RE: تنبل،بی اراده و بدون پشتکار هستم که مانع موفقیتم شده
سلام راحیل جان ..
عزیزم نمیدونم این چیزی که برات مینویسم فایده ای داره یا نه .. اما اینو تو تاپیک نازنین خوندم و خیلی خوشم اومد .. امیدوارم به دردت بخوره ..
من عاشق راهکارای جناب baby هستم :D
نقل قول:
يك دفتر برداريد/ الزاما زيبا باشد! الزاما شيك باشد/ الزاما يك كش داشته باشد كه به سادگي باز نشود/ مي تونيد با يك سر رسيد خيلي زيبا شروع كنيد!
هر صفحه اين دفتر تاريخ بزنيد و متعلق به يك روز است!
بالاي هر صفحه: يك خصوصيت مثبتي كه روز گذشته در خودتون ديديد درشت مي نويسيد! و دليلش رو خلاصه مي نويسيد/ مثلا : مهربان بودم! ( چون به همكارم كمك كردم و چشمداشتي نداشتم) / يا زيبا بودم ( چون (خانم / آقاي / خودم) من رو با نگاهشون تحسين كردند/ خصوصيات جزئي! حتي تكراري!
در هر صفحه زير عبارتي كه بالاي صفحه نوشتيد در مورد خودتون، سه ستون باز كنيد/ ستون يك : آنچه مي خواهم / ستون دو: آنچه انجام دادم/ ستون سوم: موانع كار من و زمان بعدي / و در نهايت يك صفحه بنويسيد از امروز چه احساسي داشتيد.
ستون آنچه مي خواهم رو اول صبح/ قبل از صبحانه و حمام در لباس خواب، پر مي كنيد...پس دفترچه جاش شبها كنار بالش شماست! و ستون آنچه انجام دادم رو شب و موانعي رو كه نگذاشت شما كارتون رو انجام بديد رو بنويسيد...
اما در ستون آنچه مي خواهيد چه چيزهايي رو بنويسيد:
هر چيزي كه واقعا مي خواهيد! آرزوهاي كوچك و روزمره! نه طولاني! اينجا اصلا جاي آرزوهاي طولاني نيست! يعني نمي نويسيد كه "مي خواهم عاقبت به خير شوم"
جزئيات رو بنويسيد. كاملا واقعي! هيچ كس اين دفتر رو نمي خونه! پس شما لازم نيست بنويسيد كه چه آدم پر كاري هستيد! همه چيز رو با جزئيات بنويسيد! مثلا امروز مي خواهم قسمت ... رو از نقاشي آبرنگ انجام دهم/ امروز دوست دارم .... رو ببينم/ هر چي رو كه مي خواهيد يا آرزو داريد در آن روز انجام دهيد! من بهش مي گم آرزوهاي روزمره! مثلا پياده روي و گوش دادن به موسيقي 10 دقيقه! جزئيات روزمره شما، بهتره همراه با زمان شروع باشه ( زماني كه مي خواهيد اون كار رو آغاز كنيد،مثلا ساعت 11) ! مدت زماني كه به اون كار اختصاص مي ديد رو هم بنويسيد بسيار عالي خواهد بود و تا حدي الزاميه! يه ترتيبي رو سعي كنيد در نوشتن كارهايي كه مي خواهيد انجام بديد رعايت كنيد و اون " از سخت به آسون " هست... سخت ترين كار و نشدني ترين كار رو اول بنويسيد! وقتي آنچه مي خواهيد انجام بديد رو مي نويسيد، دو نكته رو در نظر بگيريد! واقعي باشه و شدني! نكته دوم اينكه مهم نيست اگر حتي نتوانستيد اون كار رو انجام بديد! پس به اينكه آيا مي توانم يا نمي توانم فكر نكنيد و قضاوت نكنيد! (بعدا منظورم رو بهتر مي فهميد) به واژه " آرزوهاي روزمره " دقت داشته باشيد
اگر كاري رو نتوانستيد انجام بديد! خودتون رو سرزنش نكنيد! بنويسيد مثلا : نتونستم ليلي (مثلا دوستتان) رو ببينم!
تو ستون موانع : دليل واقعي اون رو بنويسيد: برنامه ريزيم خيلي فشرده بود! نكته مهم اينه كه شما بايد زمان بعدي رو براي انجام اون كار مشخص كنيد! مثلا هفته آينده يكشنبه مي بينمش!
