نمایش نسخه قابل چاپ
دوستات بهت نگفتن که عروسکای ارزون خیلی زود دل خریدارشون رو میزنن؟نقل قول:
دوستام میگن شدی عروسک پشت ویترین! خیلی امتیازا داری همه وقتی میبیننت به به و چه چه میکنن اما توان خریدنتو ندارن. عروسکای گرون مشتریای کمتری دارن...
همون عروسک گرون باش که اگر از 100 نفر یکی توانایی خریدنتو داشت قدرتو بدونه .:72:
دوستان از همتون سپاسگزارم.
انقدر احساساتی شدم که اشک تو چشمام حلقه زده...
ممنون که تنهام نذاشتید.
برای جبران تنهای میگمنقل قول:
نوشته اصلی توسط the secret
سعی کن با دوستات رابطه بهتری داشته باشی یعنی خیلی صمیمی تر که از اون فکرای که هیچکی اونی که میخوای نیست و تنهای بیرون بیای و کم تر بهشون فکر کنی
و کم کم آرمان ها تو روش کار کن چون ازدواج یک پورسه طولانی هست و باید به شناخت کامل خودت و ارزش هات برای ازدواج برسی
البته بارم مبگم منم مثل خود شما ام!!
نه قبول بفرمایید مثل من نیستید. از نام کاربریتون مشخصه که آقا هستید!
همین تفاوت کافیه برای اینکه بگم شرایط ما یکسان نیست!
در مملکت ما جامعه واسه آقایون حکم یه کاتالوگ برای انتخاب همسر رو داره.برای هر دختری که دیدن و خوششون اومد میتونن پا پیش بذارن. فوقش نه میشنوند. اما درهر صورت شانسشون رو امتحان میکنند.
از دوستانی هم که قدم رنجه میکنن و میان به این بخش سر میزنن میخوام حتی اگه حوصله ی تایپ کردن دیدگاه و نظرشون رو ندارن ، با نظر هرکدوم از بچه ها که موافقن با استفاده از دکمه تشکر لااقل جهت فکریشون رو به ما هم اعلام کنن.
ممنون
من هم با نظرات کارشناس افتخاری فرشته مهربان موافقم. ما که تجربه ازدواج را داریم اینرا به شما می گوییم که ازدواج تصمیم سخت و پیچیده ای است و شما هنوز جوان هستی .روی درس هایت تمرکز کن و سعی کن برای خودت جایگاه مناسب و استقلال مالی در جامعه کسب نمایی و هیچ وقت با کسی که در شان شما نیست وصلت نکن.دیگران را با خودت مقایسه نکن هر کس دارای خانواده و شخصیت و منش و دیدگاه خاصی است و بهمین علت خواسته های افراد بسیار با هم متفاوت می باشد . مطمئن باش شخص دلخواهت را می یابی ولی باید صبر و تعقل پیشه کنی.
هیچ وقت برای رفع احساس تنهایی ازدواج نکن چون ممکنه بعداز ازدواج عمیقتر بشه بخصوص اگر با تفاوتها مواجه شوی . احساس تنهایی را از درون رفع کن و ..... و در باره ازدواج سنجیده باش . در همین تالار راهکارهایی داریم برای یافتن همسر مناسب و می توانی استفاده کنی . در این اینکه در پی همسر مناسب باش اما تمامی تمرکزت را روی داشتن همسر قرار نده که هم روحاً مختل می شوی و هم برنامه های کنونی زندگیت دچار اختلال خواهد شد .
.
واقعا" آدم تاسف میخوره همچین پست هایی رو میبینه!
یه زمان میبایستی از میون آدم خوبا آدم بدها رو میشناختی حالا کلا برعکس شده
آخرشم این آدم خوبه است که تنها میمونه.
ما و این جامعه داریم به کجا میریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
طرف 19 سال بیشتر نداره برگشته میگه رابطه با دختر دیگه قدیمی شده الان رابطه با زن متاهل مده!
اون یکی زن داره آزادانه رابطه برقرار میکنه میگه زنم رو دوست دارم چون مادر بجه هامه ولی پاسخگوی همه نیازام نیست!
خدا آخر و عاقبت هممونو ختم به خیر کنه.:323:
دوست من secret جان زیاد خودتو اذیت نکن بالا خره جفتتو پیدا میکنی،فرصت زیاد داری هنوز،خوبی راه خودشو پیدا میکنه ، به خدا توکل کن.اون که لایقت باشه به وقتش میاد سراغت.
:310:
دوست خوبم
من خوب درک میکنم که چی میگی . من میدونم چون یه دختریم هم سن وسال تو و میدونم چقدر تو این سن نیاز به احساسات خوب و قشنگ و عاشقانه تو وجود دخترا هست. منم مثل تو 22 سالمه با این تفاوت که هیچ وقت مورد توجه کسی نبودم . خواستگارم نداشتم حالا من باید چیکار کنم؟ نا امید نباش دوست من میبینی که وضعیتت از خیلیای دیگه بهتره پس امیدوارانه و شاد و مثبت زندگی کن چون من تو وضعیت تو چیزی برای ناراحتی نمیبینم . دعا کن اون کسی که لیاقتت رو داره پا پیش بذاره حتی اگه اولین و آخرین خواستگارت باشه. ارزش تو به تعداد خواستگارات بستگی نداره به قلب خوب و مهربونت وابسته ست. دوست عزیزم منم تنهام خیلیم تنهام ولی خدا رو دارم . بهش توکل کن من مطمئنم آینده خیلی روشنی داری . من همیشه رو دخترایی که رشته های ریاضی و مهندسی میخونن حساب دیگه ای باز میکنم ( خودم مخ ریاضی ندارم:302:) قوی باش دختر باور داشته باش لایق بهترین هایی :72:
در ضمن دیگه هیچ خواستگاری رو صرف اینکه پدر و مادرش تو روستان رد نکن سعی کن اول خود طرف رو بشناسی این نظر منه البته.
دوستان ممنونم بابت نظراتتون. واقعا آروم شدم . فقط چندتا نکته رو باید بگم.
من به اون آقا صرفا بخاطر روستایی بودن پدر و مادرشون جواب منفی ندادم. پس تصویری از یه پسر روستایی صاف و ساده و مهربون با پدر و مادری زحمتکش ، که بیشتر تو فیلما دیدیم رو کلا از ذهنتون حذف کنید. مشکلات دیگری هم داشتن که نیاز به توضیح نیست.
و اینکه من هیچوقت بخاطر رفع احساس تنهایی به ازدواج فکر نمیکنم. دوستان بسیاری دارم. ازون دسته آدمهایی نیستم که افسرده و ملول یه گوشه بنشینن و مدام در مورد اینکه از فلان رفیقشون ضربه خوردن و روزگار نامرده و ... صحبت کنم. چون پذیرفتم که هیچ انسانی کامل نیست و مخلوقات خدا رو باید با تمام نقایصشون دوست داشت.
منظورم از تنهایی احساس خلاء وجود یک همفکر و همراه ثابت بود.
این توان رو در خودم میبینم که بتونم یه زندگی رو اداره کنم. پدر و مادرم سفر زیاد میرن . حتی وقتی 1 ماه رفته بودن سفر حج ، خونه رو از خود مامانم بهتر مدیریت کردم.
سلام دوستان...
الان حدود یه ماه از وقتی که این تاپیکو زدم میگذره...
هر وقت مشکلم یادم میوفتاد میومدم و یه دور دیگه نظرای همه تونو میخوندم. حتی توجه میکردم که کدوم پستا تشکرهای بیشتری گرفته.
خلاصه اینکه حکم مسکن رو داره برام.
اما هنوز نتونستم کامل با این وضعیتم کنار بیام:302: