ممنونم ازتون.
آقا مهرداد،
نقل قول:
سه حالت وجود داره:
1- یا مشاور خوب و قوی نبودن و احساسات و هیجان های شخصی خودشون رو دخالت دادند
2- یا شما اصل حرف ایشون رو درست متوجه نشدید
3- یا حرف و راهنماییشون درست بوده و دقیقا به مشکل اصلی اشاره کردن و شما هنوز آمادگی پذیرش و تحمل موضوع رو ندارید
اولش یه جور دیگه حرفش رو گفته بود من فکر کردم اشتباه دارم برداشت میکنم گفتم منظورتون چیه؟ که برام موضوع رو باز کرد و اینا رو گفت.
ببینید من هم میدونم مشکل از اینجاست. اما اینجور عنوان کردن موضوع چه کمکی به من کرده؟ بغیر از اینکه بیشتر حس بی عرضگی نسبت به خودم پیدا کردم!
بهار جان خودم که گفتم نمیدونم ازتون چی میخوام.:)
--------------------
نمیدونم چرا اینا رو گفت.
یعنی فکر میکنم به خاطر این گفته که من احساس کنم هیچ چاره ای ندارم بجز اینکه روی پدرم تاثیر بذارم و مجبور بشم که مجبورشون کنم اونجوری باشه که من میخوام!
بدون اینکه ازم بپرسه تا به حال این کارو کردم یا نه.
بدون اینکه بدونه چقدر هربار اذیت شدم سر صحبت با پدرم.
اصلاً مگه میشه یه آدم با این سن و سال تغییر کنه! من هم دوس ندارم به تغییر پدرم امیدوارم باشم. اصن دنبالش نیستم.
اصلاً، همه اینا به کنار، بد نیست من با این سن، به پدرم بگم شما بلد نیستی جلوی یک خانواده ای که اولین باره ما رو میبینن چطور صحبت کنین!
---------------
میدونین حالم از چی گرفته شده؟
از اینکه داره به من غیر مستقیم میگه با این وضعیت، خواستگار سنتی به نتیجه ای نمیرسه یا روی پدرت کار کن(که نتیجه نمیده) یا به فکر راه های دیگه باش!!!!
----------------
نقل قول:
هرچند من بعید میدونم اگه یه پسر ادمو واقعا بخواد بخاطر بابامون ولمون کنه بره.
دقیقا همین جوریه بهار.
مخصوصا اگه دختری مثل من باشه که نتونه خودشو اونی که هست نشون بده یا برای این کار به فرصت احتیاج داشته باشه. در این صورت توی خواستگاری سنتی قبل از دادن فرصت تصمیم نهایی گرفته میشه و بعدشم که دیگه کاری از دست کسی برنمیاد.
تو تاپیک قبلیم هم مدیر اومده بودن گفته بودن. نقل قول از اون تاپیک:
نقل قول:
هر کس که قصد دارد با شما ازدواج کند با یک دختر مهربان در میان کویر لوت به صورت انفرادی ازدواج نمی کند. بلکه با یک دختری ازدواج می کند که طبیعتا در یک خانواده هست که والدین و خانواده دارد، اقوامی دارد ، فرهنگی و رسوم و مذهب و اعتقاداتی دارد.
پس هنگام شناخت به صورت یکپارچه باید همه چیز را با هم دید. اینطور نیست که دختر و پسر صرفا روی خصوصیات شخصی یگدیگر بررسی کنند. بلکه باید معیارهایشان کلیت بیشتری داشته و سایر مسائل مهم طرفین را در خود جای دهد.
لذا با این توضیحات هرکسی هم قصد ازدواج با شما را دارد باید پذیرای خانواده شما (همین طور که هستند)، باشد. شما هم همین طور.
البته به نظرم توی همه جور خواستگاری ای خانواده یه عامل مهم هست. چون بالاخره با خانواده ها در ارتباطیم. چه با دوستی شروع بشه چه با خواستگاری رسمی. اما مسئله ای که به من میگفت این مشاوره این بود که توی خواستگاری رسمی بیشتر خانواده دیده میشه. درست هم میگه. اما خب که چی؟ حالا من باید از اینجور خواستگاری دوری کنم؟!
نقل قول:
خوب حالا که موضوع ازقبل واست مسئله ساز بوده چرا دنبال درمان و راه حل نیستی؟؟
راه حلش تغییر پدرمه. که همه اینجا بهم گفتن که نباید انتظار داشته باشم پدرم تغییر کنه و من هم همچین انتظاری ندارم.