RE: تنبل،بی اراده و بدون پشتکار هستم که مانع موفقیتم شده
سلام راحیل جان:72:
اگه در مورد نحوه درس خوندن و افراط توی اون سوالی داری بیا پیش خودم:D
1- یک برنامه ریزی وافعی نه کمالگرایانه که مثلا توش بگی هر کتاب رو تو یه روز میخونی و نتونی و متعاقبش نا امید بشی داشته باش در حد ظرفیتت برنامه بریز
2- برای هر زمان که درس میخونی بعدش یک زمان استراحت و تفریح در نظر بگیر اون استراحت و تفریح رو تنها در صورتی انجام بده که درست رو خونده باشی مثلا یک موسیقی مورد علاقت رو گوش بده یا خوراکی مورد علاقت رو بخور یا سریال مورد علاقت رو ببین ولی اگه نخوندی اون تفریح رو نداشته باش و در این زمینه انعطاف نداشته باش و به خودت سخت بگیر
3- قبلش برای خودت انگیزه ایجاد کن برو به آینده های دور به خودت بگو بچه های فلانی (یک آدم موفق) یک زندگی معقول و مرفه رو خواهند داشت چون مادرشون (یا پدرشون) توی سن جوانی داره تلاش میکنه و در زمان داشتن بچه حتما به جایی رسیده اونوقت بچه های من در آینده باید حسرت اونا رو بکشن
4- در درس خوندن خودت در کوتاه مدت هم یک استراحت کوتاه در نظر بگیر مثلا سه ربع ساعت درس 20 دقیقه استراحت ایده آل گرا نباش که یا چند ساعت پشت هم درس بخونی و یا کلا درس نخونی و بذاری کنار
من نظرات دیگه رو نخوندم و امیدوارم تکراری نباشه
RE: تنبل،بی اراده و بدون پشتکار هستم که مانع موفقیتم شده
سلام
ممنون از راهنمایی هاتون،خیلی لطف کردین دوستای خوبم :72:
راهکارهاتون خوب بود ولی یه مشکلی که باعث میشه نتونم بهشون عمل کنم اینه که خیلی بی انگیزه و بی انرژی ام:(
مخصوصا وقتی به این فکر میکنم که چقدر درسای نخونده و تحقیق دارم که باید بخونم و انجام بدم بدتر دلسرد میشم :302:
حتی تو انجام کارای روزمره ام هم تنبلی میکنم
میدونید همیشه برای انجام یه کاری اولش انرژی دارم ولی فوری باز بی انرژی و بی انگیزه میشم
اصلا نمونه اش تو همین تالار،اون تاپیک حفظ قرآنی که زدم :(
الف-ح عزیز خیلی ممنونم از نقل قولی که گذاشتی،تاپیک نازنین رو پیدا کردم خوندم
یه دفتر هم گذاشتم کنار واسه این کار،امروز هم توش نوشتم ولی خب هنوز کارایی که قرار بود بکنم رو نکردم
از دست خودم کلافه شدم :302: :302:
RE: تنبل،بی اراده و بدون پشتکار هستم که مانع موفقیتم شده
سلام راحیل جان
میشه بگی واسه زندگیت هدف داری؟
وضعیت جسمانیت و سلامتیت چطوره؟
میدونی بی انگیزگی و بی انرژی بودن از حال بد جسمی یا بی هدف بودن ناشی میشه؟
میشه چند تا از اهداف زندگیت رو برامون بگی؟
نوشتی کلی کار و درس داری که بهشون نرسیدی و همین باعث میشه به کارات نرسی.
خوب بیا یک قراری بذار با خودت. ناخودآگاه راحیل خانوم به تنبلی عادت کرده. واسه اولین قدم بیا و یکی از مهمترین
کارهات رو که اولویت انجامش از همه مهمتره شروع کن.
هر کاری که هست شروع به انجامش کن و بنویسش!
کارهایی که ما لیست می کنیم بهتر انجام میشن.
بعد به ترتیب اولویت بندیشون کن. هر کدوم رو که انجام دادی روش خط بزن و بنویس انجام شد.
بعدش واسه جایزه دادن به خودت بابت انجام اون کار خودتو تشویق کن.
خودت رو وادار کن که تا اون کار رو تموم نکردی نری سراغ کار بعدی.
باید خودت رو وادار به انجام کنی.
اگر انجام ندادی مثلا خودت رو از چیزی که دوست داری مثل همدردی محروم کن تا وقتی انجامش بدی!
به سوالاتمم جواب بده تا بیشتر برات بگم.
:72:
RE: تنبل،بی اراده و بدون پشتکار هستم که مانع موفقیتم شده
راحیل جان دوستان پیشنهادهای خیلی خوبی دادن فقط کمی همت میخواد:43:
من تایپیکتو که خوندم شدیدا یاد خودم افتادم چون واقعا به آدمی بی انگیزه و بی هدف تبدیل شدم ...
