RE: جدایی در عقد بعد از رابطه
سلام عزیزم، ببین متاسفانه جامعه الان دخترها رو مسئولیت پذیر تر از پسرها کرده و شاید هم مشکل از خانواده ها و تربیتشون باشه ... آیا در این رابطه با خانواده همسرت صحبت کردی و مشکل بی کاری همسرت رو بهشون گفتی کلا باهاشون درد و دل کردی شاید اونها بتونن رو پسرشون تاثیر بذارن الان شما هم که سر کار نمیری پس کی خرجتون رو میده ؟ اصلا از همسرت پرسیدی که برنامه آینده اش چی هست و چه هدفی رو واسه آینده اش داره ....
من هم با سایرین موافقم انقدر زود دنبال طلاق نباشید جدائی آخرین راه حله وقتی دیگه راهی نمی مونه میرسیم به جدائی پس با همسرت دو نفری بشینین صحبت کنین برنامه آیندتون رو مشخص کننین زمانبندی کنین اگه تا حالا نرفتین خودنه خودتون دیگه وقتشه که برنامه بریزین و زندگی واقعیتون رو شروع کنین از خانواده هاتون کمک بگیرین من معتقدم که آدم تا زمانی که نامزده و عقده باید مشکلاتش رو با خانواده اش در میان بزاره ولی وقتی رفتی زیر یه سقف دیگه خودت تا اونجا که می تونی مشکلت رو حل کن به خانواده ها ارجاع نده پس همین امروز یه قرار ملاقات با همسرت بزار تو یه پارکی کافی شاپی ... هر جائی بیرون از خونه و برین با هم صحبت کنین بهش انگیزه بده تشویقش کن اگه مشکل کار پیدا کردن داره حتی می تونه بره زبان تدریس کنه چون زبانش خوبه .. قدمهای کوچک رو شروع کنین با هم بر دارین زندگی شوخی بر دار نیست اگه کسی حمایت مالی می کنه از همسرت ازش بخواین یه مدت این کار رو نکنه بذارن که رو پای خودش وایسه اگر هم می خوان کمک کنن یه جورائی غیر مستقیم کمک کنن ... و شما هم خودتون یه مدت نرید سر کار بذارین بدون مسئول چرخوندن یک زندگی هست ازش انتظار داشته باشید که واستون یه چیزهائی بخره و ... یواش یواش بعد از یه مدتی بهش پیشنهاد بدین که شما هم برید سر کار و مثلا قسط فلان چیز رو شما بدید ولی هیچوقت هیچوقت حقوقتون رو دو دستی تقدیم همسرتون نکنید مثلا می تونید به عنوان یه مناسبت و یا حتی بی مناسبت واسش هدیه بخرید اون هدیه هم چیزی باشه که بهش نیاز داره ولی هیچ وقت نرین سیب زمینی پیاز بخرین بیارین تو خونه خرید خونه رو بندازین گردنه همسرتون بهش بگید من نصف فلان قسط رو میتونم بدم اگه واقعا براش سخت بود و نمیتونست کل پول رو بده اینجوری کمکش کنین نزارین این انتظار درش ایجاد بشه که شما وظیفتونه پولتون رو برای مخارج خانه خرج کنین بزارین همیشه بدونه که اگه پولی هم میدید لطف می کنید ... من نمی دونم صحبتهام درسته یا نه ولی فکر می کنم باید یه روشی رو انتخاب کنید که همسر عزیزتون بدونه که وظیفه اونه زندگیرو بچرخونه و کلا بهش میدون بدید حمایتش کنید بزارید بدونه که تکیه گاه شماست اصولا مردها دوست ندارن زنشون از خودشون قویتر باشه پس یه جوری رفتار کنید که این رو بفهمه که شما اون رو مرد زندگیتون میدونید همه کارهارو انجام ندین انتظار نداشته باشین که همسرتون همه خواسته های شما رو بدونه که باید انجام بده باید بهشون آموزش داده بشه باید بهشون یاد آوری کنی ازشون بخوای که مثلا اگه خدائی نکرده مریض شدی ببرنت دکتر ازش بخواه که بیاد دنبالت ببرتت ازش بخواه که مثلا برات فلان روسری رو بخره ببرتت رستوران البته همه اینها نیاز به هزینه زیاد نداره میتونین باهم برین یه فلافل بخورین ولی ازش بخواه ازش انتظار داشته باش هر چند باری که بردت بهت شام داد یه بار بهش حال بده تو مهمونش کن کلی خوشحال میشه و به چشمش میاد و قدر دانت هم میشه .... البته باز هم بگم که همه آدما مثل هم نیستن هر کی یه راه خاصی داره واسه خودش
