RE: باورم نمی شود که عاشق شده ام
مرسی مریم جووون
ممنوووووووونم روژان جوووون
نمی دونم چی بگم
حالا که فکر می کنم می بینم معیاراش خیلی هم خوبه,از اینکه باهاشم خوشحالم,اما از اینکه می بینم اینقدر طرفدار داره حرص می خورم(دقیقا مثل یک دختر 16 ساله دارم حرف می زنمو به دخترای اطرافش حسودی می کنم) اینقدر این حس رو دوست دارم که اگه حتی تهشم جدایی باشه واسم شیرینه.
شایدم قراره تاوان دل شکسته بقیه رو پس بدم
نمی دونم
خدا خودش می دونه که این دفعه دوست داشتنم صادقانست
در مورد دور بودنم این کارو کردم,خودش سراغمو گرفت.
حس دوست داشتنمو تو وجودش می بینم اما حس می کنم ار اون دسته آدمایی هست که فقط واسش قایل احترامم , همین
این خیلی اذیتم می کنه
شایدم یه جور عادت بوده یا شایدم واقعا نگران درس و کنکور دکترام بوده
روژان جوون نگفتی دوستت آخرش چیکار کرد
RE: باورم نمی شود که عاشق شده ام
دوستم متاهل بود اون آقا مجرد. مشخصه که آقایون مجرد ناخودآگاه رفتاری دارن که جذاب باشن.دوستم خیلی سریع عکس العمل نشون داد. گفتم که زن معقولی بود فقط تو موقعیت قرار گرفته بود و ازخودش بی خبرشده بود. اولش برخوردش با اون آقاعین یه قهر بود انگار اون آقا خیلی اذیت شده بود و همش گفته بود خانوم فلانی خطایی ازمن سرزدهو مشکل چیه چرا ناراحتین.اما شاید باورت نشه یکماه نشد عادت کرد به این رفتار دوستمو (طبق گفته دوستم) و چون خیلی حریما رو رعایت میکرد.مثلا دوستم باهاش مثل قبل صبحونه نخوردو کارای شخصی تو ادارش مثل گرفتن یه نامه از دبیرخانه و... رو بهش نسپرد کم کم رابطشون اداری صرف شد. دوستم بعدا فقط یه بار به این موضوع اشاره کرد و بهم گفت خدا خیرت بده بهم گفتی داره پشت سرم چی میگذره چون ازخودم غافل شده بودم و نمیدونستم دارم چیکار میکنم.
البته نادیا جان دلیلی نداره حتما این موضوع باعث کشش بین شما شده باشه فقط وقتی گفتی بامعیارهام سنخیت نداره برام تداعی شد که شاید همچین منشا ئی داشته.امیدوارم آخرش خیرو خوشی باشه برات حالا هر چی صلاحته دوستم.
RE: باورم نمی شود که عاشق شده ام
عزيز با اين حرفايي كه زدي يكم نگرانت شدم
ببين بزار يكم بدبينانه اين داستان رو جلو ببريم فكر كن با اين شرايط كه فكرت مشغوله و هر آدمي يه صبري داره وتو داري تلاش ميكني بنابراين منتظر ي كه يه وقتي نتيجه تلاشات رو بگيري ديگه. حالا اومديم و تا اون موقع اين آقا هيچ ابراز علاقه اي براي آشنايي شما نداشت و شما به هر روشي دليلشو ازش جويا ميشي اونوقت چندتا دليل منطقي ميتونه بياره كه با وجوديكه براتون احترام قائله برا ازدواج انتخابت نميكنه
خيلي دليل مثلا اون حسي كه بايد رو نداره مثلا با كس ديگه اي داره آشنا ميشه و ....
من فقط نميخوام ضربه بخوري عزيزم:324:
اگر يك نفر همين حالا با شرايط و خصوصياتي تقريبا مشابه اين آقا بخواد باهات آشنا بشه بهش اين اجازه رو ميدي؟
اگر نه پس احساس وابستگي به اين آقا در مدت زمان طولاني برات اصلا خوب نيست
اميدوارم بهترين تصميم رو بگيري
:72:
RE: باورم نمی شود که عاشق شده ام
بچه ها چرا هیشکی جواب منو نداد؟:302:
RE: باورم نمی شود که عاشق شده ام
یلدا و مریم عزیزم بسیار سپاسگذارم
خیلی دلم گرفته
همه چیز داشت خوب پیش می رفت که با یه حرف احمقانه من ایشون بسیار از من ناراحت شدن
اصلا هم حاضر به فراموش کردن نیستند
من فقط گفتم یکی دیگر از استادا هم مثل شما خوب کمک می کنند
همین
انگار که بهش توهین شده باشد
بعد هم من را مثل خواهر خودش خطاب کرد
من واقعا عاشقش شدم
واقعا نمی تونم قهرشو تحمل کنم
مطمئنم که فهمیده دوسش دارم می خواد اذیتم کنه
:302:
RE: باورم نمی شود که عاشق شده ام
nadia66 عزیز سلام
دوست عزیز ادامه این احساس به صلاح شما نیست....