به خاطر یه سری مسایل کلا بیخیال همه چی شدم پس ناراحت نباش تنها نیستی:302:
و کاملا درک میکنم که همیشه بین انجام کاری دچار یه نوسان میشی
من مواقعی یکم به خودم میام که یه نفر خصوصا آشنا باشه و منو به تمسخر یا متلک بگیره که شدیدا بهم بر میخوره اولش یکم ناراحت میشم ولی انگیزه ام برای اون کار چندیدن برابر میشه مثل اینکه بخوای با کاری که انجام میدی حالشو بگیری و خودی نشون بدی:227:
تجربمو بهت گفتم شاید واسه توام تاثیر مثبت داشته باشه:72:
موفق باشی
RE: تنبل،بی اراده و بدون پشتکار هستم که مانع موفقیتم شده
خب اینکه کارای شما به دائم به عقب میوفته یه مسئله س. و اینکه دائم احساس درجا زدن میکنید یه مسئله ی دیگه
اینکه شما فکر میکنید "من الان باید برا ارشد بخونم نه کارشناسی" واقعا یه مشکله. به خاطره اینکه شما زندگی خودتون رو با دوستان و همکلاسی های سابق خودتون مقایسه میکنید. شاید شما حس کنید 2 سال از زندگی شما هدر رفته چون انصراف دادی و دوباره کنکور و.. . ولی باید به این سوال توجه کرد: چرا انصراف دادی؟ شاید به اون رشته علاقه نداشتین یا شاید به یه رشته ی دیگه علاقه ی زیادی داشتین.. مسئله اینه که خیلیا تا بعد از فارغ التحصیلی و حتی اشتغال نمیفهمن که به رشته ی خودشون هیچ علاقه ای ندارن! (شما باید به این 2 سال به عنوان "کاری که باید انجام میشد" نگاه کنید، نه در جا زدن و اتلاف وقت)
از طرف دیگه: شاید شما زودتر از دوستانتون شاغل بشین. شاید شما زودتر ازدواج کردین و زودتر تشکیل خانواده دادین و..
زندگی خودتون رو با دیگران مقایسه نکنید، چون زندگی واقعا قابل مقایسه نیست
حالا مشکلات ساده تر! اینکه "بی اراده و بدون پشتکار هستم که مانع موفقیتم شده"
انگار داشتم یه تیتر از دفتر خاطرات خودمو میخوندم! برای همین برام جالب بود که بیام ببینم دوستان چه جوابایی میدن.
"قورباغه رو قورت بده" و "يك دفتر برداريد" و..! اگه همچین جملاتی به خودم توصیه میشد میگفتم: اخ جون کلی کار واسه نیمه کاره گذاشتن
این چیزا که هیچوقت واسه من جواب نداد. کتابهایی مثل قورباغه رو قورت بده موقتا به ادم انگیزه میدن ولی دیر یا زود(معمولا همون زود!) انگیزه از بین میره و طرف برمیگرده سر جای اولش
شاید از چیزی که قراره بگم خوشت نیاد ولی جواب من به این مسئله ی ظاهرا لاینحل نمازه. نه جدی، منطقیه. آدم به طور منظم روزانه چندبار انگیزه میگره و کنترل خیالاتش رو بدست میگره. منکه زمان کنکور دادن یه کتاب میذاشتم جلوم و ساعتها تو خیال... : :310:
درضمن، رو راست باشیم. این حس موذی تنبلی هیچوقت بیشتر از موقع نماز خوندن، فعال نمیشه. پس کم کم به کنترل اون هم کمک میکنه
RE: تنبل،بی اراده و بدون پشتکار هستم که مانع موفقیتم شده
من خیلی فکر کردم ولی دیدم واقعا هیچ هدفی ندارم :162:
بیماری جسمی هم ندارم،اما یه بیماری دارم که خیلی وقتا باعث شده زندگیم مختل بشه ولی میدونم که این تنبلی ها و بی انگیزگی هام ربطی به اون هم نداره،چون از قبل از این بیماری همین جوری بودم
(البته اینم بگم که عوارض قرصی که گاهی حتی مجبورم روزی سه تاشو بخورم بی خیالیه! )
از همون بچگی تا کاری رو مجبور به انجامش نمیشدم نمیکردم،دقیقا یادمه از 5 سالگی که میرفتم پیش دبستانی همین جوری بودم :303:
بهار درست میگی،ناخودآگاهم عادت کرده به تنبلی...
پردیس و بستنی :72: ممنونم
بستنی واقعا این تنبلی تو نماز خوندنمم تاثیر گذاشته،سعی میکنم سروقت بخونموشون از این به بعد
واسه این بی هدفی چیکار کنم؟؟؟
RE: تنبل،بی اراده و بدون پشتکار هستم که مانع موفقیتم شده
راحیل خانم برای غلبه بر تنبلی یه کاغذ و خودکار نیاز داری .
به دو قسمت تقسیمش کن و یه قسمتش برای فردات برنامه بریز و بنویس چه کارایی میخوای انجام بدی .
فردا شب بشین و ببین که چه مقدار از این کارا رو انجام دادی و توی طرف دیگه با رنگ دیگه ترجیحا بنویس ببین چند درصد برنامت رو انجام دادی . این کار رو مدتی انجام بده و برای خودت جایزه تعیین کن روزایی که بیش از مثلا 70 درصد مطابق برنامت بودی .
دوم اینکه حتما حتما روزی نیم ساعت پیاده روی کن و بی هدف راه برو توی خیابون ( اگه دوست خوبی داری با اون برو )
چند دقیقه از روز رو جلوی اینه وایستا و با خودت حرف بزن و مشکلاتت رو بیان کن واسه خودت یا با خودت حرف بزن.
:82: