RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
سلام خانومی
صبر کن تا مشکلت با همسرت حل بشه و بعد خانوادت رو دعوت کن !!!!
چه عجله ای داری دختر خوب؟!
الان تو این موقیعت اونا بیان ممکنه بی احترامی پیش بیاد .
هاجس جان
زندگی عادیت رو بکن.قهر نباش.مثلا بگو شام حاضره...چایی بریزم؟...سلام...خداحافظ...
وقتی راجع به طلاق و مهریه و ...حرف میزنه شما انگار نه انگار که میشنوی.
فقط کافیه حساسیت در این مورد نشون بدی....اون موقع دیگه میشه کار همیشگیش .
موفق باشی
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
سلام دوستان
خيلي غمگينم
ديروز ظهر كه رفتيم خونه براش غذا رو گرم كردم ولي يه پتو اورد كشيد رو خودش و لب به غذا نزد
و گرفت خوابيد
منم به يكي از دوستام زنگ زدم كه با هم بريم يه دوري بزنيم و از خونه زدم بيرون
بعدشم رفتم خونه مامانم اينا و تا ساعت 11 شب اونجا بودم
اقا يه زنگ نزد بگه مردي يا زنده اي
بعدشم كه بابام منو رسوند خونمون كه دم در وايساده با بابام احوالپرسي كرد ولي جواب سلام منو نداد بعدشم كه اومديم خونه گرفت خوابيد
منم همين كارو كردم
صبحم كه طبق معمول بدون هيچ حرفي اومديم سر كار
خيلي حالم بده
راستش ديگه اميدي به اين زندگي ندارم دارم به طلاق مي فكرم
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
سلام.
چرا نيمه پر ليوان را نمي بيني؟! خوب اين خيلي خوبه كه با بابات حال و احوال پرسي كرد. اين يعني هنوز حرمتها بينتون نشكسته. اين يعني هنوز ازت نااميد نيست. يعني اين كه قهرش و حرفهاش اونقدري كه تو فكر مي كني جدي و حاد نيست و فقط يك تلنگري است براي تغيير رويه تو.
هاجس جان، جان من، به حرفهام گوش دادي؟ به http://www.hamdardi.net/thread-24960.html سر زدي؟ مطالب رو خوندي؟ توصيه هاي آقاي SCi را به گلاره خوندي؟ عمل كردي؟ باور كن براي پيدا كردن خودت و حل مشكل وابستگي زياد و حساسيت به شوهرت كمكت مي كنه؟ باز هم اصرار دارم حتما اين مطالب را بخوان. :316:
و در خودت عملي كن تا تاثيرش رو ببيني. اگه به توصيه هاي دوستانت گوش كني بد نمي بيني. ولي اگه قرار است همه يك عالمه برات پيام بگذارند و درباره مشكلت فكر كنند و بهت راهكار بدند و تو باز كار خودت را بكني پس براي چي اينجا اومدي و كمك مي خواي؟؟!!:320:
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
negar جان سلام
بخدا خوندم عزيزم منم دلم ميخواد انجامشون بدم ولي الان تو اين شرايط نميشه فقط دارم سعي ميكنم آروم باشم و به بي محلياش توجه نكنم ولي سخته خيلي سخته وقتي فكرشو ميكنم كه بعد اون همه قول و قرار بازم زد زير حرفش
وقتي فكر ميكنم كه جوابب محبتاي منو اينجوري ميده
خودشم علني بهم ميگه كه من دوستت ندارم و از اين حرفا دلم خيلي ميگيره
خودم شهريه شو دادم كه بره ادامه تحصيل بده با اينكه خودمم درشس ميخونم و نياز دارم ولي اون اينجوري راحت به بهانه كلاس رفتن سرمو كلاه ميذازه بعدشم طلبكاره ازم
نميدونم
من معمولا در حد يكي دو كلمه باهاش حرف ميزنم همون سوالايي كه maryam123 عزيز نوشتن ولي جوابمو نميده فقط خودشو به خواب ميزنه
اينام برام مهم نيست ولي الان به اين نتيجه رسيدم كه مجرد كه بودم وضعم خيلي بهتر بود لااقل اينهمه اعصاب خوردي نداشتم تو اين چندسال فقط زجر كشيدم از همه لحاظ