متاسفانه احساسی که با عقل هدایت نشه موجب اشتباهات بزرگی میشه.
دختر خانوم گل لطفا این احساس را رها کن...........همین!!!
RE: باورم نمی شود که عاشق شده ام
سلام
دوست عزیز maryam1772
در صورتیکه میخواهی مشکلت رو مطرح کنی تاپیکی جداگانه بزن و اونجا مشکلت رو بنویس.تاپیکها نباید حالت چت گونه داشته باشن.ضمن اینکه با ارسال پست اضافه، تعداد پستها زیاد میشه و تاپیک قبل از رسیدن به نتیجه قفل میشه.
ممنون از توجهت
نادیا جان سلام
خوبی؟
این رابطه اگر به بهترین شکل ممکنه پیش بره و تهش به ازدواج ختم بشه مطمئن باش همیشه این مشکل رو خواهی داشت که سر هر مشکل کوچکی همسرت بهت بگه : این تو بودی که منو میخواستی...این تو بودی که داشتی خودتو برای من میکشتی....
در مورد اتفاقی که اخیرا افتاده:
بله....وقتی جای زن و مرد عوض میشه و زن میشه خواهان، این اتفاقات طبیعیه.باید نازشو بکشی...باید حرفی نزنی که دلخور بشه...باید قهر ! هاش رو تحمل کنی !!
ببین اون با گفتن این جمله و خطاب کردن شما به عوان خواهرش داره میگه غیر مستقیم که طرز فکرش در مورد شما چیه.
در واقع داره خودش رو راحت میکنه که اگر یکروزی با یه جعبه شیرینی آمد دانشگاه و گفت که ازدواج کرده و شما شاکی شدی بگه خوب خانم فلانی من که به شما گفتم مثل خواهرم هستید !!!
مطمئن باش با این روندی که داری ادامه میدی تهش حتما سرت به سنگ میخوره.
دور و برت رو نگاه کن.
ببین چقدر آمار طلاق رفته بالا.تازه این طلاقهایی که داره صورت میگره اکثرا همه چیشون اصولی بوده.
برای خودت ، خودت باید ارزش قائل بشی.
اینطور که مشخصه این اقا اصلا رفتارهای مردونه هم نداره.مگه مرد گنده قهر میکنه؟!
و دیگه اینکه اصلا انتقاد پذیر نیست.مگه تنها استاد خوب دانشگاه ایشونه؟
میبینی چه رفتارهای ناپخته و ضد و نقیصی داره؟
نادیا جان
گیرنده تصمیم نهایی شمایی:
یا باید خودت رو خوار و ذلیل کنی و چپ بری و راست بری ناز این اقا رو بکشی و خلاصه خودتو بیچاره کنی تا این اقا گوشه چشمی به شما نگاه کنه.
یا باید فراموشش کنی و منتظر بشی کسی بیاد سمتت که واقعا بخواد شما رو .
و یا اینکه رفتار محکم و زنانه ای رو در پیش بگیری و اجازه بدی خودش مشتاق شما بشه.شاید اگر از روز اول رفتار سنگینی داشتی و نمیزاشتی به علاقه ات پی ببره خودش اقدام میکرد.
اما این جمله ش که گفته شما مثل خواهرمی زنگ خطر خیلی خطرناکیه.
موفق باشی
RE: باورم نمی شود که عاشق شده ام
عزیز من نادیا
اصلا و ابدا اینطور نیست که یک حرف شما رابطه رو به اینجا کشونده باشه
این قضیه تو مثل اینه
با این آقا تو ماشینش نشستی و قراره به یک مقصدی برسین همه مسیر حواست به حرفاشه نه مسیر اونوقت یک دفعه میبینین به یه دره رسیدین
آیا این دره یکدفعه وسط جاده اصلی پدیدار شده یا مسیر اصلا از یه جایی اشتباه اومدین
یه شروع خوب حتما یه پایان خوب نداره
میدونی چرا اشتباه اومدین چون باید حواست به مسایل مهمتر بوده
حداقل الان از این احساسات بیا بیرون و منطقی فکر کن:324: