RE: انسانی حیوان صفت شده ام
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
بسیار بسیار تشکر می کنم از توضیحاتی که دادی .
من هم ممنونم از پاسخ شما.
در فرهنگ ما انکار و سرکوب ...! ( این حرف ها بد تعبیر نشود و رواج رابطه ی جنسی بی تعهد معنی نشود . )اما حتی با توجه به این فرهنگ و سنت و مذهب هم می توان راه هایی را یافت تا رضایت جنسی که نیاز اصلی انسان است مرتفع شود .
چه راههایی با این فرهنگ و سنتی که دارم و انها را نیز ارزشمند می دانم وجود دارد ؟ آیا می توانید مرا در این زمینه راهنمایی کنید؟
برایت مثالی می آورم از تحقیقات پژوهشگران و محققان
مثالهایتان را درک می کنم. میدانم که داشتن یک را بطه سالم می تواند نشاط و شادی و سلامتی برای هر کس داشته باشد. اما اگر چنین رابطه ای میسر نبود چطور سلامتی روحم را در یابم.
.
و باز مثال می آورم در تحقیقات پژوهشگران عدد 45 درصدی ثبت شده از زنانی که تمایل و فانتزی مورد تجاوز واقع شدن دارند ( البته این ارقام و آمار از زنان یک کشور سرکوب شده و انکار کننده نیست ) و این به معنی نیست که حتما 45 در صد این زنان که فانتزی تجاوز دارند مورد تجاوز هم قرار می گیرند و این تجربه را به دست می آورند اما در رابطه با شریک جنسی می توان این حس را از طریق کلام به زن داد تا زن متوجه بشود آنچه در فانتزی خود داشته خوش آیندش هست یا خیر .در نتیجه الزامی نیست که حتما تجاوز اتفاق بیفتد . ( به گمانم تفاوت انسان با حیوان در همین بخش است که هم قدرت درک و هم قدرت کلام و خلاقیت دارد )
در رابطه با تو نیز مشکلی نیست که آسان نشود .
اگر خواستی و مایل بودی باز هم به بحث و گفتگو ادامه می دهیم .
بسیار بسیار دوست می دارم اگر مرا از دانش خود آگاه سازید. من تا انجا که ممکن است از خود می گویم و امید دارم که مشکلم انطور که گفتید اسان شود:
مساله من دو بعد دارد:
در مورد خودم : من انسانی بسیار تحریک پذیر هستم. حتی با برخورد انگشت دست همسرم تغییر حالت می دهم.
دوست دارم شریک جنسیم ظرافت ها ی مرا با 5 حسی که دارد در یابد و شورو اشتیاقی در رابطه با من داشته باشدو بی پرده این شورو اشتیاق را عیان کند. انقدر ذهنم در این زمینه فعال است که در طول روز انچه که می بینم را به نوعی برای پر شور تر کردن رابطه بعدیم با همسرم در ذهنم تصور می کنم و به کار می گیرم.
در مورد همسرم: همسرم انسانی سرد مزاج است و البته مرا وحشی می خواند. گاهی مرا به خاطر حسم تحقیر می کند و هر بار که رابطه ای باشد طوری اظهار می کند که تنها به خاطر من اینکار را کرده است. او رابطه زناشویی را برای بقای نسل و تخلیه نارامی های روحی می داند.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
اتفاقا بنده دقیقا درمان را عکس این روش می دانم و باید تمرکز زدایی از تنوع جنسی شود.
مشکلاتی که متمرکز بر مسائل جنسی هست وقتی به درمان نزدیک می شود که به خط میانه یا اعتدال نزدیک می شود. و روشهایی که به تنوع بخشی و روشهای مختلف می پردازد در بهترین حالت بدون ضرر هست ولی غالبا مشکلات حاشیه ای به وجود می آورد.
خوب من راههایی از تنوع بخشیدن به روابط با همسرم را در گذشته امتحان کردم. ولی گمانم بر این است که خانم آنی نظر دیگری داشتند.
و در مورد مشکل ستارالعیوب.