ديگه خسته شدم[font=Times New Roman]
فكر نميكنم تا اين عمه وجود داره همسرم بتونه به فكر زندگي و زن و بچه باشه
فقط عشقش اينه كه بره اونجا
حتي وقتي چيزي م لازم باشه كه خريد كنه بهانه مياره كه وقت ندارم
وقتي پيش منه همش دم از خستگي ميزنه و مي گيره ميخوابه
اونوقت بعدش من ميفهمم كه تمام اين مدتي كه اقا واسه من وقت نداشته پيش عمه جونش بوده
وقتي يه دوستت دارم خشك و خالي به من نميگه و به عمه ش مسيج ميزنه كه ((بخدا من دوستت دارم چرا جوابمو نميدي))
اگه شما جاي من بودي چه احساسي بهت دست ميداد
البته اينا مال قبل از دعوامونه ديگه نه به گوشيش كار دارم نه واسم مهمه كه كجا ميره
فقط از ادامه زندگي باهاش نا اميد شدم.خيلي خيلي خيلي دلم ازش گرفته
:302:
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
دوست عزيز
الان شوهر شما از شما رانده شده. مگه خودت نگفتي كه همسرت تا چند روز قبل كه دعواتون در بياد، هميشه خاطر نشان مي كرد كه دوست داره. نمي خواد از دستت بده تا اينكه خودت حرف جدايي رو چندبار به زبون آوردي. پس الان اگه مي گه دوست نداره اگه حرف جدايي مي زنه. اگه بيشتر به سمت عمه اش كشيده مي شه چون از تو ناميد شده. از محبتت از آغوش گرمت و از پشتيباني ات. باورش شده كه تو ديگه نمي خواهيش.:81:
باور كن حق داري دلت بشكنه. سرد بشي. خسته باشي. هر كي هم جاي تو بود حال بهتر از ايني نداشت. ولي ما دوستانت به عنوان نفر سوم كه تو دل ماجرا نيستيم منطقي تر مي تونيم فكر كنيم. پس راه حل هاي بهتري مي تونيم بهت بديم. فقط كافيه به هر جون كندني توصيه هاي ما رو عمل كني. اصلاً عمه بي عمه به هيچ وجه فكر نكنه سخته ولي از ترك اعتياد كه سختر نيست! شدنيه. انگار نه انگار عمه اي هست كه زندگيتون رو خراب كرده. فقط فكر كن يه فاتصله اي بين تو و شوهرت افتاده. فاصله اي كه بين اكثر زن و شوهرهاي جوان بعد از ازدواج و سپري شدن دوران پر شور عشق و عاشقي اوليه، با ديدن تفاوتها و اخلاق هايي كه مطابق ميلشون نيست شايد بيفته.
سعي كن مثل دوران مجردي ات به چيزهايي كه علاقه داري تمركز كني. كلاسهاي مختلف، كارهاي هنري، خواندن كتاب، درس، زبان، ديدن فيلم، گشت و گذار و رفتن بيرون با دوستان (بدون صحبت از مشكلت با آنها)، و ... خودت باش ، خود خودت با همه خواسته هاي شخصي و اهداف دوران مجردي. در كنارش مسئوليت هاي روزمره زندگي ات را انجام بده. به بي محلي همسرت خيلي توجه نكن و تو قهر نباش در حد معمولي بهش محبت كن و خواسته ها و نيازهايش را تامين كن. در جواب بي محلي و قهرش اصلاً بي محلي و كم محلي نكن، قهر نكن. دعوا نكن. با كنايه حرف نزن. به كارها و تلفن هايش حساس نشو. به رفت و آمدش حساس نشو. كاملاً طبيعي رفتار كن. به خدا سخته منكرش نيستم همه مي دونند كه اين كارها چقدر سخته ولي شدنيه فقط كافيه فكرت را متمركز كارهايي كه دوست داري بكني. كمي همت كمي توكل [color=#FF4500]كمي بي خيالي نگو نمي شه تو شروع كن منتظر روز خاص و اتفاق خاصي نباش از همين الان همين لحظه شروع كن به خودت و خواسته ها و اهداف و كارهاي مورد علاقه ات فكر كن و به توصيه هاي مدير همدري گوش بده ما هم تا آخر در كنارت هستيم تا زندگيت را نجات بدي. در غير اين صورت خودت، فقط خودت هستي كه داري زندگي ات را با دستان خودت خراب مي كني. ديگران را مقصر ندان.
