RE: تلخی گذشته یا امید به شیرینی آینده!...
راستش اینو دیگه نمیدونم
ولی اعتقاد شخصی من اینه که چون هنوز فرهنگش در ایران جا نیفتاده
هنوز به چشم خوبی نیگاه نمیکنند
مخصوصا برای دخترا جوان ما
ولی به نظر منم بد نیست جایی سازمان یافته باشه که همگی فقط حقیقت محض رو اونجا ثبت کنند و اصولی مراحل آشنایی جلو بره
ولی فکر نمیکنم اینجوری باشه
البته من آشنایی ندارم...ممکن هم هست که اصولی و سازمان یافته باشه...تحقیقی نکردم و صرفا نظر شخصیم رو گفتم
یاحق
RE: تلخی گذشته یا امید به شیرینی آینده!...
lord.hamed
عزیز خیلی ممنون از جملات و حرفای قشنگت از طرز نوشتارت مشخصه که قلب پاکی داری واقعا بهت تبریک میگم جوری نوشتی و بهم تسلی دادی که الان حس میکنم یه ادم دیگکه شدم بخدا بیشتر از حرفات شیفته لحنت شدم و حس کردم ادم ارزشمندی هستم
خیلی ممنون از صحبتای زیبات انشالله که خداوند هرچی میخای بهت بده که قلب من رو تسلی دادی با اینکه میدونم چیجوری دلم شکست و صدای شکسته شدن قلبم رو شنیدم با اینکه دلتنگ م و میدونم دیگه نمیبینمش اما حرفات دوباره بهم قدرت داد خودمو کشف کنم برم دنبال خودم بگردم خیلی لطف کردی بهم حامد:72:
RE: تلخی گذشته یا امید به شیرینی آینده!...
rooz530 عزیز من...
بابت لحن تندم معذرت می خوااام...
اما قصدم سرزنش و تحقیر و ... نبوده...
من خودم هم سن و سال توأم ولی با یه تجربه ی تلخ طلاق!!! اینکه دارم برات چراغ قرمز میذارم یعنی این راه راهش نیست...
کیه که حس نیاز تو رو نفهمه؟ کیه که درک نکنه الان دلت می خواد کنار همسرت یه زندگی عاشقانه رو داشته باشی؟؟؟
من اینا رو به خوبی می فهمم... لمس می کنم چی می گی...
ارزش تو بیش تر از این حرفاست... گوهر وجودی تو خیلی بیش تر می ارزه که بری و توی یه موسسه اعلام آمادگی کنی برای ازدواج خصوصاً اینکه معمولاً مرد ایرانی همچین مسئله رو نمی پذیره اگرم تن به ازدواج بده بالاخره روزی به روت میاره.
تو لیاقت این رو داری که بهترین زندگی رو داشته باشی پس در راهش قدم بردار.
بازم عذر می خوام که تند رفتم:46:.
RE: تلخی گذشته یا امید به شیرینی آینده!...
دوست عزیز
توصیه میکنم دنبال مقالاتی که در مورد عشق در سایت هست بگردین چون مفهوم دقیقیه این کلمه رو نمی دونید.
شما اون رو دوست نداشتید بلکه عادت کرده بودید اون هم صرفا شما رو برای پر کردنه تنهایش می خواسته .چنین رابطه ایی از اول محکوم به شکسته توصیه می کنم کتاب ایا تو نیمه ی گمشده ی من هستی نوشته ی باربارا دی انجلیس رو بخونید بهتون کمک خواهد کرد.
دوست عزیز وقتی وارد یک رابطه میشید باید ببینید اگر شما طرف مقابل رو می خواید ایا اون هم شما رو می خواد؟بنظر من از اول هم این شخص کوچکترین تمایلی به شما نداشتن.
اینگونه سایتها بیشتر برای وقت گذرونی هستند هیچ ادم نرمالی توی این سایتها دنباله عشق نمی گرده دنبال وقت کذرونی یا عشق و حاله!
نظام ارزشیتون رو مجدد بررسی کنید و در این مورد حتما پیش روانشناس هم برید.
ادمه ای زیادی هستن که هم می تونن به ما عشق بدن و هم ما می تونیم بهشون عشق بدیم فقط باید منتظر فرصتی باشیم که سر راهه ما قرار میگیرن و بی خود سوگوار اینکه کسی نیست نباشیم و انرژی خودمون رو با کسانی که ما رو نمی خوان تلف نکنیم.
وقت و انرژی گذاشتن برای چنین رابطه هایی نه تنها ما رو از تنهایی بیرون نمیاره بلکه اعتماد بنفسمون رو هم میگیره باعث میشه مورد سوءاستفاده قرار بگیریم و احساساتمون به بازی گرفته بشه و....
RE: تلخی گذشته یا امید به شیرینی آینده!...
[quote=tamas]
دوست عزیز
توصیه میکنم دنبال مقالاتی که در مورد عشق در سایت هست بگردین چون مفهوم دقیقیه این کلمه رو نمی دونید.
شما اون رو دوست نداشتید بلکه عادت کرده بودید اون هم صرفا شما رو برای پر کردنه تنهایش می خواسته
یعنی میخاین بگید اون هیچ حسی بهم نداشته ! چطور ازم انتظار دارید اینو باور کنم...
بابا ادم یه پرنده میاره خونش بهش وابسته میشه این ادم چطور بودو نبود من براش اهمیت نداره
اصلا نمیتونم این مسئله رو درک کنم خصوصا اینکه باهاش خاطره دارم
یعنی نمیتونسته یه کس دیگرو جایگزین من کنه یعنی انقدر تنها بوده که برای بار دوم دوباره بازیم داده بود برگشتنش از روی دلتنگی نبود...؟!
خیلی سخته برام هزمش
الان درد من فقط دلتنگی نیست بیشتر از همه حسی که اون بهم نداشته ازارم میده...
به نظرشما همچین فردی نرماله؟
به نظر شما پسری که بلد نباشه چطور یه خانمو دوست داشته باشه ادم عادی محسو ب میشه؟
میخاین بگید اون با این اخلاق طرز فکرش تو زندگیش به مشکل برنمیخوره؟
تو اون مدت حتی یه کلمه حرف عاشقانه بمن نزده