RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم
ساره جون ممنون از شما و دیگران
به نظر شما نباید این موضوع قهر کردناش رو ریشه یابی کردن
یعنی من فکر میکنم چون نرفتیم خونه بابام بشینیم همش فکر میکنه من به فکر زندگی نیستم.
حالا این ریشه رو نباید پیدا کنم و باهاش دلجویی کنم
و یا نه به روش شما بی خیال همه افکار بشم و خیلی خوشحال باشم .تا اون هم بتونه خوشحال بودن رو یاد بگیره و بی تفاوت بودن رو نسبت به مسال در زندگی یاد بگیره و کینه ای نباشه ؟ درسته؟
یعنی به مسله ای باعث میشه با من قهر کنه کاری نداشته باشم؟
اوکی؟
RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم
عزیز م چرا باید ریشه یابی کرد
من هم که به این تالار اومدم مشکلم قهر شوهرم نبود چیز دیگه ای بود اا تا وقتی قهر باشن که نمیشه باهاشون صحبتکرد اول اینمشکل رو حل کن . بعد از اینکه هر رو به ارامش رسیدید . با آرامش و ملایمت باهاش در اینمورد صحبت من . اما در این قضیه متهمش نکن . مثلا بگو : من می دونم که دوست داشتی بریم اونجا، بخدا منم بدم نمیومد نزدیک مامانم باشم . اما دیدی وضعیت بابام رو. بگو که ا زخواهرت اجاره گرفته . یه جوری که موضع نگیره . چون بدی مااینه که می خواهیم طرف خانوادمون رو بگیریم . اما یه وقت هایی لازمه بی طرف باشیم . خانوادمون هم به این قضیه راضی ترن .
وقتی خرف می زنه تو هم تاییدشکن . مخصوصا تو جمع
امیدوارم خرف هام راهکار درستی باشه . سعی خودت رو بکن منم دارم سعی می کنم . واسم دعا کن
راستی عزیزم به فکر زندگی بودنت رو با کار های دیگه نشون بده . کار های خونه رو به کمال و تمام انجام بده . لباس شیک پوشیدن یادت نره . هرکاری می خواهی بکنی اجازه بگیر ( حتی وقتی قهره ) . یادت نره چون با خانواده همسرت مشکل داری یک کار اساسی اینه که بهش نشون بدی با اون ها خوبی و اصلا واست مهم نیست چه اتفاقی افتاده . بزرگیت رو نشون بده تا بزرگ بودن رو یاد بگیره .
حتما رابطه ات رو با اون ها خوب کن .
مطمئنم خیلی زود جواب میگیری .
وقتی خوابه (اوائل خوابشه ) یواش ببوسش.بزار بفهمه دوستش داری . اما معذرت خواهی نکن
RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم
ساره جون مادرشوهرم حرفای بدی به من زد و حتی به من تهمت زد و این باعث شد من از مادر و پدرش شکایت کنم.توی کوچه و در ملا عام به من تهمت و توهین کرد.
من خورد شدم ولی همسرم با این که اونجا بود از من حمایت نکرد حتی به مادرش نگفت سکوت کن این که در موردش حرف میزنی زن من هست و من به عنوان یه مرد نسبت به اون غیرت دارم. هیچ حرفی نزد و فقط داشت میخندید.
احساس میکنم اصلا منو نمیخواد و اگه مهریه رو اجرا نمیگذاشتم شاید نمیاومد دنبالم.
به هر حال به قول یکی از دوستام چون نیاز عاطفی بهت نداره این همه مدت قهر میکنه باهات و فقط به فکر رفع نیاز جنسی اش هست که میاد پیشت و اون رفع میکنه و میره.
همه میگن اگه مهریه نبود همون سال اول که مادرش دعوا راه انداخت طلاقت میداد.
راست میگن.من مطمن هستم که اون منو نمیخواد.
مگه میشه ادم اینقدر بی محبت باشه.