يك ضرب المثلي هست كه نميدونم از كيه و مال كجاست ولي بهش اعتقاد دارم و اون اينه: اگه يك فلاج مادرزاد قهرمان دو ماراتن نشه خودش مقصره.:72:
منتظر شنيدن اخبار خوب ازت هستيم:46:
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
قبل از هر چیزی باید وابستگیت رو کم کنی و توصیه ها رو عملی کنی
در ضمن در تاپیک شما آدم های باتجربه و کارشناسان توصیه ها رو کرده اند پس از روی تجربه و علمشون به شما توصیه کرده اند
خواهش می کنم از تمرکز بر روی همسرت بیرون بیا و برای خودت برنامه ریزی کن و برنامه هاتو اگه تونستی در دفترچه ای مطابق با توصیه ها یاد داشت کن و تمام هدفت رو بر روی اجرای توصیه ها بگذار
می تونی برای اجرای درست و یا نادرست برنامه ات به خودت پاداش بدی یا خودتو تنبیه کنی
اگر زندگیت و همسرتو دست داری هرچه سریع تر شروع کن تا دیر نشده
در ضمن در این راه باید صبور باشی چون یه روزه و یا یه هفته ای به نتایج مورد نظر نخواهی رسید
دعای خیر ما همراهته
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
هاجس عزیز
وقتی پست شما و همه دخترهای جوونی که تازه ازدواج کردند رو اینجا میخونم یاد اوایل ازدواج خودم میوفتم! واقعا چه روزهایی بود:72::72: پر از عشق و عاشقی، پر از دعوا و سوتفاهم، آشتی های بعد از دعوا،دل لرزیدن بعد از یک اخم شوهرم، ..... برای من که گذشت. برای تو هم میگذره عزیزم :43: مطمئن باش.
همه ما دخترها با امید و آمال زیادی عروس میشیم. از خانه پدریمون که با ناز و نوازش بزرگمون کردن و همیشه هوامونو داشتن و نگذاشتن آب توی دلمون تکون بخوره بیرون میایم و وارد خونه شوهرمون میشیم! باید اول از همه یاد بگیریم که این خونه با خونه پدری خیلی فرق میکنه! پدر مادرت عاشقانه تو رو دوست داشتن و هر کاری میکردند که بهترین زندگی رو برات فراهم کنند. ولی توی خونه شوهر اینجوری نیست! شوهرت هم تو رو دوست داره و اصلا به این شک نکن ولی جنس و نوع دوست داشتن فرق میکنه. پدر و مادرت بدون هیچ چشمداشتی تو رو دوست داشتند بدون اینکه در قبال اون چیزی ازت بخواهند:72: ولی زندگی زناشویی یک محبت دوجانبه رو میطلبه! باید محبت کنی و بعد انتظار مخبت داشته باشی، باید فداکاری کنی و بعد انتظار فداکاری داشته باشیم، باید احترام بگذاریم و بعد انتظار احترام داشته باشیم.....
در طی زندگی به مرور ظرفیت هامون بالاتر میره! در واقع روزگار و زندگی ایترو بهمون یاد میده!! بهمون یاد میده که در مقابل مسایل کوچک زندگی بردبار باشیم، فقط توقع از طرف مقابل نداشته باشیم و برای خانواده مون مفید باشیم و بیشتر دهنده باشیم تا گیرنده!
زندگی کم کم بهمون یاد میده که خانواده همسرمون دیگه خانواده ما هستند و فرقی وجود نداره! یواش یواش خواسته های ما و همسرمون یک جهت میشه و من و تویی از بین میره! اینها به تدریج اتفاق میوفته عزیزم:43:
فقط یک نصیحت بهت میکنم عزیزم و اون اینکه در این بالا و پایین های زندگی همیشه طوری رفتار کن که وقتی به عقب برمیگردی از خودت راضی باشی و کاشکی های کمتری توی زندگیت باشه.
یک حرف دیگه ای که به شما و همه دخترای جوون تازه عروس دارم اینه که اینقدر روی جزئیات و اشتباهات همسرتون تمرکز نکنید. واقعا این روزای جوونی و شادابی دیگه برنمیگرده پس با این قهر ها و سوتفاهمات خرابش نکنید و سعی کنید هر روز عاشقانه تر همدیگه رو دوست داشته باشید. قوی باشید و سعی کنید حساسیت های بیخود و بی نتیجه رو از زندگیتون دور کنید.
برای همه شما دخترای جوون مخصوصا هاجس عزیز روزای پر از شادی و خوشبختی در کنار همسرانشون آرزو میکنم
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
واي خدا
الان بهم زنگ زد
گفت بيا بريم توافقي از هم جدا شيم
هر چي بخواي بهت ميدم
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
بهش بگو که من هیچی نمی خواهم
فقط تو رو می خواهم
بهش بگو که دوستش داری
ازش بخواه تا هردوتون یه فرصت دیگه به زندگیتون بدید
RE: شوهرم عاشقانه عمه ش رو دوست داره( 2)
بهش گفتم اگه ميخواي طلاقم بدي برو اقدام كن
قبلا اينجوري باهاش حرف زدم ولي هيچ نتيجه اي نگرفتم
[size=medium]
ديگه حس و حال منت كشي و التماس كردن ندارم بذا هركاري دوست داره بكنه من عذاب وجدان ندارم چون مقصر نيستم