RE: شوهرم اونی نبود که میخواستم اشتباه کردم...
لطفا نقاط مثبت و منفی همسرت رو برای خودت بنویس
ایشون چی داشتند که شما اول بهشون جواب مثبت دادین؟
من تاپیک قبلیتون هم خوندم
به نظرم ابراز عشق ناجوانمردانه اون آقا (عشق به خانم متاهل) شمارو تحت فشار گذاشته و دچار تردید کرده
تاپیک اولتون هم خوندم
لطفا به خودتون بیایید و تصمیمی بگیرید که خدا رو خوش بیاد!
شما الان مسئول زندگی یکی دیگه هم هستید
اونها که میگن حیف شدید خیزخواه شما نیستند!!!
ببخشید مشکل شما اینه که خیلی به داشته هاتون مینازید!
اونچه که مهمه داشتن اخلاق و وجدان و سیرت خوبه ، با اینها میشه زندگی کرد ، اگه دارید بسم الله..
موفق باشید
RE: شوهرم اونی نبود که میخواستم اشتباه کردم...
خانومي ... مطمئنم كه داري افكار منفي خودتو هي مرور ميكني و اصلا تلاشي نميكني حرف هاي مثبت ما رو گوش بدي. من داراي شرايطي بسيار شبيه شما هستم ولي هرگز به فكر جدايي نيفتادم. تمام تلاشمو ميكنم كه زندگيمو نگه دارم هر چند سخته. هرچند همسرم بعضي مواقع خيلي خيلي با ايده ال من فاصله ميگيره هر چند خيلي وقت ها آمپر مي چسبونم و حتي تودلم به همسرم ناسزا ميگم ولي .... با تمام اينها يه چيزي رو خوب مي دونم كه خودم هم بي عيب نيستم. خودم هم خيلي ايده ال نگرم .خودم هم حساسم. خودم هم به داشته هام مغرورم و فكر مي كنم كمتر مردي در حد و اندازه منه!!!! من اين افكار بد رو دارم كه باعث ميشه خوبي هاي همسرمو اصلا نبينم و بعضي وقتها كفري بشوم.
خانومي حتما اون خصلت هاي خوب همسرت كه به خاطرشون جلوي خانواده ات ايستادي هنوز هنوزه سرجاشه. پس ابتدا سعي كن اين فكر سمي رو كه همسرم اوني كه مي خواستم نيست رو از ذهنت پاك كني و بعدش تلاش كن كمكش كني تا يك مقدار رفتارهاي منفي خودشو كنترل كنه (مطمئن باش كه نمي تونه صد درصد حذفشون كنه مگر خيلي اراده كنه و تمرين)
من كه فكر مي كنم اگر كمي حساسيت و توقع هامون رو كنار بگذاريم شرايط بهتر ميشه. شنيدي ميگن بزن به دنده بيخيالي !!!! بعضي وقتها همين بي خياليه خوب درمونيه براي درد هاي الكي كه به خودمون تحميلشون مي كنيم
RE: شوهرم اونی نبود که میخواستم اشتباه کردم...
سلام
ممنونم بچه ها
دارم سعی میکنم حساسیت های بیخودی خودمو کم کنم چند روزه که اوضاع ارومه خدا کنه بهتر بشه
بازم ممنونم از همه شما:43::43:
:104::104:
RE: شوهرم اونی نبود که میخواستم اشتباه کردم...
دوست عزيزم مسائلتو ريشه اي حل كن
سعي كن از خودت و احساساتت شناخت بيشتري به دست بياري و كنترل احساستو به دست بگيري
وگرنه خداي ناكرده باز با كوچكترين چيزي به هم ميريزي
اين بعد شخصيتتو قويتر كن گلم و فقط به زندگي خودت و همسرت اهميت بده
موفق باشي:72:
RE: شوهرم اونی نبود که میخواستم اشتباه کردم...
سلام به ناگیس عزیز
قبل از هر چیزی بهتون بگم من نظرم خودم را فقط اعلام میکنم
اول اینکه شما مشکل ندارید اونطور که من به دقت خوندم در تاپیکها مشکل ذکر نشده
حالا اگر حسی به سراغت امده که فکر میکنی همسرتون را دوست ندارید یک چیزه دیگه ست همونطور که اجازه دادید این حس بیاد میتونی از درونت پرتش کنی بیرون و به جاش دوست داشتن را جایگزین کنی
من هم تقریبا اویل ازدواجم اینطوری شده بودم ولی من واقعا چیزی که بهم گفته بود نبود و نداشت الخصوص کارش
ولی تو نه تو چیزهایی که بهت گفته نمدونم حالا کارش درسش داره
چرا میخوای زندگی به این خوبی که داری خراب کنی
ازت خواهش میکنم با زندگیت اینطوری نکن سعی کن این حسو بیرون کنی و یک حس خوب جایگزین کنی عزیزم
به خدا مشکلات تومشکل نیست اگر بخوام مشکلهایی که من داشتم بهت بگم به خودت میخدی که چرا تاپیک زدی و یا مشکل دیگه که یکی از دوستانم داره
پس خواهشا خوب فکر کن در ضمن فکر کنم تحصیل کرده هستی پس چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زندگی با تمام بد و خوبی های می گذرد و تو باید اونارو رقم بزنی میتونی خوب رقم بزنی و میتونی بد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: شوهرم اونی نبود که میخواستم اشتباه کردم...
دوستان به نظر شما مشاوره دادن به کسی که حتی حاضر نیست به سئوالات شما جواب بده فایده ای هم داره؟ایشون خودش رو داره تخلیه می کنه و واقعاً احتیاجی به شنیدن حرف من و شما نداره وگرنه می گفت به همسرش چه مشکلی داره.
RE: شوهرم اونی نبود که میخواستم اشتباه کردم...
دوستان توجه کنید:
تاپیکهایی که بیش از یک هفته از آخرین پست استارتر گذشته باشد فقط توسط استارتر به روز می شود و تا استارتر مراجعه نکرده و پستی ارسال و وضعیت خود را اعلام نکند نباید پستی ارسال شود .
.
RE: شوهرم اونی نبود که میخواستم اشتباه کردم...
سلام نارگیس خانوم
بزار رک و راست بگم بهت خوشی شدییییییید زده زیر دلت. اینطور که خودت می گی شوهرت واقعا هیچ مشکلی نداره فقط اینکه شما زیادی حساسی. درکت می کنم چون منم آدم حساسی هستم. اما اینو بپذیر که شوهرت واقعا مشکلی نداره و تو باید دیدتو عوض کنی و تو رویا زندگی نکنی. انقدر مسائل مهم تر تو زندگی همه هست که این به ظاهر مشکل شما اصلا به چشم نمیاد یکیش خود من.یه مشکل خیلی بزرگ دارم انقد که تو گیرو دار جداییم بعد یک سال و نیم عقد، اما وقتی تعریفای تو رو از شوهرت خوندم واقعا به زندگیت غبطه خوردم. خیلی از ماها وقتی چیزی رو داریم قدرشو نمی دونیم اما وقتی از دستش می دیم تا ابد افسوسشو می خوریم. سعی کن بر اینهمه شک و دو دلیت غلبه کنی و از زندگیت لذت ببری.
موفق باشی گلم.