ضمن خوش آمد گویی به شما بر ای انتخاب تالار همدردی و اعتمادی که به آن کردید تا چنین مشکلی را مطرح کنید مواردی را مورد اشاره قرار می دهم
ممنون از خوش امد گوییتان
یکم:
ابتدا باید حوزه مشکل شما دقیقا مشخص شود که آیا مسئله ذهنی باقیمانده است؟ یا رفتاری هم مرتکب شده اید؟
به نظر می رسد با توجه به عنوان تاپیک و احساس گناهی که دارید علاوه بر درگیری ذهنی خطای رفتاری هم از شما سرزده است و اتفاقی هم افتاده است. که اگر اینطور باشد ادامه مشاوره و راهنمایی ما نحو خاصی به خود می گیرد. اما اگر فرض کنیم که صرفاً مسائل در حوزه فکر و ذهن شما بوده است روش راهنمایی تفاوت خواهد کرد.
مساله من در حد ذهن باقیمانده است. چند بار نزدیک بود که به عمل برسد اما پروردگارم به طور معجزه اسایی مرا به پشت خط قرمزم برگرداند.
دوم:
علیرغم اینکه ازدواج راه بسیار مناسب و غنی در اختیار انسان می گذارد که نیازهای جنسی اش را به شیوه صحیح و سالم ارضاء کند. اما باید توجه داشت برای ارضاء صحیح قوه جنسی ، تنها ازدواج کافی نیست. به عبارت دیگر نباید تصور کرد که اگر زن یا مردی ازدواج کرد ، ازدواج به تنهایی او را پاک نگه می دارد و مسائل جنسی سالمی خواهد داشت. در همین تالار بسیار زنان و مردان متاهلی را می شنویم که روی تعهد زناشویی خود نایستاده اند و مسائل جنسی خود را نتوانسته اند کنترل کنند.
خلاصه این بند: تمرکز فقط روی ازدواج برای امنیت جنسی کافی نیست. اما بسیار کمک کننده و قوی هست
ممکن است بیان کنید راههای دیگر برای ارضائ صحیح قوه جنسی زمانی که ازدواج کرده ام چه هستند؟
سوم:
برای مشکلی که هم اکنون با آن روبرو هستید اولین دفاع و قویترین دفاع و ضروری ترین دفاع از خودتون در برابر این مشکل اینست که حوزه ذهن و عمل را کاملا از هم جدا کنید.
یعنی در گام اول مرزقرمز خود را در حوزه عمل بدانید. گاهی فکری به ذهنتان می رسد یا تخیلی شما را به خود مشغول می کند. اما نباید به حوزه عمل بیاید. مثلا فرد خاصی را ملاقات کنید، یا زنگی بزنید، یا شرایط ارتباط را فراهم سازید. این به شما مصونیت می دهد تا بتوانید سالم و صحیح زندگی کنید. و از بعد مذهبی هم خداوند نیت خیر را ثواب می دهد اما برای گناه تا به عمل نیاید مجازاتی را در نظر نمی گیرد.
خلاصه این بند: در فاز اول اجازه ندهید در عمل اقدامی حتی به اندازه سر مویی انجام دهید. یا ارتباطی با کسی بگیرید یا...
آیا تصور اولیه و ان احساس اولیه گناه نیست اگر به عمل نرسد؟ گمان می کردم فکر کردن اولیه و تحریک شدن اولیه هم نوعی خیانت است و این مرا عذاب می داد.
چهارم:
همانطور که مشاوران هم راهنمایی کرده اند، حل مشکل شما ساده تر خواهد شد اگر همسرتان هم اقداماتی داشته باشد و روابط شما تغییراتی بکند. این بدین معنا نیست که اگر همسر شما همکاری نداشت مشکل شما حل نشود، بلکه کمک او کار شما را ساده می کند.
این تغییرات زندگی و بهبود روابط با همسرتان دو بخش دارد:
الف) حل مسائل و مشکلات رایج زندگی به شکلی که ارتباط عاطفی بین شما تقویت شود
ب) مراجعه حضوری هر دو شما به یک روانشناس بالینی و آموزشهایی در مورد ارتباط زناشویی
نکته: اگر برایتان سخت هست نیاز نیست به همسر یا مشاوران بگویید که در ذهن شما در مورد ارتباط با دیگران چه می گذرد.
خلاصه این بند: بهبود مشکلات زندگی و آموزش روابط صحیح جنسی با همسر می تواند به شما و همسرتان کمکهایی بکند که فشار روی شما تعدیل می شود. و بعدا بهتر می توانید مشکلی که گفته اید را حل کنید.
در مدت این چند سال تلاشم بر این بوده است و در پست قبلیم به ان اشاره داشتم. خوب در قسمت الف مشکلاتم کمتر شده است. اما در مورد ب همسرم حاضر به همکاری نشد و من به تنهایی اموزشهایی دیدم. اما روابطمان بهبودی بسیار کند دارد. برای همین خواستم که مشکلم بدون در نظر گرفتن چگونگی رابطه ام با همسرم بررسی شود که گویا چندان آسان نیست.
پنجم:
همه بندهای فوق مقدمات بسیار ضروری هست تا به اینجا برسیم که چگونه مشکل شما باید مدیریت و درمان شود.
معمولا تمایلات انسان مثل لذت طلبی، تجمل دوستی، مسائل جنسی، شهرت و .... دو قسمت دارد.
الف: واقعیاتی که هست
ب: ذهن فرد که به پردازش واقعیات می پردازد.
توضیح با یک مثال:
الف ) واقعیاتی که هست
آقایی در خیابان با یک خانم روبرو می شود که با آرایش و تزئین خود موجب می شود آقا از دیدن او لذت ببرد.
ب) ذهن فرد و پردازش این واقعه
افراد مختلف با این محرک به نوع های مختلف برخورد می کنند واین به خاطر پردازش این مسئله در ذهنشان هست.
ممکن است این آقا با خیالبافی و تصوراتیدر مورد اندام این خانم ، مرتب ذهن خود را درگیر نگه دارد و شاخ و برگ به آن بدهد. و حالتهای مختلفی در ذهن خود تصور کند که با این خانم ارتباط داشته یا همبستر می شود.(اینها همه سریع حتی در چند ثانیه اتفاق می افتاد) پس اگر این پردازش ها را مرتب تکرار کند. ممکن است زمینه عمل برایش فراهم شود لذا ممکن است مسیر خود را کج کند و به دنبال این خانم حرکت کند. یا نزدیک شود و به بهانه ای با او صحبت کند. یا حتی ممکن است برای او مزاحمت ایجاد کند یا ....
همه اینها بستگی دارد که این آقا در ذهن خود چقدر مسئله ارتباطش را با این خانم شارژ کرده است . گاهی آنقدر این شارژها زیاد می شوند که کنترل رفتار را از فرد می گیرند.
نتیجه این بند با توجه به مثال بالا:
افکار اتوماتیک و وسواس گونه که به ذهن هجوم می آورند فرد را تحت کنترل قرار میدهند و ممکن است رفتارش را تغییر دهند. این افکار وسواسی ممکن است در مورد مسائل جنسی باشد. لذا همانطور که فرشته مهربان مورد اشاره قرار دادند. تسلیم شدن به این افکار و عدم درمان وسواس فکری منجر می شود افکار اتوماتیک که در مورد شما مسائل جنسی هست به ذهن شما هجوم آورند و به صورت تکرار شونده ای خارج از اراده شما تکثیر شوند. و چون با خود لذتی دارند شما اجازه می دهید که آزادانه در ذهن شما باقی بمانند، تقویت شوند و تکثیر شوند و در نهایت شما را بیازارد.
لذا شما می توانید به یک روانشناس بالینی مراجعه کنید و برای درمان افکار وسواسی اقدام کنید.
یک روش مناسب برای کنترل فکر و ذهن اینست که از تکنیک هایی مثل توقف فکر، سوئیچ فکری و تمرکز زدایی استفاده کنید. (می توانید مقالات و مطالب در این مورد را جستجو کنید یا از مشاوران کمک بگیرید.)
پس مشکل دو قسمت دارد: 1- آمدن افکار وسواسی
2- تسلیم افکار شدن
آیا درمان دو قسمت با در مان افکار وسواسیم امکان پذیر است؟ آیا با توجه به اینکه من به مشاوری در حال حاضر دسترسی ندارم می شود کتابی در این مورد به من معرفی کنید؟
خلاصه:
1 – مرز مشکل خود را در ذهن و رفتار مشخص و پررنگ کنید و در فاز اول نگذارید از ذهن به عمل در آید و اگر به عمل آمده است نیاز هست اول در این مورد مشاوره بگیرید و به کمک احساس گناه در تغییر مسیر اقدام کنید.
2– ازدواج برای کنترل مسائل جنسی آدمی به تنهایی کافی نیست و نیاز به کنترل های دیگر نیز می باشد.
لطفا اگر برایتان مقدور است کنترل های دیگر را هم بنویسید.
3 – هر گونه منفذ و راهی که می تواند شما را با شخصی مرتبط کند سریعا قطع کنید.
4 – خودتان و همسرتان از 2 جهت مشاوره حضوری داشته باشید
الف) حل مشکلات رایج زندگی
ب) آموزش ارتباط جنسی صحیح
5 - احتمالا شما دچار وسواس فکری هستید و ماده اولیه آن هم محرکات جنسی هست. و بعد هم چون راه درمان افکار وسواسی را ندارید اسیر افکار اتوماتیک از نوع جنسی می شوید و آنها کنترل شما را به دست می گیرند. برای بهبود نیاز به رواندرمانی دارید و می توانید از تکنیک های توقف فکر، سوئیچ فکری و تمرکز زدایی بهره بگیرید.
باز هم ممنون از توجه شما .
RE: انسانی حیوان صفت شده ام
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ستار العیوب
ممنون از خوش امد گوییتان،
از 3 سال پیش این حالات را پیدا کردم و خوب گاهی سعی می کنم خیلی کنترل داشته باشم (با پرت کردن حواسم، با فکر کردن به زندگیم، با فکر کردن به اینده، با روزه گرفتن) و کمی حالاتم کم می شود و لی اکثر اوقات متاسفانه توان کنترل را ندارم.
شما چند سال دارید؟
چند سال از ازدواجتون می گذره؟
به نظر خودتون اتفاق خاصی سه سال پیش افتاد که به این حس پی بردید یا این حس در شما ایجاد شد؟ چطور متوجه این حس و تغییر در خودتون شدید؟
RE: انسانی حیوان صفت شده ام
من حدود 30 سال دارم و تقریبا 7 سال است که ازدواج کرده ام. اینکه سه سال پیش چه اتفاقی افتاد را در پست شماره 8 در جواب جناب آنی شرح داده ام.
RE: انسانی حیوان صفت شده ام
اذ قال موسی لقومه یا قوم انکم ظلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم...
این گوساله سامری که نفس توست را بکش! تا از اسارت این حیوان سرکش نفس رهایی یابی.
مهم نیست که همسر تو چقدر توان برآوردن امیال نفسانی تو را دارد. مقصر او نیست. البته این برآورده نشدن میل جنسی از سوی همسر تنها مسیر گناه را برای یک نفس سرکش هموار میکند. اما دلیل اصلی نیست. مثل اینکه ما هوس قرمه سبزی داریم اما بضاعتمان در حد آش رشته است. آیا نداشتن قرمه سبزی دلیل موجهی برای گناه دزدی است؟ آیا نباید نفس را چنان تربیت کرد که با دیدن هر غذای خوش رنگ و لعابی به هوس گناه نیافتد؟
از مجرای فکر و نیت است که نفس حیوانی فرصت و جرات ظهور و جولان دادن در عرصه عمل پیدا میکند.
میخواهی از این رنج و درد رهایی یابی؟ میخواهی خداوند تو را بپذیرد و پاکیزه و رها و آزاد گرداند؟ برایش قربانی بفرست. نفس خود را ذبح کن!
اي شهان كشتيم ما خصم برون
ماند خصمي زو بتر در اندرون
كشتن اين كار عقل وهوش نيست
شير باطن سخره خرگوش نيست
دوزخ است اين نفس و دوزخ اژدهاست
كو به درياها نگردد كم و كاست
هفت دريا را درآشامد هنوز
كم نگردد سوزشش آن خلق سوز
سنگ ها وكافران سنگ دل
اندر آيند اندرو زار وخجل
عالمي را لقمه كرد و دركشيد
معده اش نعره زنان هل من مزيد
این کشتن و ذبح کردن آغازی خواهد بود برای دمیدن پرتوی از نور الهی همانکه آغاز انسانیت انسان با او آغاز شد. و این به معنای زندگیست، به معنای تولد است. تولد یک انسان که از کشتن نفس حیوانی آغاز میشود:
آن كه مردن پيش چشمش تهلكه است
امر لاتلقو بگيرد او به دست
وانكه مردن پيش او شد فتح باب
سارعو آيد مر او را در خطاب
RE: انسانی حیوان صفت شده ام
جناب بی دل، ممنون از پاسختان.
راستش نمی دانم راه ذبح کردن نفس را. راستش مدتها روزه می گرفتم اما نه تنها نفسم کامل ذبح نمی شد بلکه دیگر ان شور و اشتیاقی که همیشه باید برای زندگی و همسرداری داشته باشم نیز با ان ذبح می شد. نمی دانم راهش چیست که برای زندگیت سرزنده باشی و برای غیر ان مرده.
و اما می دانم که نباید مثالتان رانقدکنم. من نیز مانند این مثال را با خود می گویم اما گاه می گویم خوب درست است که باید به انچه دارم قانع باشم اما اگر همان آش را هم نداشتم چه. انوقت خود خدا هم می گوید زمانی که گرسنه ماندی و در سختی افتادی گوشت مردار حرام نیز بر تو جایز است. اما از طرفی می دانم که اینهاهمه سفسطه های نفس است. نمی دانم شما درک می کنید که چه می گویم. آیا تا به حال شده از تشنگی در حال خفه شدن باشید و آبی به شما ندهند؟ این حالتیست که من اکثر اوقات با ان دست و پنجه نرم می کنم.
گاه با خود می گویم اگر تنها چند سال دیگر تحمل کنی تو نیز پیر می شوی و این هیجانات نیز تمام می شود. ولی چرا این چند سال اینقدر دیر می گذرد؟
اینها که می گویم بیشتر درددل است. نمی دانم چه حکمتی است. که خداوند تمام نعمتهایش را بر تو تمام کرده باشد و انگاه با کسی ازدواج کنی که تو را فقط برای ویترین زندگیش بخواهد. شاید هم این یک امتحان باشد اما ای کاش می توانستم در ان پیروز باشم. راستش را بخواهید داشتم تاپیکی را می خواندم که در ان از آقایی به نام جواد نام برده شده بود. و من چقدر دوست داشتم مانند ایشان قدرت داشته باشم که انتخاب کنم انچه که بر دیده و دل وارد می کنم. چقدر از دوستانم قبطه به پاکی من می خورند و نمی دانند چه مردابی درون من است.
باز هم ممنون از همراهیتان.
RE: انسانی حیوان صفت شده ام
انقدر خودتو سرزنش نکن.
شاید توجه کافی نمی گیری از ادمای اطرافت و مخصوصا شوهرت و در عین حال رابطه ای نزدیک با جنس مخالف هم نداری. مثلا سر کار که می ری بیشتر خانمن همکارات و اقایون کم هستن. اینطوری باشی خیلی هم حست طبیعیه چون از جنس مخالف دور هستی و شوهرت هم توجه کافی نداره بهت (حالا منظورم توجه توی رابطه جنسی نیست فقط. یه وقتایی ادم داره حرف می زنه طرف می ره روزنامه می خونه و اصلا پشت روزنامه اش گم شده چهره اش) اونوقت یه جورایی ادم توی یه پیله است. بعدش که به هر شکل معمولی با یه اقا سروکار داشته باشی هیجان زده می شی. مخصوصا اگه اونروز نه ورزش کرده باشی نه اعصاب خوردی داشته باشی نه سر کار رفته باشی که خسته ات کنه سر حال و سرزنده لپات گل می ندازه! از توی پیله ات در میای چند دقیقه یا حتی چند ثانیه توی حرف زدن با جنس مخالفو هیجان زده می شی. بعدش هم می شینی خودتو سرزنش می کنی.
می تونی ورزش کنی. کار هم می تونی بکنی. خلاصه فکر و جسمتو به کار بگیر.
رابطه ات هم اگه با شوهرت خوب نیست سعی کن بهترش کنی.
موفق باشی.
RE: انسانی حیوان صفت شده ام
سلام شرمنده ببخشید من یه راهنمایی کوچیک خواستم بکنم
ببینید من حدود چند ساله که در زمینه طب سنتی درس میخونم و فعالیت میکنم این حالت شما ممکنه یعنی به احتمال 95 درصد به مزاجی داره که در بدن شما به وجود اومده مثل یه مریضی بهتون شدیدا توصیه میکنم به یه پزشک سنتی رجوع کنید مگه مریضیو میشه سرکوب کرد یا هرچیز دیگه با دارو و حجامت و چند تا چیز دیگه به امید خدا مشکلتون حل میشه ما خیلی از این موارد داریم که به سرعت مشکلشون برطرف میشه اگه حرفی نداشتی من شماره دکتری که هم در پزشکی جدید درس خونده و هم در قسم سنتی و خیلی هم معروفه را بهت بدم سریع اقدام کن که باتوکل به خدا حتما مشکلت حل میشه
مطمئن باش
RE: انسانی حیوان صفت شده ام
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
و در مورد مشکل ستارالعیوب.
ضمن خوش آمد گویی به شما بر ای انتخاب تالار همدردی و اعتمادی که به آن کردید تا چنین مشکلی را مطرح کنید مواردی را مورد اشاره قرار می دهم
یکم:
ابتدا باید حوزه مشکل شما دقیقا مشخص شود که آیا مسئله ذهنی باقیمانده است؟ یا رفتاری هم مرتکب شده اید؟
به نظر می رسد با توجه به عنوان تاپیک و احساس گناهی که دارید علاوه بر درگیری ذهنی خطای رفتاری هم از شما سرزده است و اتفاقی هم افتاده است. که اگر اینطور باشد ادامه مشاوره و راهنمایی ما نحو خاصی به خود می گیرد. اما اگر فرض کنیم که صرفاً مسائل در حوزه فکر و ذهن شما بوده است روش راهنمایی تفاوت خواهد کرد.
دوم:
علیرغم اینکه ازدواج راه بسیار مناسب و غنی در اختیار انسان می گذارد که نیازهای جنسی اش را به شیوه صحیح و سالم ارضاء کند. اما باید توجه داشت برای ارضاء صحیح قوه جنسی ، تنها ازدواج کافی نیست. به عبارت دیگر نباید تصور کرد که اگر زن یا مردی ازدواج کرد ، ازدواج به تنهایی او را پاک نگه می دارد و مسائل جنسی سالمی خواهد داشت. در همین تالار بسیار زنان و مردان متاهلی را می شنویم که روی تعهد زناشویی خود نایستاده اند و مسائل جنسی خود را نتوانسته اند کنترل کنند.
خلاصه این بند: تمرکز فقط روی ازدواج برای امنیت جنسی کافی نیست. اما بسیار کمک کننده و قوی هست
سوم:
برای مشکلی که هم اکنون با آن روبرو هستید اولین دفاع و قویترین دفاع و ضروری ترین دفاع از خودتون در برابر این مشکل اینست که حوزه ذهن و عمل را کاملا از هم جدا کنید.
یعنی در گام اول مرزقرمز خود را در حوزه عمل بدانید. گاهی فکری به ذهنتان می رسد یا تخیلی شما را به خود مشغول می کند. اما نباید به حوزه عمل بیاید. مثلا فرد خاصی را ملاقات کنید، یا زنگی بزنید، یا شرایط ارتباط را فراهم سازید. این به شما مصونیت می دهد تا بتوانید سالم و صحیح زندگی کنید. و از بعد مذهبی هم خداوند نیت خیر را ثواب می دهد اما برای گناه تا به عمل نیاید مجازاتی را در نظر نمی گیرد.
خلاصه این بند: در فاز اول اجازه ندهید در عمل اقدامی حتی به اندازه سر مویی انجام دهید. یا ارتباطی با کسی بگیرید یا...
چهارم:
همانطور که مشاوران هم راهنمایی کرده اند، حل مشکل شما ساده تر خواهد شد اگر همسرتان هم اقداماتی داشته باشد و روابط شما تغییراتی بکند. این بدین معنا نیست که اگر همسر شما همکاری نداشت مشکل شما حل نشود، بلکه کمک او کار شما را ساده می کند.
این تغییرات زندگی و بهبود روابط با همسرتان دو بخش دارد:
الف) حل مسائل و مشکلات رایج زندگی به شکلی که ارتباط عاطفی بین شما تقویت شود
ب) مراجعه حضوری هر دو شما به یک روانشناس بالینی و آموزشهایی در مورد ارتباط زناشویی
نکته: اگر برایتان سخت هست نیاز نیست به همسر یا مشاوران بگویید که در ذهن شما در مورد ارتباط با دیگران چه می گذرد.
خلاصه این بند: بهبود مشکلات زندگی و آموزش روابط صحیح جنسی با همسر می تواند به شما و همسرتان کمکهایی بکند که فشار روی شما تعدیل می شود. و بعدا بهتر می توانید مشکلی که گفته اید را حل کنید.