اون 6 ماهی که من قهر بودم و اون میاومد دنبالم مدام میگفت تو برگردد من بهترین زندگی رو برات میسازم وتو برگردد من حتی همه مهریه ات رو میدم.ولی اینقدر نامرده زیر همه حرفاش زد
من اصلا به خاطر مهریه نبود که بهش اعتماد کردم ودلم به حالش سوخت همش ناراحت بود و میگفت تو بیای من انگیزه زندگی میگیرم.نامه میفرستاد واسطه ها که همه واسطه ها هم اعتماد کرده بودن بهش.
بعد که اومدیم روز دادگاه مهریه هم من نرفتم و بهش گفتم چون اون روز میخواستم ازت طلاق بگیرم رفتم مهریه رو اجرا گذاشتم.
.در صورتی که حتی قاضی با نرفتنم حکم پرداخت رو صادر کرده ولی من اصلا دیگه دنبالش نرفتم تا بهش بگم که من دنبال پول و منال تو نیستم.و یه زندگی آروم واسم مهمه.حتی طلاهایی که اون واسم خریده و یا من واسه اون خریدم رو تو خونه مادرش تو گاوصندوق گذاشته.این نشون میده به من اعتماد نداره.فقط پولاش براش مهمه.
سعید به قولش وفا نکرد.ولی من وف کردم اومدم سرزندگیم و حتی با اینکه با هام قهره بیش از 2 ماه همش میخندم و وظایفم رو انجام میدم
ساره جون همه میگن اون تو رو نمیخواد و ..این حرف خیلی من و ازار میده حتی تو نوشتنم باعث میشه من گریه کنم .هر شب گریه میکنم.
به دروغ به پدر و مادرم گفتم همه چیز خوبه و سعید خیلی مهربون شده.
من احساس میکنم باید این زندگی هرچه زودتر تموم شه و فایده ای نداره و به قول قدیما سالی که نکوست از بهارش پیداست.من خیلی تحمل کردم.واقعا جلو خانوادم خجالت میکشم.از اینکه به من محل نمذاره.
RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم
سلام عزیزم . به حرف دیگران توجه نکن . اگه الان آشتی هستید . برو و ازش بخواه به حرف هات گوش کنه . ازش بپرس . بگو می خوام دلیل این همه بی اعتناییت رو بدونم . بگو اگه دوستم نداری بگو تا فکری به حال خودم بکنم . البته قاطع باش . ازش بخواه توضیح بده . مثل مرد ها نباش روبروش . نرمش زنانه همراه با قاطعیت داشته باش
RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم
ساره جون هنوز باهام قهره.امروز رفتم براش یه شال و کلاه خریدم.بهش گفتم براش شال و کلاه خریدم گفت نمیخوام و با حالت عصابی گفت برای چی خریدی.
خیلی بیادبانه با من رفتار میکنه.
به هر حال کسی اگه کسی رو بخواد رای نمیشه اینهمه ناراحتش کنه.
پارسال که عروسی کردیم و قبلش همش بحثش خونه بابام بود و....
مسال که من رفتم دادگاه واسه دادخواست مهریه و طلاق.... همش بحثش اینکه تو برا شکایت کردی و تو دنبال مهرت هستی و ...
همیشه دنبال یه بهانه هست تا قهر باشه.
من دیگه تحمل نمیکنم.
بهش میگم تو به من قول دادی ....
میگه از شما یاد گرفتم ......
من نمیدونم ما باهاش چه کار کردیم.
خیلی بیانصافه و اصلا قدر دان نیست اگه کسی بهش لطف کنه اصلا براش مهم نیست.
ما اصلا از نظر فرهنگی تو یه رده نبودیم که با هم ازدواج کردیم.خانواده اونا همش دنبال بحث و حرف و ...ولی ما اینجوری نیستیم و زود میگذریم.
به هر حال منم طاقتم دیگه طاق شده و تصمیم گرفتم طلاق بگیرم که استخاره کردم گفت فعلا به صلاح نیست.
اصلا به نمازش پابند نیست هفته ای یهر روز نماز میخونه.
تو همه کارا دنبال پارتی هستش ومیگه تا پارتی نباشه به هیچ جا نمیرسه.
ولی من تو همه کارا فقط به خدا توکل میکنم و دنبال پارتی نمیرم.
