگیرد و همینطور محبت همسرش در دل او بیشتر شود چرا که همسرش اورا مردمقتدر زندگی خود میداند.
روحیه همسر من »»» گرفتن اجازه یکی از چیزهایی است که به مرد احساس قدرت میدهد و همسر من اینگونه است .
برخورد مناسب من »»» به همسرم قبل از رفتن به هرجایی اطلاع بدهم تا او احساس کند که مرد زندگی من هست و من متوجه این موضوع هستم و نیازی نیست با اعمال قدرت و محدودیت و بازخواست ، این جایگاه را در زندگی بدست بیاورد .
عزیزم چقد خوشحالم که میبینم داری برای ساختن زندگیت تلاش میکنی ..
نقل قول بالا از پست های بارانه .. خوب بخونش .. خیلی مهمه که بتونی به همسرت اون حس مردونگی رو بدی ..
قبول داری که خودت خیلی وقت ها به ضعف همسرت دامن میزنی ؟ تشدیدش میکنی ؟
شاید همسرت هم دوست داره تکیه گاه تو باشه و حمایتت کنه .. ولی با برخوردهای تو اون حس توش از بین رفته و اگه همین طور ادامه بدی کم کم بی اهمیت میشی واسه ش ..
یه مثال بزنم ؟؟ همسر من هم روی رفت و امدم و طرز پوششم خیلی خیلی حساسه ! یعنی تا بالا پشت بوم هم بخوام برم باید زنگ بزنم و اجازه بگیرم .. منم خسته شده بودم هی باهاش دعوا میکردم که تو چقد بهم گیر میدی و من بدم میاد مرد اینجوری باشه و من دوست داشتم شوهرم روشن فکر باشه و ازادم بذاره و ......... مدام بهش این حس رو میدادم که تو مرد زندگی من نیستی ! دلخواه من نیستی ! تو رو نمیخوام ! اون ایده ال ذهنیم رو میخوام ..
بعد از یه مدت میدونی چی شد ؟؟ بی اهمیت شدم براش .. هر کاری میکردم چیزی نمیگفت . هر جا میخواستم میرفتم هر جور دلم میخواست ارایش میکردم . ولی لذت نداشت برام . چون اون حمایت مرد زندگیم رو کم داشتم . بهش گفتم اخه همسر تو چرا اینجوری شدی ؟؟ گفت مگه تو دلت یه شوهر اینجوری نمیخواست ؟ منم دارم همون میشم و دارم از خود واقعیم دور میشم !
این زنگ خطر بود برای من .. احساس کردم تمام مردونگی و غرورشو با خودخواهی ازش گرفتم ..
عزیزم تو باید اول بپذیری .. قبول کنی که این زندگی توئه و شوهر توئه و خوبی ها و بدی هاش مال توئه ..
قبول کنی که نمیتونی شوهرتو صد در صد عوض کنی ولی میتونی نقطه های مثبتش رو تقویت کنی و زندگیتونو به ارامش برسونی ..
تو شوهر خوبی داری . زندگی خوبی داری .
ولی چون دائم خودتو با دیگران و شوهرت رو با ایده ال ذهنیت مقایسه میکنی عذاب میکشی و هی فکر میکنی که شوهرم بده و فلانه و فلانه .. و نیروی این فکر تو واقعا بازتاب داره تو زندگیت !!!
به قول آنی عزیز : هست هر آنچه هست ..
و یک نکته ی خیلی مهم دیگه :
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
این نوع نگاه تو به همسرت هست :
همسردیکتاتوروانتقام جوی من.کمکم کنید!!!
پس اولین گام برای تو این هست که نوع نگاهت رو عوض کنی و به خودت اجازه قضاوت ندی .
خیلی مهمه ! خیلی ! خیلی !
میام و دوباره برات مینویسم .. چند تا پست خوب یه جا خوندم که پیدا میکنم و برات میارم ..
RE: همسردیکتاتوروانتقام جوی من.کمکم کنید!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط pink butterfly
الف-ح عزیزباخوندن نوشته هات بیشتربه اشتباهاتم پی بردم :303:همین مطلب(مقایسه ی شوهرم باآیده آلهای ذهنیم)علت اصلی مشکلاتمه واین موضوع همیشه توی ذهنم هست من انتظارداشتم شوهرم یک فردقوی قابل اتکاوعاشقم باشه مردباشه ولی رفتارای بچه گانه ضعف هاش وبی تفاوتی هاش به احساساتم وغرغرکردناش عذابم میده وباخودم میگم چی میخواستم وچی شد...چطورازاین افکارآزاردهنده خلاص شم؟
سلام دوست عزیز
خیلی خوبه که متوجه هستی مشکل اصلی چی هست . پس این رو برای خودت بنویس و نتایجش رو که باعث رفتارهای نامناسب تو در زندگی خواهد شد رو بنویس . هیچکس مثل شما نمیتونه این کار رو درست انجام بده چون به ابعاد مختلف زندگیتون آگاه هستید .
