RE: دارم میمیرم.کمکم کنید
من 3 هفته قبل ازش خواستم جادري بشه يعني بهش كفتم وقتي با مامانم ايناست جادري باشه ولي وقتي با خودمه هر جور كه خودش دوست داره باشه اما اون كفت من نميتونم
كفت تو منو همين جوري ديدي بس بايد همين جوريم بخوايم
الانم كه اصلا نمي ذاره باهاش حرف بزنم،واقعا موندم جه كار كنم
رمز سايتشم عوض كرذه تا ثابت كنه من از زندكيش رفتم بيرون
اون فكر ميكنه احساسه من بهش هوس نه عشق،جه كار كنم بفهمه عاشقشم؟
من واقعا كيج شدم كمكم كنيد
RE: دارم میمیرم.کمکم کنید
سلام nakm
در این تالار کم و بیش با مشکلاتی از این دست روبرو هستیم که توجه شما را به آن جلب می کنم.
یکم: بحث اصلا سر چادری شدن یا نشدن او نیست، اینها یکی از هزاران سرنخی هست که کمک می کند عمق تفاوتها را در یکدیگر ارزیابی کنید.
دوم: در ازدواج عشق و علاقه شرط اصلی و لازم برای ازدواج است و تا به کسی محبت و عشق نورزی صلاح نیست ازدواج کنید. اما باید دچار این توهم نشویم که این محبت شرط کافی هم برای ازدواج است. به دیگر سخن پس از اینکه متوجه چنین محبت و عشقی شدید، آخر نیست. بلکه اول کار است یعنی اید تک تک معیارهای ازدواج را برای خود شناسایی کنید و آن مورد را و تناسبش را در هر کدامتان به دقت ارزیابی کنید تا متوجه شوید آیا فردی را که دوست داری آیا می توانی او را خوشبخت هم بکنی و بر عکس یا نه؟
با کلیاتی که گفتید به نظر می رسد جز احساس عشقی که دارید در سایر معیارها تفاوت اساسی داشته باشید.
البته امروز یک سرنخ نسبت به مسائل اعتقادی (یعنی چادر) خودش را نشان داده و چالش برانگیز شده ، فردا و حتی پس از ازدواج سایر معیارهای متفاوت خودش را نشان می دهد.
لذا برای اینکه برایت چنین مسائلی غیر منتظره و رنج زا نباشه، باید پیشاپیش نسبت به شناخت چنین معیارهای در خودت و او اقدام کنید.
پس:
می توانید همه مقالات بخش مشاوره ازدواج را با دقت مطالعه کنید و در مورد خودتون و آن دختر خانم دقیقا ارزیابی کنید.
و اگر چنین حوصله ای ندارید یا تصور می کنید این مطالب نمی تواند کمک موثری به شما بکند، پیشنهاد می دهم برای بررسی معیارهای ازدواج و همچنین راههای ارزیابی یا تغییر آن، حضورا به یک مشاور خانواده مراجعه بفرمائید.
همیشه این سرنخها را قبل از ازدواج بسیار مهم بدانیم.(نمونه بحث چادری که مطرح کردید)
RE: دارم میمیرم.کمکم کنید
سلام
منم خودم دوست ندارم چادری بشه .اگه هم بهش این پیشنهادو دادم فقط به خاطر مخالفت های بی دلیل و بی منطق خونوادم بوده.من و اون اصلا با هم مشکلی نداریم.فقط بحث من اینه که من چه طوری خونوادمو راضی کنم که اونو همین جوری قبول کنن.من خودمم اونو همین طوری که هست دوست دارم و اصلا نمی تونم اونو با چادر تصور کنم.
مشکل دیگه ایم که دارم اینه که اون خوا هان قطع رابطه با من شده. چه کار کنم که برگرده.چون وجود اون واقعا برام آرامش بخش بود.
در ضمن من مقالات بخش مشاوره ازدواجو خوندم.چون به نتیجه نرسیدم گفتم شاید تجربه ی دوستان به دادم برسه.
متشکرم از حسن توجه شما
RE: دارم میمیرم.کمکم کنید
آقای سنگ تراشان
ایشان خودش دوست ندارد طرف چادری باشد،آن وقت شما سخن از اختلاف میان این دو به دلیل چالش براگیزی چادری نبودن آن دختر می کنید!!؟البته بنده با اینکه هنوز ایشان شرایط لازمه را جهت ازدواج ندارند،کاملاً موافقم(عدم استقلال روانی،جسمی و مادی) و همچنین تلاش بیشتر برای کسب آگاهی های کافی و نیز مهارتهای رفتاری.