به نظر من کسی که از خدا نترسه هر ظلمی میکنه.
به نظر من دوست داشتن مهم نیست حتی اگه من رو هم دوست داشته باشه به دردم نمیخوره.
چون واقعا داره منو ازار میده و به فکر ارامش من نیست و میخواد منو خورد کنه
بهنظرت چه کار باید کرد؟؟؟؟؟
RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم
ببین این که نمازش نمی خونه . تو نباید انتظار داشته بشی یک روزه همه چی درست شه . من شوهرم یک عمر مشروب می خورد . می خواست بره سر کار اول میرفت مشروبش رو می خورد میرفت . الان 2 ساله لب نزده . نمازش رو می خونه . نمیگم من کردم / اما لطف خدا بوده من هم واسطه بودم .
عزیزم .نباید چیزی واسش می خریدی تو نوشته های قبلیم بهت گفتم کاریش نداشته باش ، با این کارها ضعف نشون میدی . اگه می خواهی کاری هم بکنی فقط باهاش حرف بزن . یه روز اومد خونه اگه پای تلویزیونه ، تلویزیون رو خاموش کن بشین جلوش ، ( فکر نکن غرورت میشکنه ) یک بار واسه همیشه تمومش کن . بدی ما اینه که مثل دارو خوردنمون تا یکم آثاره درد خوب میشه دارو خوردن رو ول می کنیم . بشین جلوش و بگو می خوام حرف هات رو بشنوم چون از این وضعیت خسته شدم . بگو دوستش داری و نمی خواهی این وضع ادامه پیدا کنه یا حرف بزن . یا تمومش کن . حرف هاش رو کانل بشنو . این وسط از هیچ کس دفاع نکن مخصوصا خانواده ات .تو هرچی به خانواده ات حساس تر باشی اون بیشتر موضع می گیره . اگه از خانواده ات بد گفت بگو درست میگه و تو اشتباه می کردی . و( بعد ها هر وقت از خانواده ات گفت فقط سوت کن . هیچی بهتر از سکوت نیست در بعضی مواقع وبعد حرف رو عوض کن بگو بیا در ورد خودمون حرف بزنیم ).وقتی حرف هاش رو زد آرامشت رو حفظ کن و بگو اگه تموم شد آشتی کنیم . ازش بخواه واسه آشتی حتما بغلتکنه و ببوستت. تو بغلش بهش بگو دلت واسه آغوشش تنگ شده . می دونم سخته اما یکبار بخواه و واسه همیشه تمومش کن . آشتی کردی خبر کن
در مورد مادر شوهرت . ببین یکم سیاست داشته باش . لازم نیست تو اصلا با اون یا هر کس از خاناده ات در بیوفتی . همیشه احترام به مادرشوهرت رو به خاطر خدا انجام بده چون خدا خواسته این احترام رو . و همیشه از شوهرت بخواه که به مادرش سر بزنه . اگه خودت نمیتونی بری و تحملشون کنی . اینطوری شوهرت می فهمه که تو اون ها رو دوست داری . اما تو نرو . اما ار شوهرت ازت خواست که باهاش بری ، بگو میام ، چون حاظرم بخاطر تو همه کاری بکنم . شاید اوائل این حرف ها رو بزور بزنی . اما کم کم خودت راضی میشی از این کارات . چون واسه رضایت خدا این کار ها رو می کنی هیچ وقت ناراحت نمیشی . به شوهرتم بگو . بگو خدا احترام و ملاقات از پدر مادر و فرمان داده و من بهش عمل می کنم . خودتم می خواهی بری خونه خانواده ات اصراار نکن بهش . بهش بگو میایی؟ اگع گفت نه !قاطی نکن . فقط بگو دوست داشتم بیایی. همین .
واسه عبادت شوهرت هم ، همیشه جلوی اون نمازت رو بخون . همیشه بگو هرچی تو زندگی دارین از خداست . تو خیابون صدا اذان می شنوید ، بگو بریم مسجد نماز اول وقت بخونیم . یواش یواش این حرف ها روش تاثیر می زاره .