فکر کنم خیلی قاتی پاتی شد نوشته هام امیدوارم تونسته باشم کمکت کرده باشم واسه رسیدن به خوشبختیت
قربانت
RE: جدایی در عقد بعد از رابطه
من ذهنم روی طلاق نیست ولی نمیخواستم زندگیم اینجوری باشه که من همش استرس همه چیزو داشته باشم و مرد زندگیم در کمال آرامش رندگی کنه و آب تو دلش تکون نخوره ... چون یک بار هم سابقه خیانت به من رو داشته من میترسم جوونیمو بزارم به پاش تا اونی که من دوست دارم بشه بعد آخرش بره دنبال یکی دیگه ... بهش اعتماد ندارم
RE: جدایی در عقد بعد از رابطه
سلام ،
در کلبه درویشی ما رونق اگر نیست ، صفا هست
طلاق گرفتن و منتظر کیس بعدی شدن ، فقط عوض کردن صورت مساله هست ، چونکه مشکل سرجاش باقی می مونه
گفتی شوهرت تنبل هست، اما به کسی که رفته دانشگاه ، رفته سربازی ، رفته ایلس گرفته ، رفته خواستگاری ، زن گرفته ، و سر ساعاتِ سرکار رفتن خانومش چونه میزنه ، نمیشه گفت تنبل
گفتی شوهرت مسئولیت پذیر نیست ، خوب این شد مشکل ، و قابل حل
گفتی شوهرت به احساسات و عواطف شما جواب نمیده ، این شد مشکل که راه حل داره
البته بستگی داره چه کسی بخواهد مشکل را حل کند
حالا مردش هستی که مشکل رو حل کنی یا نه؟
RE: جدایی در عقد بعد از رابطه
یعنی من باید عین یه بچه تربیتش کنم تا باهاش زندگی کنم ...
به خانواده اش گفتم این مشکلو اونا میگن همینی که هست خونه ما همینه بچه هامون همینطورین !
مامانش مدام دلش میسوزه و پول بارونش میکنه دریغ از این که با اینکارا داره بچه اشو خرابتر میکنه اگه من بگم دیگه بهش پول ندین فکر میکنه میخوان به بچه اش ظلم کنم
شوهرم از آینده دوست نداره حرف بزنه هر وقت اومدم باهاش از برنامه آینده بکم اعصابش خورد شده رفته پای تلویزیون نشسته ..کلا چیزی که من از برنامه اش برای آینده فهمیدم اینه که حالا ها میخواد درس بخونه و انتظار داره مادر و پدرش اینو تامین کنن و منم پدر خودم تامین کنه !
در حالی که اصلا آدم درس خونی هم نیست تا دلم خوش باشه داره درس میخونه ! همون ایلتس هم به اصرار من رفت گرفت!
براش کار پیدا کردم بره تدریس کنه نرفت ... هی امروز فردا کرد آخرش هم گفت من نمیخوام تو زندگیم یه معلم بشم ! در حالی که من بهش گفتم برو موقتی کار کن تا کار خارجمون درست شه ولی نرفت
RE: جدایی در عقد بعد از رابطه
به نظر من بهتره که همسرت رو راضی کنی باهم برید پیش یک مشاور و اون راهنمائیتون کنه چون با این توضیحات بیشترت من فکر میکنم با توجه به طرز تفکر خانواده محترم همسرت تنهائی بخواهی از پس این مشکلات بربیائی نمیگم نمیشه کار نشد نداره ولی برای تو سخت میشه شاید مشاور بتونه روی همسرت تاثیر بذاره و تکلیفت مشخص میشه عزیز دلم
RE: جدایی در عقد بعد از رابطه
یه مدت پیش مشاور هم رفتیم مشاور به من گفت که انقدر ازش انتقاد نکنم و بهش مهلت بدم تا کار پیدا کنه ... و به اون هم گفت بره سر کار و منو اذیت نکنه .. ولی مشاور گفت فکر نکن مشکلتون با سر کار رفتن حل میشه بلکه زمان میبره تا به کار کردن عادت کنه و جا بیوفته یه چند سالی طول میکشه....
ولی مشکل من فقط سر کار رفتن شوهرم نیست مشکلم بی مسئولیتی هست کار کردن فقط بخشی از مسئولیت پذیری هست ... من حوصله ندارم بخوام تک تک مسئولیتهایی که یه مرد باید تو زندگی داشته باشه رو براش تعریف کنم و یادش بدم که اینجوری و اونجوری باشه ...
اصلا مگه دوران نامزدی و عقد رو نذاشتن برای اینکه دو نفر از هم شناخت پیدا کنن که بدرد هم میخورن یا نه ؟... الان ما تو دوران عقد هستیم و با شناختی ازش پیدا کردم تو این چند سال فهمیدم که بدردم نمیخوره ... من لیاقتم بیشتره ایناست ...
RE: جدایی در عقد بعد از رابطه
قطعا شما اومدی اینجا و میخوای تایید بگیری واسه جدا شدن
خوب راستشو بگید، چی تو فکرتونه؟ آیا مورد بهتری مورد نظرتونه که با جدا شدن فکر میکنید با ایشون خوشبختی در انتظارتونه؟
از تعهد میترسید؟
از همسرتون بدتون میاد؟
هیچ وقت شوهرتون رو بی عرضه و بی مسئولیت و بچه خطاب نکنید.
همه ما آدما کامل نیستیم، شما همه به همچنین. خیلی راحت بهش توهین میکنید.
کلی از افراد جامعه ما درگیر مشکلات مختلفن، بیکاری هم یکی از اون مشکلات. انقدر شکایت نکنید. کار پیدا میشه، زندگی راه میفته. به جای غر زدن و طلاق طلاق گفتن به فکر حل مشکلتون باشید.
زندگی پیرهن نیست، که بگی این بهم نمیاد عوض کنم یکی دیگه بپوشم. زندگی یه باغه باید بهش برسی تا پربار بشه
پس بس کنید این حرفا رو
RE: جدایی در عقد بعد از رابطه
نقل قول:
نوشته اصلی توسط proud_rose
فهمیدم که بدردم نمیخوره ... من لیاقتم بیشتره ایناست ...
قطعا! :305:
بعد لیاقتت توی این مدت زیاد شده؟ یا از اول بیشتر بود؟ :303:
RE: جدایی در عقد بعد از رابطه
جواب هاتون همه زد زنه ... چون من یک زن هستم و میخوام جدا شم از رابطه ایی که بدردم نمیخوره شماها جبهه گرفتین در حالی که اگه من مرد بودم و از زنم نا راضی بودم شماها نمیگفتین برو با زنت بساز و بسوز چون جامعه عقب افتاده ایران همیشه زد زن بوده و طرفداری شدید از مرد میکرده ... این کاری که شما میکنید اسمش خشونت به زن هست .. خشونت هم میتونه فیزیکی باشه و هم روانی و احساسی ... که 99% مردهای ایرانی یاد گرفتن به زنها خشونت کنن و بیشتر زنهای ایرانی هم یاد گرفتن تحمل کنن چون شرایط همینه و اگه یکی مانند من بخواد حقش رو بگیره همه میزنن تو سرش میگن همینی که هست میخوای بخواه نمیخوای نخوا !
RE: جدایی در عقد بعد از رابطه
عزیز دلم؛ رز سربلند جان ...
منم مثل تو یه زنم... تقریباً هم هم سنیم... توی دوران عقدمم از همسرم جدا شدم...
ما همه شرایط تو رو درک می کنیم، میدونیم با هزار امید و آرزو به عقد این آقا دراومدی... دلت می خواسته بهش تکیه کنی و ... هزار دلیل دیگه که برای بله گفتن داشتی.
نمی گیم که تو الا و بلا برو و با این شرابط بساز؛ شوهر تو قابل اصلاحه اگه بخوای؛ این فرصت رو از خودت و همسرت نگیر.
منظورم اینه که یه مدت فکر کن اصلاً راهی به اسم طلاق وجود نداره بعد ببین برای ساختن زندگیت چه کارهایی می شه انجام داد ...
"همه" ی راه های درست رو امتحان کن.
بعد ذهنت رو ببر سمت طلاق... طلاق آخرین راهه. در غیر اینصورت بعداً حسرت می خوری.
هیچ اجباری هم برای گوش دادن به این حرفا نیست... در نهایت این تویی که انتخاب می کنی، این زندگی متعلق به توئه!