نمایش نسخه قابل چاپ
منم ازدواجم با فردی از قومیت متفاوتی بود... حرفایی که می زنم فقط از سر تجریه است:
ازدواج با دو شهر مختلف جدا از مشکلات اختلاف فرهتگی و آداب و رسومی معنیش اینه که همیشه یه نفر یابد از شهر و خانوادش دور باشه!
به نظرم خودخواهی میاد که با خودت بگی من باهاش ازدواج می کنم به شرط اینکه برای همیشه تهران سکونت داشته یاشیم. همون جور که انتظار داری خواستگارت از شهر و خانوادش بگذره؛ اون هم از تو همچین انتظاری داره؛
پس با این روحیه بهش جواب مثبت بده که هر وقت ازت خواست بری شیراز بتونی بری...
شما دچار تعارض هستی ،بین انتخابت و محل سکونت . یعنی هم میخواهی در محل کنونی سکونتت ادامه زندگی دهی ،هم از خواستگارت نمیتوانی بگذری ، این میشه تعارض .
در موقعیت تعارض باید دل یکدله کرد ، یعنی یک جهت بشوی . برای شما یک راه این است که مزایای قبول این خواستگار را با مزایای عدم تغییر محل سکونت را لیست کنی و تطبیق دهی و بدانی امتیازات کدامیک بیشتر است و تصمیم بگیری .
همچنین معایب را بررسی کنی و ببینی کدام بیشتر است .
اگر خیلی خواهان ایشان هستی ، بهتره در پی راه های سازگاری با تغییر محل سکونت باشی و بعد ببینی آیا می شود به سازگاری برسی و پذیرش پیدا می کنی برای زندگی در محل جدید ، بعد تصمیم بگیری .
در حال حاضر شما صرفاً بر اساس احساساتت داری پیش میری و به همین علت هم دچار تعارض شدی ، اگر بدور از احساسات و با عقل بررسی کنی از تعارض خارج می شو ی و یک تصمیم رضایت بخش خواهی گرفت .
لینک زیر را مطالعه کن به نظرم میتواند بهت کمک کند :
http://www.hamdardi.net/thread-10711.html
.
خب من با رفتنم مطمئنم که باعث سلب آسایش جفتمون میشم یکیم من نمی خوام کارم رو از دست بدم بعد از 10 ماه و کلی مصاحبه قبول شدم :(نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
آخه من همش خانوادم میگن ما فقط همین رو جلوی پاش انداختیم ببین از پسش برمیاد یا نه
بعد میگن من خیلی از اون شرایطم بهتره اون باید کوتاه بیاد :325:
یه واقعیت دیگه اونا 7 تا بچه هستند ما همش 2 تا
من سره این قضیه هم هست که نمی تونم به رفتن به اونجا فکر کنم
هم خدا را می خواهی و هم خرما را !!نقل قول:
نوشته اصلی توسط mah_v
راه حل های مشاوره ای و چگونگی تصمیم گیری را که فرشته مهربان و دوستان دیگه گفتند.
اما،
1. خیلی مطمئن نباش که انتقالی ایشون جور بشه. چون انتقالی به تهران تقریبا غیرممکن است.
2. اگر پدرت قبول نکنه که شما بری شهر دیگه ای، خواستگاری با پاسخ منفی تمام می شه. اگر هم ازدواج کنید و بعد بخواهی بری که قانونا باید مطیع همسر باشی در تعیین محل زندگی. پس باید بری جایی که همسرت می گه.
3. بعد از ازدواج دور از همسرت و در دو شهر مختلف زندگی نکنید. مشکلات زیادی به دنبالش داره.
کجا با این آقا آشنا شدید و کی معرفی کرده که هنوز خواستگاری نیامده شما اینقد مصر هستید؟ بقیه مواردشون اوکی هست؟
نخیر خودشون من رو در موسسه ای که مربوط به کاره جفتمون می شد دیدننقل قول:
نوشته اصلی توسط پیدا
و این 4شنبه با خانوادشون اومدن خاستگاری
چرا انتقالی غیره ممکنه؟ شرکت دولتی که نیست.
در ضمن ایشون استخدام رسمیه و من قراردادی و من تازه استخدام شدم و هیچ وقت نمی تونم تقاضای انتقالی کنم
عزیزم چند نکته که شاید کمکت کنه:
1- به هیچ وجه اگر خواستی نظرت رو بگی نظرت رو از زبون پدر و مادرت نگو. چون پا گذاشتن روی نظر پدر و مادرت برای آین آقا راحتتر از صرقنظر کردن از نظر شماست (یعنی نگو پدرم اجازه نمی ده من از تهران خارج شم و ...)
2- اگر خواسته ات رو به زبون خودت بگی و ربطش بدهی به زندگی مشترک اثر بیشتری خواهد داشت. مثلا بگویی
من دوست دارم زندگی مشترکم را با شادی شروع کنم و با شادابی ادامه دهم. اما اگر من از وطنم و شهرم دور باشم نمی توانم زنی شاد باشم.
3- اگر واقعا مساله ای برایت اهمیت حیاتی دارد و خیلی مهم است در گفتنش قبل از ازدواج تردید نکن، چون بعد از ازدواج دیگر زمان سازگاری و پذیرش است و پیش از ان زمان نشان دادن انچه که می توانی بپذیری.