RE: چه قانونایی بین خودتون وضع میکنید تا موقع دعوا و مشکلات متزلزل نشید؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط mostafun
به نظر من وقتی دعوا داغ میشه و کار حسابی بالا میگیره، دیگه به یاد آوردن قانون و قرار و مدار و ... واقعا غیر ممکنه. اگه قراری هم گذاشته میشه مطمئنا بعد از فروکش کردن گرد و خاکاس که می تونه تاثیر گذار باشه.
یکی از مهمترین قانونهایی که باید وضع بشه اینه که هر حرفی که توی دعوا زده میشه، باید همونجا خاک بشه. (مسلما توی دعوا نقل و نبات پخش نمی کنن). یعنی دو طرف باید اینو قبول داشته باشن که حرفایی که زده میشه نه از سر عقله نه از سر بیان احساسات درونی؛ فقط و فقط از روی خشمه و برای ضربه زدن!
خب اکثر قوانینی که گفته شد مال بعد از تمام شدن دعوا است. مثل قهر کردن ممنوع. آبرو داری جلو دوست و آشنا و ...
درسته که توی دعوا نقل و نبات پخش نمی کنند، اما هر حرفی هم نباید زده بشه به این بهانه که دعواست! اتفاقا بعضی حرفهای وسط دعوا خیلی سوزاننده و سنگین است. حتی توی دعوا هم باید حواسمون به حرمتها باشه.
RE: چه قانونایی بین خودتون وضع میکنید تا موقع دعوا و مشکلات متزلزل نشید؟
سلام دوستان
دقیقا من هم با پیدا موافقم مهم هست که قوانینی برا خود لحظه ی دعوا هم داشته باشیم اینجور
نیس که چشامونو ببندیمو هرچی از دهنمون میاد بگیم :305:
اما قانون خاک کردن حرف های سر دعوا از اقای مصطفون بسیار خوبه هرچند که نباید گفته بشه
من فک کنم اینجا کلا منظور حالت دلخوریه که چه کار هایی قرار باشه بکنیم که دعوا و قهرمون باعث روزنه بین مون
نشه مساله اینه
مثلا خیلیا وقتی قهرن حسادت طرف رو جلب میکنن
یا مثلا قربون صدقه ی دیگران رفتن نمیدونم این کارا باعث میشه زودتر اشتی شن؟ یا نه بدتر کینه ای میشن؟ هرچند
که اون موقه فرد کیف میکنه که حالگیری میکنه:311:
اصلا باهم حرف نمیزنن حتی صب موقه بیدار شدن که حلت دلمردگی ایجاد میکنه:302:
من یکی از دوستانم میگه وقتی وقتی با همسرم رابطمون خوب نیست شبا لباسای شیک و باز و زیبا میپوشم و میرم
جای دیگه میخوابم تا حرصش بدم (چه بد وااااای لطفا یاد نگیرین اینو)این مدلش هم هست...
یه فرد با تجربه ای بهم میگه اولین شکاف که بین زن و مرد فاصله میندازه موقه قهر جدا خابیدنه که کم کم اگه بیخ
پیدا کنه از هم دور میشن و بقیه ماجرا...
اگه یادتون باشه تو فیلم "و خداوند عشق را افرید" وقتی باهم حرفشون شد شب شوهره رفت تو حال بخابه که زنش
گفت قرارمون این نبود و اون هم رفت پیشش و به خوبی خوشی باهم زندگی کردند....:D
منم مشتاقم از تراوشات ذهن تون استفاده میکنم چرا چیز باحالی به ذهنم نمیرسه؟!
RE: چه قانونایی بین خودتون وضع میکنید تا موقع دعوا و مشکلات متزلزل نشید؟
من زیاد این جمله آقای مصطفان رو قبول ندارم ( دو طرف باید اینو قبول داشته باشن که حرفایی که زده میشه نه از سر عقله نه از سر بیان احساسات درونی)
چون تجربشو دارم ولی همیشه واقعیتهایی رو که بقیه نتونسته بودن قبلا بهم بگن خیلی جدی گفتن و هیچوقت هم واسه حرفایی که زدن عذر نخواستن چون حرف دلشون بوده پس اینو هم در نظر داشته باشین که ممکنه واقعیت باشه و از روی عقله همیشه واقعیتها خواسته ها و نیازها در بحثها و دعواها گفته میشه
واسه من که اینجوری بوده:163:
RE: چه قانونایی بین خودتون وضع میکنید تا موقع دعوا و مشکلات متزلزل نشید؟
این قانون وضع کردن برای دعوا هم به قول مصطفان از اون کارهاست :311: دعوا کنیم فحشهای خوب بدیم:311: دعوا کنیم سر همو بشکونیم اما بعدش با هم بریم عشقولانه بخوابیم:311: یعنی خدا وکیلی اگه با هم اینقدر تفاهم داریم، خل نیستیم که دعوا میکنیم؟:311:
من برای خودم یک قانونی گذاشتم و اون اینکه کمک کنم حالم در همه حال خوب باشه. دعوا و جر و بحث (بر طبق فرمایش قرآن) انرژی های آدم را تحلیل میبرد و آدم را ضعیف میکند (پی آمد آن از بیماریهای ساده بگیر تا سرطان و...است).
مگر میشود دعوا بشود، حرف توی حرف نیاید. مگر میشود دعوا بدون سو تفاهم و رنجش و قهر و عصبانیت و آزردگی وخلاصه انواع احساسات منفی باشد؟ حالا ما بیاییم کار را به دعوا بکشانیم، آزرده و خشمگین باشیم، بعد همه انرژیهای منفی را ببریم توی رختخواب و کنار طرف دعوا بخوابیم!
اگر بنا باشد که هر حرفی در زمان و مکان خودش زده شود، انتظارات طرفین از یکدیگر معقول باشد، رعایت حقوق دیگران بشود و...بالاتر از همه اینها گذشت و نیز قناعت در رابطه و زندگی وجود داشته باشد، دعوا جایی در زندگی ندارد. یک تبادل نظر دو طرف هم اگر بخواهد به سمت و سوی نامطلوبی برود باز هر یک از موارد فوق (گذشت، احترام به حقوق دیگران و انتظارات معقول و قناعت) میتواند جلوی دعوا را بگیرد و مسیر گفتگو را به سمت و سوی سازنده ای ببرد یا آنرا فعلا متوقف کند تا بعد در فرصت بهتری از سر گرفته شود.
اگر معتقد باشیم به: من خوب هستم، تو خوب هستی، رابطه خوب است دیگر جایی برای دعوا میماند؟
بعد از سالها زندگی متاهلی به این نتیجه رسیدم که دعوا نه نقشی در بهبود زندگی دارد، نه حال خوب می آورد، نه رابطه را بهبود میدهد، نه دیگران را تغییر میدهد (شاید در بهترین حالت آنها را مجبور به مخفی کاری و دروغگویی کند) و نه خیلی چیزهای دیگه که از دعوا انتظار میرود. دعوا و داد و فریاد و خشم و جر و بحث، مال یک ذهن ناراضی خشمگین و آزرده است که مدیریت درستی بر اوضاع ندارد!
وقتی دعوا میکنید به دستهاتون نگاه کنید! چرا میلرزه؟ رنگ چهره تون چه تغییری کرده؟ چقدر طول میشکه طرف مقابل تون یا حتی خودتون رو ببخشید؟ چقدر حاضرید وقت و هزینه بگذارید تا حالتون به خوبی قبل از دعوا برسه و بخوبی قبل از دعوا به طرفتون اعتماد داشته باشید و اونرو بپذیرید؟ چقدر طول میشکه بعدش بتونید براحتی قبل از دعوا بخندید و جوک تعریف کنید یا به اطرافیانتون پیشنهاد یه تفریح جالب رو بدید؟
اگر در هر شرایطی لا اقل به فکر سلامت خودمون باشیم، قانونی که وضع میکنیم این خواهد بود که از دعوا پرهیز کنیم. خیلی از مسائل در طی یک گفتگو یا اصلا نه، طی یک ارتباط سازنده با اطرافیان (حتی با سکوت و بدون گفتگو ) میتونه حل بشه. به تجربه در یافتم که کارهایم همیشه با مهارت که طیف وسیعی از کارها از جمله، صبوری، خوشرویی، لبخند یا طنز یا جدی بودن در زمان و مکان مناسب خود، و نیز رعایت زمان مناسب گفتگو و درخواست و...در کوهتاترین زمان توانسته ام مشکلی را حل کنم که سالها بحث و جدل آنرا به کلاف سر درگم بدل کرده بود.
و در پایان اینکه وقتی تلاش میکنم و نتیجه را بخدا میسپارم، گاهی انجام نشدن برخی انتظاراتم را هم به فال نیک میگیرم و به این آیه معتقدم: عسی ان تحبو شیئا و... اینجوری جایی برای یاس و خشم و یا احیانا دعوا نمی ماند.
RE: چه قانونایی بین خودتون وضع میکنید تا موقع دعوا و مشکلات متزلزل نشید؟
بی دل جان عالی بود مثل همیشه :104::104::104::104::104::104::104::104:
RE: چه قانونایی بین خودتون وضع میکنید تا موقع دعوا و مشکلات متزلزل نشید؟
سلام:72:
منم متاهل نیستم و تجربه آنچنانی ندارم:303:
ولی برای جلوگیری از انفجار احساساتمون می تونیم جلسه هفتگی بگذاریم و مثلا سه شنبه شب ها یک ساعت در مورد انتظاراتمون در حوادث مختلف هفته گذشته بحث کنیم و دلخوری هامون رو قبل از انباشته شدن بیان کنیم و به راهکارهای جایگزین برای هر دلخوری هم فکر کنیم و اونا رو مطرح کنیم.
می تونیم تو طول هفته هر موردی پیش اومد که خاطرمون رو آزرده کرد و فکر می کنیم نمی تونیم در موردش گذشت کنیم رو یادداشت کنیم که تو جلسه در موردش صحبت کنیم . اینجوری یه هفته وقت داریم که به شیوه بیان احساسمون فکر کنیم که طوری نباشه که تنش ایجاد کنه یا طرفمون رو دلخور کنه یا تهاجمی باشه . می تونیم به این فکر کنیم که چطور بیان کنیم که اثرش بیشتر و عمیق تر باشه.
:72::72:
RE: چه قانونایی بین خودتون وضع میکنید تا موقع دعوا و مشکلات متزلزل نشید؟
وای دعوااااااااا!!!!!!!!!!!!!چه مورد پر برخوردی تو زندگیهای الان:311::311:
به نظر من اگر میخواید متزلزل نشید اگه همسرتون داد زد شما ظرف بشکنید اگر فحش داد جیغ بکشید اگر خواست دستشو ببره بالا شما زودتر یه کشیده مهمونش کنید:160: تا همیشه پیروز و موفق تر جلوه کنید:227::311::311:
شوخی کردم بلاکم نکنید یهویی
مدیریت بحران!!!!یعنی به هیچ وجه نمیزاریم ناراحتی به عصبانیت تبدیل شه چون عصبانیت ریشه همه جور برخوردو دعوایی میشه و بی حرمتی های زیادی به بار میاره.
تو بحثا و دلخوریهای من و همسرم معمولا شروع کننده منم چون حساسیتهای بیشتری دارم اما در همه موارد همه سعیمونو میکنیم از نقطه حساس به خوبی عبور کنیم هر دلخوری و عصبانیتی یه نقطه حساس و اوج داره که اگه اونو به خوبی بگذرونی میتونی کنترل خودت و رفتارتو در دست بگیری و اقدام منطقی توام با احساسات داشته باشی
اما گذر از لحظه حساس:بستگی به نوع دلخوری داره....اکثر موارد با سکوت ردش میکنیم یعنی به هم گوش زد میکنیم محسن یا فائزه من از یه رفتار تو دلخورم و باید استیضاح شی تا روشنم کنی عصبانی هستیم و یه جورایی خودمونو میخوریم تا لحظه مناسب فرا برسه مسلما اون لحظه زمانیه که تنها هستیم و بدون نگرانی از حضور کسی میتونیم به اختلافمون برسیم این زمان قهر نیستیم اما زیاد حرف نمیزنیم البته گذر از این ثانیه ها خیلی سخته همراه با خشم غضب ناراحتی گاها اشک و حتی تنفر .گاهی دلت نمیخواد نگاهش کنی یا از ازدواجت پشیمون میشی یا همه بدیهاش میاد جلو چشمت ولی دلت به اون زمانی خوشه که همه حرفاتو میزنی
یه مدت میگذره
1.همچین ابهت موضوع ریخته
2.حتما چیزی واسه خوردن جور میکنیم چون زمان صحبت رو منقطع میکنه و ممتد حرف نمیزنی
3.همیشه سعیمو میکنم دستشو بگیرم و هر وقت صداش از حد معین بالا میره با فشار دستش و نگاه مضطرب تو چشمش با نزدیک کردن خودم بهش میفهمونم من از داد زدنش میترسم اینطوری بیشتر احساس میکنه من به وجودش نیاز دارم و نباید منو بترسونه (البته بین خودمون بمونه من اگر بخوام میتونم بلندتر داد بزنم فقط میخوام بهش بها داده باشم):311:
در نهایت اگر خیلی عصبانی باشیم یا با حرف نتونیم به تفاهم برسیم با توجه به جمله معروف یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت یکیمون میگه
انگار باید بزنیم تو ساخت و ساز چون راهی پیدا نشد
اینجاست که اون راه معجزه آسا ساخته میشه اونم چیزی نیست جز
یه بوس کوچولو
به خدا معجزه میکنه
همه اینا با کار رو خودمون به بار میشینه و همکاری طرف مقابل
باید بخوایم که بتونیم
RE: چه قانونایی بین خودتون وضع میکنید تا موقع دعوا و مشکلات متزلزل نشید؟
بی دل جان این که شد مدینه فاضله.