RE: دارم میمیرم.کمکم کنید
من از لحاظ جسمی چه کمبودی دارم؟منظورتونم از عدم استقلال روانیم متوجه نشدم.من در حال تلاش واسه آگاهی های کافی و نیز مهارتهای رفتاریم .اگه میشه کمی بیشتر ودقیق تر راهنمایی کنید
ممنونم از شما
RE: دارم میمیرم.کمکم کنید
استقلال روانی:تصمیم گیری درست بنا بر واقعیات و انجام هر کاری در زمان خودش.
در ضمن این مورد با استقلال جسمی و مادی یکی هستند،یعنی:تحصیل خود را تمام کرده،به سربازی رفته کاری با درآمد مکفی برای گرداندن یک زندگی داشته باشید و دیگر از نظر مادی و تقریباً احساسی به خانواده تان متکی نباشید.
تلاش بیشتر برای کسب آگاهی های کافی و نیز مهارتهای رفتاری،یعنی:با یک نگاه دیگر تندی عاشق طرف نشوید و نپندارید که تمام ویژگیهای دلخواه شما را دارد و به او هم بگویید که باید هردویمان از برخی چیزها کوتاه بیاییم و نیز وضعیت روانی،عقیدتی،احاسی و چیزهایی را که دوست دارید بدانید که چیست تا نگویید که برخلاف خانواده دوست دارید او لباس بپوشد و اگر هم چنین می خواهید این البته حق شماست به شرط استقلال روانی،جسمی و مادی از خانواده.
اگر مهارتهای رفتاری و آگاهی خود را درباره ازدواج فرا بگیرید،دیگرچ نین رفتارهایی را بروز نخواهی داد و خردمندانه تر و شکیبایانه تر با مهمترین مسئله زندگی خود روبرو خواهی گشت،هرچند که این گونه رفتارها کاملاً طبیعی است برای یک فردی که تازه پا بر مرحله جوانی گذارده است؛اما برای ازدواج نباید چنین کارهایی را کرد و اینچنین روابط بدون منطقس را پیش گرفت.
امیدوارم وفق باشید.
RE: دارم میمیرم.کمکم کنید
همه چیز دست خودتونه اگه واقعا استقلال مالی و فکری دارید خودتون باید تصمیم بگیرید شما باید حرف نهایی رو بزنید اون بیچاره درست می گه روز اول این طوری بوده براش سخته همچین چیزی رو قبول کنه و شاید احساس می کنه اگر این کارو بکنه دوباره در مورد یه چیز دیگه بازخواست می شه و دوباره روز از نو روزی از نو ....
و دیگه اینکه اون فکر کرده شما استقلال نداریدو در آینده در مورد کوچکترین موضوع نظر دیگرون رو دخالت می دید
هر چه زودتر این موضوع رو جمع کنید بهتره ممکنه دل ها تون از همدیگه دور بشه
RE: دارم میمیرم.کمکم کنید
من دوست دارم اون همین جوری که هست بمونه چون من این جوری می پسندم.در مورد انتخاب اونم باید بگم که چشم بسته نبوده من و اون سه ماه در مورد خصوصیات اخلاقی مون با هم حرف زدیم و در عملم دیدیم این طور نبوده که چشم بسته انتخاب کنم و با یه دید عاشق بشم .نگاه اول فقط موجب شد که من در مورد این خانم دنبال اطلاعات بیشتری باشم. از شما ممنونم گرد آفرید
RE: دارم میمیرم.کمکم کنید
سلام شیلا خانم
چه طوری بهش نشون بدم که استقلال دارم؟اگه یه راهنمایی کنید که چه طوری این موضوع و جمع کنم ممنونتون میشم.
RE: دارم میمیرم.کمکم کنید
از شرح ماوقع و شکیبایی شما سپاسگزارم.در مورد استقلال مادی منظور دقیقاً اتمام تحصیلات و سربازی و سپس داشتن یک درآمد کافی و خانه ایست تا در آن بتوانید زندگی مشترکتان را آغاز نمایید و استقلال احساسی منظور و روانی منظور توانایی تصمیم گیری منطقی و فارغ از احساسات است و توان اداره زندگی خود و پذیرش مسئولیتهای فردی و اجتماعی خویش.