پنجم:
همه بندهای فوق مقدمات بسیار ضروری هست تا به اینجا برسیم که چگونه مشکل شما باید مدیریت و درمان شود.
معمولا تمایلات انسان مثل لذت طلبی، تجمل دوستی، مسائل جنسی، شهرت و .... دو قسمت دارد.
الف: واقعیاتی که هست
ب: ذهن فرد که به پردازش واقعیات می پردازد.
توضیح با یک مثال:
الف ) واقعیاتی که هست
آقایی در خیابان با یک خانم روبرو می شود که با آرایش و تزئین خود موجب می شود آقا از دیدن او لذت ببرد.
ب) ذهن فرد و پردازش این واقعه
افراد مختلف با این محرک به نوع های مختلف برخورد می کنند واین به خاطر پردازش این مسئله در ذهنشان هست.
ممکن است این آقا با خیالبافی و تصوراتیدر مورد اندام این خانم ، مرتب ذهن خود را درگیر نگه دارد و شاخ و برگ به آن بدهد. و حالتهای مختلفی در ذهن خود تصور کند که با این خانم ارتباط داشته یا همبستر می شود.(اینها همه سریع حتی در چند ثانیه اتفاق می افتاد) پس اگر این پردازش ها را مرتب تکرار کند. ممکن است زمینه عمل برایش فراهم شود لذا ممکن است مسیر خود را کج کند و به دنبال این خانم حرکت کند. یا نزدیک شود و به بهانه ای با او صحبت کند. یا حتی ممکن است برای او مزاحمت ایجاد کند یا ....
همه اینها بستگی دارد که این آقا در ذهن خود چقدر مسئله ارتباطش را با این خانم شارژ کرده است . گاهی آنقدر این شارژها زیاد می شوند که کنترل رفتار را از فرد می گیرند.
نتیجه این بند با توجه به مثال بالا:
افکار اتوماتیک و وسواس گونه که به ذهن هجوم می آورند فرد را تحت کنترل قرار میدهند و ممکن است رفتارش را تغییر دهند. این افکار وسواسی ممکن است در مورد مسائل جنسی باشد. لذا همانطور که فرشته مهربان مورد اشاره قرار دادند. تسلیم شدن به این افکار و عدم درمان وسواس فکری منجر می شود افکار اتوماتیک که در مورد شما مسائل جنسی هست به ذهن شما هجوم آورند و به صورت تکرار شونده ای خارج از اراده شما تکثیر شوند. و چون با خود لذتی دارند شما اجازه می دهید که آزادانه در ذهن شما باقی بمانند، تقویت شوند و تکثیر شوند و در نهایت شما را بیازارد.
لذا شما می توانید به یک روانشناس بالینی مراجعه کنید و برای درمان افکار وسواسی اقدام کنید.
یک روش مناسب برای کنترل فکر و ذهن اینست که از تکنیک هایی مثل توقف فکر، سوئیچ فکری و تمرکز زدایی استفاده کنید. (می توانید مقالات و مطالب در این مورد را جستجو کنید یا از مشاوران کمک بگیرید.)
خلاصه:
1 – مرز مشکل خود را در ذهن و رفتار مشخص و پررنگ کنید و در فاز اول نگذارید از ذهن به عمل در آید و اگر به عمل آمده است نیاز هست اول در این مورد مشاوره بگیرید و به کمک احساس گناه در تغییر مسیر اقدام کنید.
2– ازدواج برای کنترل مسائل جنسی آدمی به تنهایی کافی نیست و نیاز به کنترل های دیگر نیز می باشد.
3 – هر گونه منفذ و راهی که می تواند شما را با شخصی مرتبط کند سریعا قطع کنید.
4 – خودتان و همسرتان از 2 جهت مشاوره حضوری داشته باشید
الف) حل مشکلات رایج زندگی
ب) آموزش ارتباط جنسی صحیح
5 - احتمالا شما دچار وسواس فکری هستید و ماده اولیه آن هم محرکات جنسی هست. و بعد هم چون راه درمان افکار وسواسی را ندارید اسیر افکار اتوماتیک از نوع جنسی می شوید و آنها کنترل شما را به دست می گیرند. برای بهبود نیاز به رواندرمانی دارید و می توانید از تکنیک های توقف فکر، سوئیچ فکری و تمرکز زدایی بهره بگیرید.