اگه من اینقد بفهمم و تو اینقد بفهمی و او اینقد بفهمد و .... همه ما روی رفتار و گفتارمون اینقد کنترل داشته باشیم که دنیا همان بهشت موعود است.
البته راهکار شما درست است. مخصوصا عبارت یک قانون برای خودم دارم که ....
و تا حدود زیادی هم کاربرد دارد. اما هر چی هم خوب رانندگی کنی و مسلط باشی و مواظب باشی، باز راننده ای پیدا می شه که باهات تصادف کنه.
و من فکر می کنم گاهی عصبانی شدن یا بحث کردن اجتناب ناپذیره.
RE: چه قانونایی بین خودتون وضع میکنید تا موقع دعوا و مشکلات متزلزل نشید؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پیدا
بی دل جان این که شد مدینه فاضله.
اگه من اینقد بفهمم و تو اینقد بفهمی و او اینقد بفهمد و .... همه ما روی رفتار و گفتارمون اینقد کنترل داشته باشیم که دنیا همان بهشت موعود است.
چرا که نه عزیز دل؟ قابلیتهای آدمیزاد خیلی بیشتر از اینهاست. رسد آدمی به جایی ...بنگر که تا چه حد است نشان آدمیت. دنیا میتونه برای هرکسی چشمه ای از همان بهشت یا جهنم موعود باشد.
البته راهکار شما درست است. مخصوصا عبارت یک قانون برای خودم دارم که ....
و تا حدود زیادی هم کاربرد دارد. اما هر چی هم خوب رانندگی کنی و مسلط باشی و مواظب باشی، باز راننده ای پیدا می شه که باهات تصادف کنه.
حتی اگر هم کسی باهات تصادف کنه، بالاخره عقل سلیم و منطق حکم میکنه که بیای پایین (اگه بتونی بیای پایین :311:) و طی یک ارتباط سازنده و کمی گذشت و رد و بدل کردن بیمه نامه و...مساله ختم بخیر بشه. در قانونی که من برای خودم وضع کردم حتما ماشینم را از قبل بیمه بدنه و شخص ثالث و...میکنم، که در چنین شرایطی حتی اگر اون راننده خاطی فرار کنه من آسیب جدی نبینم. و اونقدر دلبسته رنگ فابریک و... ماشین هم نیستم که اگه خشی برداشت به هم بریزم. هیچی توی این دنیا قابل دل بستن نیست. آنچه نپاید دلبستگی نشاید.
البته این مثالی که شما زدی خودش قانون داره ولی قانونهای من بهم کمک میکنه که اگه زنده موندم بعدش بیام یه صدقه ای هم بدم و خدا رو شکر کنم که هنوز زنده ام و فرصتهای دیگری هم دارم. و همینطور خدا رو شکر کنم که بیمه ای هست که احیانا تمام خسارت رو به من پرداخت کنه و نیز مملکت قانون داره، برادران زحمت کش نیروی انتظامی داره، دولت خدمتگذار داره :311:
و من فکر می کنم گاهی عصبانی شدن یا بحث کردن اجتناب ناپذیره.
عصبانی شدن در نتیجه یکسری توقعات برآورده نشده و احساسات منفی و این تلقی که دیگران باید حتما مرا بفهمند، یا تایید کنند یا باید حتما آنچه را که من میگویم انجام بدهند، اما نمی فهمند و انجام نمیدهند و من از اینکه دیگران را نمیتوانم تغییر بدهم آزرده میشوم، رخ میدهد. از اینکه نمیتوانم احساسات منفی خودم را مدیریت کنم ناتوانم. این خشم و آزردگی را در نهایت به عصبانیت و جدل و... تبدیل میکنم.
اگر شرایط را بپذیرم و بپذیرم که هست هر انچه که هست، بپذیرم که من خوب هستم، دیگران هم مختارند که به میل من باشند یا نه! حتی اگر دیگران مرا تایید نمیکنند یا به میل من رفتار نمیکنند یا هر چیز دیگری من حالم خوب خوب خواهد بود.
توصیه دین هم با دوستان مروت است و با دشمنان مدارا. پیغمبر و ائمه ما چه تعداد از کفار رو با همین شیوه برخورد به دین وارد کردند.