من به طور کلی می نویسم اما شما میتونی جزئی تر بنویسی
مشکل اصلی از نظر من : پرو بال دادن به ایده آل های ذهنی و مرور آنها و در نهایت مقایسه ی همسرم با آنها .
مقایسه همسر با ایده آل های ذهنی »» احساس سرخوردگی و نارضایتی از زندگی »» دید منفی نسبت به ویژگی های همسر »» ندیدن خصوصیات مثبت »» بدبین شدن نسبت به تمام رفتارهای همسرم »» موضع گیری من نسبت به رفتارهای او »» جنگ و جدال و لجبازی های من و همسرم با یکدیگر »» زندگی نامناسب و بی کیفیت و نارضایتی هردو از زندگی »» افکار طلاق برای هردو ی ما
خانمی این کارها باعث میشه دید بازتری به مشکلت پیدا کنی و یکی یکی برای از بین بردنش قدم برداری . پست های این تاپیک رو چندین بار بخون و به اونها فکر کن و تاپیک هایی که گذاشتیم رو بخون و باز هم جستجو کن تا متوجه منظورم از روحیات مردانه بشی .
نکته ی دیگر اینکه تو باید از همین امروز شروع کنی . قرار شد چه در ذهنت چه در رفتار و گفتارت و چه در اینجا از هرگونه قضاوت نسبت به همسرت دوری کنی اما در نوشته هات نسبت به همسرت قضاوت داشتی . دقت کن که الان زندگی شما دچار تنش هست و این قضاوت ها راه شما رو برای اصلاح زندگیت سخت میکنه پس خانمی زودتر وارد عمل شو و شروع کن .
تا وقتی که دیدت عوض نشه و همواره در همسرت ضعف و بدی و رفتار بچه گانه و عدم درک و.... ببینی و به خودت اجازه قضاوت بدی ، هیچ قدم مثبتی نمی تونی برداری .
زن و مرد در زندگی مشترک تصاویری از طرف مقابل به آنها ارائه میدهند که می تواند سبب صمیمیت و دلبستگی آنها نسبت به هم و می تواند سبب فروپاشی زندگی شود .
دقت کن که شما مدام به همسرت این تصویر رو ارادئه میدی : تو اصلا اون چیزی که من می خوام نیستی پس تو رو دوست ندارم و برام ارزشی نداری ، تو وجودت پر از ضعف و ناتوانی و یه بچه هستی و اصلا توانایی برآورده کردن انتظارات من رو نداری و سرانجام اینکه تو مرد زندگی من نیستی .
با این تصویری که شما هر روز به همسرت با رفتار و گفتارت ارائه میدی ، اون از شما سرد میشه و صمیمیت کشته میشه و انرژی برای ارتباط مناسب با شما نداره و در مرحله بعد ازشما و زندگیش بدش میاد و سرانجام هر کاری برای دور شدن از شما (البته بیشتر از اون تصویر نامناسبی که در کنار شما داره ) و زندگیش باشما انجام میده .
همه ما انسان ها به طور ذاتی دوست داریم فردی مثبت و تاثیرگذار باشیم و دیگران متوجه خوبی های ما باشند .
شما چقدر از همسرت تعریف می کنی ؟ چقدر قدردانی می کنی ؟چقدر ویژگی های مثبتش رو برای خودتون و ایشون مرور میکنی ؟ همسرتون چقدر متوجه این شده که برای شما در زندگی فرد تاثیرگذاری است .
سوال کرده بودی چکار کنم که ایده آل های ذهنی آزارم ندهند . راهش همینه که دیدت رو عوض کنی و خودت رو مجبور کنی که خوبی های همسرت رو هر روز برای خودت یادآوری کنی ، خودت رو مجبور کنی بازخورد مثبت به همسرت نشون بدی، مثلا به جای ارسال لیست بلند بالای ایده آل ها به همسرت و اینکه بگی تو این ها نیستی بهش بگو تو فلان خصوصیت مثبت رو داری که من دوستش دارم و تو زندگیم فلان تاثیر رو داره . خودت رو مجبور کن به اینها فکر کنی ، هر روز و حتی دقیقا وقتی ایده آل ها جلوی چشمات میاد و بعد این ویژگی های مثبت رو بنویسی و بعد به همسرت بگی .
در این تاپیک شرکت کن . می تونی از اینجا شروع کنی .
خصوصیات مثبت شوهرم