RE: دیگه واقعا صبرم سر اومده!
دل خسته عزيز سلام.
خييييييييييييييييييلي متاثر شدم. ولاقعا نمي دونم چي بايد گفت....
دوست عزيز با خانواده اش ارتباط داريد تلفني، وب كمي، سفر به ايران، آيا اونها نمي آيند به شما سر بزنند؟ آيا هيچي از زندگيتون و مشكلات نمي دونند؟ از دوستي آشنايي پدر و مادري كسي حرف شنوي نداره كه موضوع را باهاش مطرح كني؟ با خانواده اش چطور نمي توني موضوع را تا حدي برايشان مطرح كني شايد كمكي از دستشان بر بياد؟ و در نهايت خانواده خودت درسته توي مشكلات زناشويي نبايد خانواده ها را دخالت داد ولي وقتي ديگه نشه كاري كرد وقتي تمام سعيتان را كرديد نشد، وقتي باهاش حرف مي زني نميشه، در برخي مواقع بد نيست طرف بدونه حمايت خانواده پشت سرتونه و بي كس و كار نيستيد كه هر چي مي خواد بگه؟
كاش دوستاني كه به مشاورهاي تالار دسترسي دارند خبرشان كنند..........
RE: دیگه واقعا صبرم سر اومده!
سلام دلخسته عزیز!
با توضیحاتی که دادین به نظرم راه حل خیلی ساده است. چرا ازش جدا نمیشین؟ از لحاظ مالی بهش نیاز دارین؟ از لحاظ عاطفی بهش نیاز دارین؟ از لحاظ جنسی بهش نیاز دارین؟ ازتون حمایت میکنه؟ واسه حرف مردم بهش نیاز دارین؟ نیازتون بهش واسه چیه؟ چون با توضیحات تون من هیچ نیازی از سمت شما بهش نمیبینم.
RE: دیگه واقعا صبرم سر اومده!
به نظر من اگر حسي بينتون نيست. اگر ايشون داره از حضور شما سو استفاده ميكنه و تحقير و توهين و ... ادامه داره .چرا باهاش رك و پوس كنده حرفاتونو نمي زنيد؟
از خانواده (افرادي كه بدانيد منصف هستند و با تجربه) كمك بخواهيد. براي حل مشكلتون به ايران بيايد و از مشاوران و يا افراد باتجربه تري كه در ايران هستند كمك بگيريد. اگر قصدتان ادامه زندگي است پس تلاش كنيد راه حل مشكلتان را حتي به سختي پيدا كنيد ولي اگر آنقدر نفرت در وجودتان ريشه دوانده ، ....
خودتان بايد تصميم بگيريد! سخت است اما تصميمي است كه فقط و فقط از خودت بر مي آيد.
RE: دیگه واقعا صبرم سر اومده!
من نمی دونم چرا ما زنهای ایرانی به هر قیمتی باید به یه زندگی ادامه بدیم. اگه قرار باشه از نظر مالی خودمون از پس زندگیمون بر بیاییم یا بعضا مثل شما حتی اختیار خرج کردن پول خودمون رو هم نداشته باشیم . از نظر عاطفی هم که هیچ درک و شعوری ندارن . از نظر س ک س هم که فقط فکر لذت خودشون هستن . و ..... به این که نمی گن زندگی .یعنی فقط دنبال یه آقا بالا سر هستیم که به قیمت بودن اسمش یا حضور منفی اش که بیشتر باعث افسردگیمون میشه تحمل کنیم!!!!! در ضمن به نظر من تا این حد تحمل کردن یه جور خیانت به خودمون میشه ( و حتی شاید بتونم بگم حق النفس هست ).
البته من فکر می کنم این رفتار توهین امیز و تحقیر آمیز آقایون ایرانی هم بخاطر همینه که اغلب نقطه ضعف نشون میدیم که از ترس جدایی و آبروریزی و غیره تن به هر خفتی میدیم که این بلانسبت زندگی رو حفظ کنیم . ببخشید این مثال رو می زنم ولی دقت کردین که زنای ولویی چجوری شوهراشون واسشون می میرن و 24 ساعت باید ناز زنشون رو بخرن که مبادا با کسی بپره و مواظبشون باشن که بهشون خیانت نکنه . ولی هر چی بیشتر خانمی می کنی و بیشتر مسئولیت قبول می کنی مردت به محبت تر و با مسئولیت تر میشه
RE: دیگه واقعا صبرم سر اومده!
كاملا با sun felowero عزيز موافقم[b]
RE: دیگه واقعا صبرم سر اومده!
سلام عزیزم.
من میفهمم چی میگی...ولی با توجه به تجربه خودم یه پیشنهاد دوستانه دارم.
به جدایی فکر کردی؟ اگه فکر کردی چند وقته؟ منظورم اینه که چه مدته که داری به جدایی فکر میکنی؟ این وضعیت تردیدی که توش گرفتاری از خود جدایی بدتره...
آدم که نمیتونه همه خوبی ها و بدی های همسرش رو تو 4 تا پست بذاره که...درسته؟ من پیشنهادم اینه که اگه یه لحظه و آنی ازش متنفر میشی و دوباره با دلجویی شوهرت آروم میشی این یعنی واسه جدایی آمادگی لازم رو نداری و اگه جدا شی پشیمون میشی...ولی اگه مدتهاست داری به جدایی فکر میکنی و ته دلت مطمئنی که آرامشی که شوهرت بهت میده به رفتار بدی که داره نمی ارزه...بازهم اقدام به طلاق نکن. به نظر من یه مدتی برو پیش خونوادت و موضوع رو به اونا بگو و ازشون بخواه به شوهرت اعلام کنن تا نیاد راجع به رفتارش توضیحی نده نمیذارن برگردی...بعد با توجه به اقدام شوهرت میتونی یه تصمیم درست بگیری و از طرفی هم به خودت یه زمانی دادی تا بیشتر به خصوصیات خوب و بد شوهرت فکر کنی و تصمیم درست تری بگیری...
RE: دیگه واقعا صبرم سر اومده!
خواهر من!
اینو بدون تا وقتی که خودتو تغییر ندی، هیچکس رو نمیتونی تغییر بدی!!!!
از فکر تغییر اون آدم هم بیا بیرون! خودت تغییر کن!!!! خودت!!!!
RE: دیگه واقعا صبرم سر اومده!
سلام دوستان عزیز... شرمنده که اینقدر دیر به دیر میام..... متاسفانه به اینترنت دست رسی نداشتم... نگار جان خانوادش از راه دور چه کار میخوان بکنن..... دوما من تو ایران رفتارایی از ایشون دیدم که مطمئن شدم خانواده ایشون هیچ کنترل خاصی ندارن.... ایشون روی مادرش دست بلند کرد......از هیچ شخص خاصی هم حرف شنوی نداره....یعنی من بخوام این موضوع رو با کسی مطرح کنم یا خودم حکم طلاقمو صادر کردم یا مرگمو......چون وقتی عصبانی میشه وحشتناک میشه....جناب با وجدان نه هیچ کدوم از این نیازهارو ندارم... ولی از سرنوشت بعد از طلاق میترسم.... نمیدونم چی میشه...طلاق اصلا تو خانواده ما نبوده....حتی حرفش! مهرو جان میشه گفت حسی نیست... دیروز اینو بهم گفت.... که من همینطوری دارم باهات زندگی میکنم...... به من هم هیچ حس خاصی دست نداد... فقط ارزو میکردم که زمان به عقب برگرده.... ارزو میکردم حال این روزهام یه کابوس باشه..... شاید ایشون به من حسی داشته باشه... چوم بدیهایی که اون بهم کرده من نکردم....ولی میدونم اون حسی که باید بین زن و شوهر باشه نیست.... یه جا خوندم که زن وقتی سکوت میکنه یعنی دیگه عشقی نیست..... منم خیلی وقته سکوت کردم.... خیلی وقته جر و بحث نمیکنم.... دیروز که باز رفته بود رو ممبر که من و تو نباید با هم ازدواج میکردیم فقط سکوت کردم.... دوتا فوحش ابدار هم نصیبم کرد
اشک میریختم ولی نه برای حرفهایی که میزنه.... برای عمری که به پاش ریختم..... کاش زمان به عقب برمیگشت...
..... دیروز حتی دلم نخواست تو روش نگاه کنم..... نمیدونم..... دوستان طلاق خیلی بده؟ از طلاق میترسم... از یه طرف هم نمیخوام 15-20 ساله دیگه حسرت بخورم که چرا الان طلاق نگرفتم.... مثل الان که دارم حسرت فرصتهای از دست دادمو میکشم......
روک بوی منظورتون از تغییر چیه؟؟؟ من چیمو باید تغییر بدم؟؟؟
گل ارای عزیز شوهر من عمرا بیاد سراغم اگه برم پیش خانوادم.... میشناسمش... دنبالم هم بیاد بعدش به فکر انتقامه....خستم... خدایا... کاش خودکشی حرام نبود.....
نمیفهمه.... دیروز بهش گفتم ببین من حالم اصلا خوش نیست..... شدیدا احساس افسردگی میکنم.... واقعا هم همینطوره.... بیدار که میشم دلم شدییییییییییییدا میگیره..... دوست دارم همش بخوابم و واقعیت زندگیمو نبینم..... ولی به خدا اون هیچ درکی نداره.... بهم میگه مشکل خودته!.... باید کار کنی... باید زحمت بکشی... باید پیشرفت کنی.... هفت روز هفترو کار کنی که زندگیت بهتر بشه... اینا همش از بی پولیه!
وقتی زنی دیوانه وار باتو بحث میکنه خوشحال باش
یعنی هنوز دوست داره
یعنی براش مهمی
یعنی رو تو حساسِ
یعنی روت غیرت داره
یعنی می خواد تورو دیوانه ،
بترس از سکوت زن,
چون نشانه پایان توست
زنی که سکوت کرد یعنی تورو برای خودش تموم كرده!
RE: دیگه واقعا صبرم سر اومده!
دل خسته ي عزيز طلاق بده ولي نه هميشه ، هيچ چيز از روح و روان و سلامتي خودمون كه مهمتر نيست شما هم كه خارج از كشور زندگي ميكنيد و اين مسائل اونجا پيش پا افتاده شده من نميگم كه طلاق بگير ولي روي اون هم به عنوان يه گزينه واسه بهتر شدن زندگيت فكر كن
من ميدونم شايد شما نسبت به همسرتون سرد شده باشيد ولي براي اخرين بار حداقل يه امتحان بكنيد و بهش بگيد كه بهش علاقه داريد
با تمام احساس نه مصنوعي
اون موقع شايد بهتر بتونيد تصميم بگيريد.
RE: دیگه واقعا صبرم سر اومده!
اخه هاجس عزیزم دروغ بگم؟ من حتی نمیتوتم بای ایشون رابطه جنسی برقرار کنم... احساس میکنم دارم به خودم خیانت میکنم....