البته به شخصه قانونم این است که کنترلم را از دست ندهم و حال خوبم را حفظ کنم چون میدانم در شرایط صحت عقل حتما تصمیمات بهتری میگیرم و اعمال بهتری انجام میدهم. در حال خوب من، آزردگی و خشم و کینه هم جایی ندارد. چون به پذیرش رسیده ام. پذیرش اینکه: عزیزانم از پیش من خواهند رفت، عزیزانم غم و سختی و ناراحتی و اشتباه و خطا و شکست و ....خواهند داشت، مالم از دست خواهد رفت، بیمار خواهم شد، اینکه این دنیا موقتی است و یکروز هرانچه که دارم را خواهم گذاشت و خواهم رفت، اینکه مرگ جزیی لاینفک از زندگی است. همه این اتفاقات خواه ناخواه خواهد افتاد و تا دنیا دنیاست اتفاق افتاده و من اولن و آخرین نفر نخواهم بود. درک این موضوع و پذیرش این مساله باعث میشود تلاشهایم را تعدیل کنم، احساساتم را تعدیل کنم، و ببینم در این میان نقش موثر من در زندگی چیست تا یکروز (که به شخصه تجربه کرده ام) حسرت گذشته را نخورم.
قانون من این است: در هر شرایطی و موقعیتی کاری کنم که بعدا در پیشگاه خدا و نزد وجدان خودم نادم و پشیمان نباشم! و انگشت حسرت به دهان نگزم.
RE: چه قانونایی بین خودتون وضع میکنید تا موقع دعوا و مشکلات متزلزل نشید؟
خیلی خوشم میاد که یاد میگیرم و واکسینه میشم در برابر هرچیزی که هر کسی که باش روبرو بشم زندگی کنم
راهکاری تو استینم باشه
حرفاتون واقها زیباس و نشون میده چقدر ادمای موفق و خود ساخته ای هستین:104:
اما بیدل جان هدف من این نبود که بگم قانون بذاریم که چه جوری دعوا کنیم چه مدلی دست پای همو بشکونیم چه مدلی همو بزنیم و بکشیم :311:و بعدش چه کارایی کنیم !!!
تفاهم بنظر من این نیست که باهم اختلاف و قهر نداشته باشیم بالاخره گاهی دلخوری و حرف نزدن یه راه ترمیمی رابطه است اگه درست باشه مثل یه ضماد کار میکنه وبجا خب چون من هم میخوام بصورت تفاهمی رفتار کنیم پس ازش میخوام که وقتی دلخوری داریم مثلا این کارو نکنیم یا.....
فک نکنم رابطه ای که چنا ن ساکت و اروم باشه و توش هی تضادی نباشه بدل بشینه و خواستنی باشه کی دوس داره رابطه ی بیشور و نشاط و بی حرف و حدیث رو!
در ضمن من یه رفتاری که دارم اینه که وقتی با کسی مشکلی دارم و انگیزه حرف زدن با طرف رو ندارم یه جوری ناخوداگاه نادیدش میگیرم که انگار طرف روحه:311:که طرف دق میکنه از دستم کلافه میشه اما تو روابطی که خب شاید مهم نیستن
.نمیدونم این رفتار بدرو وارد رابطه با همسر هم خواهم کرد یانه دارم فک میکنم که نابودش کنم بهتره بجاش چیو جایگزین کنم؟
اما اصلا اصلا اهل دعوا و جدل نیستم ...شاید بیدل جان فک کردن که من عاشق دعوام و دارم طرح میریزم نه :163:
بقول یکی از امامامون جدل رابطه رو خراب میکنه و واقعا هم من با کساییه که اهل جدل و دعوان ترجیح میدم نادیدشون بگیرم (مسایل حل نمیشن )
دوستمون که گفتن جلسه بذاریم مثلا سه شنبه ها بسیار بسیار مفید و کاربردیه و تو خانواده دوستم این کارو دیدم
که باهم حرف میزنن و اخرش هم خیلی زیبا تمام میشه و نتیجه داره
منم دنبال راهیم که از همون اول درست پایه ریزی کنیم تا عادتای خوب محکمتر شن و زندگی رو مدیریت کنیم با تدیر و خوداگاهی حتی دعوا و مشکلات رو ...مدیریت فقط بر خوشی و عشقولانه بازی که نیست اینجا مهمه که چطور رفتار کنیم
چرا فک میکنین که دعوا یعنی زدو خورد و بزن و بکش منظورم حتی سکوت تو رابطست بسته به شخصیت ها انواع دعوا داریم ....
نظر بدین دوستان در اخر همه رو جمع بندیم میکنم