RE: پیدا کردن مسیر و برنامه زندگی....بیرون امدن از رکود و معطلی
ازتون ممنونم.خیلی.
از فکور عزیز:72:،صبای عزیز:72:،سرافراز عزیز:72:و امیران عزیز:72:.
خیلی ممنونم.
خیلی خوشحال شدم که دیدم بعضیا شرایط منو طی کردن..بهم حس امیدواری میده.
بله همونطور که خودم و فکورجان گفتیم..من برای تصمیم گیری خیلی اذیت میشم..دست و پام میلرزه..هزارتا فکر میاد تو سرم که هرکدوم منو از یه راهی میکشونه.
مثه اینکه سر یه چند راهی نشستی.هر کدوم از راهها به حرف میان و میگن اون یکی راهه بده..اگه بری چندسال بعد ال میشی بل میشی.
من خیلی چیزا رو باید در نظر بگیرم..ایندم..زمانم..شرایطم.. همه چی..
و خیلی سخته..چون اگه اشتباه کنم سخت میتونم جبران کنم.
برای تصمیمگیری میخوام از شهودم تبعیت کنم.نمیدونم چقد منطقیه؟
هرچند استرسها ولم نکردن.
الان زمان خوبی برای استراحت نیست..نه قبل گرفتن تصمیم..مثه سوزوندن فرصت.
نمیدونم..
اصلا نمیدونم چطور ارامشم رو حفظ کنم.
شهودم داره میگه اول یه دوره ای رو باید ثبت نام کنم..نمیدونم چقد بهش اطمینان کنم؟؟
ولی تا حالا از اطمینان بهش ضرر نکردم.
این چند روز دارم مرتب تکرار میکنم من بار این مشکلات رو روی دوش خدا میذارم..دلم میخواد بهم نشون بده کدوم راهو برم.
اما هنوزاسترس دارم.
توی یه کتاب خوندم که اشکال ادما اینه که فکر میکنن جنگ از ان خودشونه..اونوقت برای رسیدن به هر چی میجنگن..در حالیکه باید بدونن جنگ از ان خداست.
ما فقط باید سفارش بدیم. و حواسمونو جمع کنیم تا جواب خدا رو بشنویم.
من نمیدونم چقد از پس اینکار برمیام.
موفق باشید
RE: پیدا کردن مسیر و برنامه زندگی....بیرون امدن از رکود و معطلی
بهار عزیز
به نظر من هدفت رو بذار روی اینکه از زمانی که توش هستی کامل استفاده کنی.
من توی حرفات به این نتیجه رسیدم که بیشتر مایل به ادامه تحصیل هستی پس اون رو بذار هدف خودت.
اگه الان شروع به حرکت کنی و این چند ماه رو سفت وسخت درس بخونی چه ضرری داره؟
نهایتش قبول هم که شدی اگه نخواستی نمیری
تو این مدت هم از این درسهایی که میخونی کلی مطلب یاد میگیری که حتی اگه قبول نشی هم باز میشه گفت از وقتت کمال استفاده رو کردی.
به نظر من درس خوندن برای کنکور بیشتر از کل دوره کارشناسی اطلاعات آدم رو بالا میبره.
راستش من بالشخصه اعتقاد ندارم که به خدا بگیم بیا یه جوری دقیق بهم برسون که من چه کار کنم.خدا به آدم فکر و اختیار داده.
من راههای دیگه پیش روی شما رو نمیدونم چی هست؟
توی حرفات راه دیگه ای ندیدم.
در مورد کار کردن که دست شما نیست باید کار خوب پیدا بشه.
فعلا تنها کاری که دست شما هست و خودت هم بهش مایل هستی همون درس خوندن هست.
حتی اگه شروع به درس خوندن کنی و وسطش کار خیلی خوب هم پیدا بشه و تصمیم بگیری که بری باز هم از زمان به خوبی استفاده کردی حتی اگه دیگه کنکور هم شرکت نکنی.
یه چیز دیگه
به نظر من ایراد کارت این هست که یه مدت به خونه نشستن عادت کردی توی خونه نشستن آدمو بی حوصله و بی انگیزه میکنه هر روز به یک دلیل یه مدت بیرون از خونه برو.
مثلا یه روز تصمیم بگیر که بری کتابخونه اصلا هم قرار نیست که درس بخونی میخوای چند تا کتاب راجع به رشته مورد علاقت رو دید بزنی و بیای
بعدش با افرادی که جدیدا توی امتحان ارشد رشته مورد علاقت موفق بودن صحبت کن و منابع امتحانی رو بگیر (توی دانشگاه دولتی شهر خودت برو و پیداشون کن)
یه روز رو هم برای گرفتن کپی جزوه ها یا خرید کتاب برو
مطمئنم از این بی حوصلگی درمیای.
راستی در مورد پول گرفتن از پدر به نظر من روی مادرت کار کن و ازش بخواه که به پدرت بگه هزینه های شما رو بده من هم خونه پدرم که بودم واقعا خجالت میکشیدم ازش پول بگیرم این کار مال مادرم بود که باید واسطه گرفتن پول میشد آخه پدر من هم مثل خیلی از مردا زیاد حواسش به نیاز های مادی بچه ها نبود باید یکی بهش یادآوری میکرد البته نمیدونم مادر شما چقدر در این زمینه قدرت داره!