شوهرم همه اینارو قبل ازدواج به طور کامل بهم گفته بود فقط فکر نمیکردم تحملش انقد سخت باشه خیلی خسته شدم
نمایش نسخه قابل چاپ
شوهرم همه اینارو قبل ازدواج به طور کامل بهم گفته بود فقط فکر نمیکردم تحملش انقد سخت باشه خیلی خسته شدم
آره آدم قبل ازدواج خیلی از مسائل رو میدونه و لی بازم از رو احساس تصمیم میگیره منم عین تو بودم 3 سال با شوهرم دوست بودم بعضی از مسائل رو دانسته قبول کرده و باهاش ازدواج کردم. منم دقیقا بعد ازدواج حس تو رو داشتم چون دیگه احساس جای خودشو به عقل داده بود و دیگه من قضایا رو از روی عقل لمس میکردم . برای منم سخت بود ولی بعد اینکه وارد این سایت شدم و با افرادی که مشکلات شبیه به من رو داشتن و راحل هایی که داده بودن خوندم حالا دیگه راحتر با قضایا کنار میام و بعد 1 سال نامزدی نزدیک 2 ماهه که عروسی کردم و از زندگیم هم خدا رو شکر راضی راضیم. تو هم مطمئن باش حالا که همسرت رو دوست داری اگه با اون مشکلی نداشته باشی ( که خدا رو شکر نداری) بعد عروسی دیگه تو یی و اون ، همه مشکلات بزرگ الانت تو چشمت کوچیک و خورد میشن. برو خداتو شکر کن و پا به پای شوهرت زندگیتو پیش ببر. مواظب شوهرت و زندگیت باش . زندگی شوخی بردار نیست . تو الان شاید فکر کنی تو زندگی چیزی نداری که جای حسادت داشته باشه. ولی مطمئن باش همیشه تو زندگی تو هم افرادی هستن که حسادت زندگی تو رو بخورن. مشکلاتت رو هیچوقت به زبون نیار. بین دوستات نه از شوهرت بد بگو نه تعریف کن. این یادت باشه.:305:
دوستان كمي اروم تر شدم از همتون ممنونم ولي اگه ميشه بازم نظراي بيشتر بدين بازو ممنون