مدیر عزیز لطف به این پست توجه کنید
مدیر عزیز و مشاوران ارشد همدردی خواهش میکنم به این پست توجه کنید من به یک مشکل بزرگ برخوردم و بر سر یک دو راهی بزرگ مانده ام خواهش میکنم به پست زیر سری بزنید و مشاوره دهید
http://www.hamdardi.net/thread-26180.html
RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم
ببین دوست عزیز از وقتی ما عقد کردیم درست یک سال و نیم بعد رفتارش عوض شد .مدام قهر میکرد و بعد از 2 هفته میاومد خونه ما.عقد که بودیم بحث که میشد به من میگفت تو دشمن منی و ..
الان هم که قهره و با هام حرف نمیزنه.دیشب باهاش کلی حرف زدم مدام میگه من از تو یاد گرفتم که میری دادگاه واسه مهرت و طلاق
میگه هربلایی که خواستی سرم دراوردی
درصورتی که من تا حالا صبوی کردم و اگه رفتم دادگاه واسه این بوده که واقعا میخواستم طلاق بگیرم
موقع عروسیمون این قدر منو اتذیت کرد.بلاهای اون غیرقابل شمارشه ولی مدام به من بد میگه در صورتی که همه منو تحسین میکنن به خاطر رفتارم البته غیر از خانوادش
دیشب اینقدر عصیانی بودم بهش گفتم فردا میرم داخواست طلاق میدم.تو حق نداشتی به من قول زندگی خوب بدی و بدون من به تواعتماد کردم.
و واقعا هم خسته شدم وتصمیم گرفتم برم با وکیلم صحبت کنم و کارای طلاق و مهریه ام رو انجام بده.
نمیدونم چه کار کنم.
RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم
سلام.خانم خانما آروم باش !دلت میاد از زندگیت انقدر راحت بگذری و با طلاق تمومش کنی؟؟!!
درکت میکنم تازه دعواتون شده حال و حوصله نداری و دلت پره ولی شوهرتون در کنار همه ی بدی هاش مسلما خوبی های زیادی هم داره .یه سر به قسمت خاطرات عاشقانه ی من و همسرم تو همین سایت بزن ببین چه جوری میتونی محبت های کوچک شوهرتو برای خودت بزرگ کنی
چرا انقدر زوم کردی رو بدی ها و گذشته ؟؟!!
نباید انقد زود از زندگیت بگذری بهش حق بده هنوز ازت دلگیره که رفتی دادخواست طلاق دادی و مهرتو گذاشتی اجرا!
شما هر چی میشه هم باز قضیه مهریه رو میکشی وسط و ایشون هم با خودشون میگن حتما دوستشون نداری و پشیمون نیستی به خاطر دادخواست طلاق
اگه قرار باشه اینجوری زندگی کنید 90 درصد زن و شوهرا تا الان طلاق گرفته بودن!یه چرخ تو سایت بزن ببین بعضی از خانم ها با چه مشکلاتی صبورانه کنار همسرشون هستن و برای زندگیشون تلاش میکنن
انقد زود امید به نتیجه نداشته باش مسلمه که یه کم طول میکشه تا رفتارهاتون عادی شه باید صبوری کنی
من امیدورام یکی از مشاورهای خوب سایت بیاد و کمکت کنه
RE: قهرهای بسیار طولانی مدت همسرم
سلام
از نگاه من با این اتفاقاتی که افتاده و واکنش و کنش هایی که در برابر خانواده ی همسر و همسر از خودت نشان داده ای غرور این مرد را شکسته ای .
خودت عنوان کردی که اینگونه نبود . شد .
زمانی که تغییری چنین عظیم در شخصیت افراد ایجاد می شود در اصل در اثر کنش و واکنش های نامناسب این تغییرات به وجود آمده اند و در اصل نوعی فریاد اعتراض است بر آنچه که پشت سر جامانده اما اثراتش زمان حال را متاثر می سازد و ......
و به نظر من هر دو شما نیاز هست که روی خودتان کار کنید و بهترین راه حل مشاوره ی حضوری ست .