RE: ترديد بعد از 3سال عقد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ویدا@
saminaz عزیز سلام
به تالار همدردی خوش آمدی
خیلی خوبه که راه مشاوره رو در پیش گرفتی لطفا برای راهنمایی به سوالات جواب بدهید
نکات مثبت شما از دید همسرتون چیست؟
چه انتظاراتی همسرتون از شما داره
چقدر تلاش کردی برای مورد نظر همسرتون باشید؟
فکر میکنی بعد از ایشون چه زندگی خواهید داشت؟
نگران نباشید....
کمی هم صبور باشید تا دوستان و کارشناسان به تاپیکت سر بزنن
ممنون ويدا جان..:72:
وافعا نميدونم عاشق چيه من شده!! به نظر خودم كه من هيچ چيز مثبتي ندارم جز اينكه فوق العاده آدم ساده و دل نازكي هستم.
انتظاراتشم نميدونم !! فقط ازم ميخواد كه من درسمو بخونم !!!
آهاااا مثلا وقتي داريم بحثي ميكنيم انتظار داره كه من طرف اونو بگيرم نه خانوادم كه واقعا من نميتونم همچين كاري كنم.. خانوادم خيلي برام ارزش دارن دوست ندارم به هيچ وجه كوچيكشون كنم .
اوايل خيلي طرف همسرمو ميگرفتم ولي ديدم نميشه اينجوري داره سو استفاده ميكنه ..
راستش من اصن نميتونم خوب باهاش ارتباط بگيرم نميتونم حرفا و خواسته هامو بهش بگم احساس ميكنم اگه حرفي بزنم منو محكوم ميكنه و به ضرر خودم تموم ميشه.
وقتي از چيزي ناراحت ميشم ميريزم تو خودم و گوشه گير ميشم. نميتونم حرفامو بهش بزنم در صورتي كه در مقابل بقيه اينطور نيستم وخيلي راحت حرفامو ميزنم.
اما در مورد زندگي بعد از ايشون
حداقل كاري كه ميكنم اينه كه اگه قرار باشه رابطه جديدي رو با كسي شروع كنم سعي ميكنم اول از همه تاييد خانوادمو در موردش بگيرم و همه چيزو بسنجم كه آيا اين خانواده به خانواده ما ميخورن يا نه ..بعد جلو برم.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanjab
دوست عزیز:72:
شما 19 سال داری و 3 سال هم هست عقدی. قبل از آن هم با کسی دوست بودی که به سرانجام نرسید.
یعنی از 14 یا 15 سالگی بدنبال سرمایه گذاری در روابط با دیگران بوده ای که به ازدواج با همسر الانت ختم شده.
فقط می خواهم بگویم هنوز خیلی بچه ای و رفتارهای ناپخته ای داری که ناشی از سن - تربیت و بی توجهی به رفتارهای خودتت است.
اینکه در اعياد و مناسبت هاي مختلف نه كادويي ميدن و نه چيزي..؟!
اینکه وقتي هم ميری خونشون اونطور كه بايد بهت اهميت نميدن . مادرشوهرت كه به بهانه اي از خونه ميره بيرون و حتي يه ناهار يا شام هم درست نميكنه.؟!
اینکه رفتار مادر شوهرت را با دخترش و خودتت مقایسه می کنی؟!
اینکه رفتار مادر و پدرت را با زن برادرت مقایسه می کنی و.................
همه و همه نشاندهنده ناپختگی و بچگانه رفتار کردن شماست.
من نمی گویم آنها بدون عیب هستند ولی شما بجای زوم کردن روی رفتار آنها روی رفتار خودتت تمرکز کن و چنان با
احترام و با شخصیت و با محبت با دیگران برخورد کن که دیگران را شرمنده کنی.
لطفا همسرت را همانطور که هست بپذیر و سعی کن با هم و همقدم با هم در مسیر بهتر شدن زندگیتان قدم بردارید.
اینطور که شما از سن نوجوانی بدنبال روابط با جنس مخالف بوده اید مطمئنا بعد از جدایی از همسرتان بدنبال رابطه
جدید خواهید بود که با توجه به خصوصیاتی که از خودتان بیان کردید من رابطه های بعدی شما را هم بدون مشکل نمی بینم.
چه بسا آنها از همسرت هم عیب و ایرادهای بیشتری داشته باشند.
لطفا از همسرت در مقابل خانواده ات بد نگو و نگاه آنها را منفی نکن سعی کن نقاط قوت او را بیشتر ببینی و پررنگ کنی.
با مطالعه مقالات - کتابها و تاپیکهای مختلف در این سایت مهارتهایت در زندگی زناشویی را بالا ببر.
موفق باشی:72:
ممنون كه دوباره سر زدي:72:
من نميگم كه خودم هيچ ايرادي ندارم و همه چي تمومم . هميشه توي يه رابطه هر دو طرف مقصرن نميشه تمامه اشتباهاتو انداخت گردن يه طرف
با تمام اين تفاسير من سعي خودمو
كردم كه رابطم با خانوادش بهتر شه ولي اونا هيچ تلاشي نميكنن..
شما خودتو بذار جاي من ! وقتي چند ساعت راه ميكوبي ميري به خانواده همسرت سر بزني و ميبيني اينطوري بهت بي احترامي ميكنن چيكار ميكني؟!!
به خدا تو اين 3سال شخصيتم كم خورد نشده !