شوکا جون من 3 ساله دارم میگم نه اما هی میان حتی نمیذارن کسی از فامیل دور بیاد خواستگاریمنقل قول:
نوشته اصلی توسط شوکا
نمایش نسخه قابل چاپ
شوکا جون من 3 ساله دارم میگم نه اما هی میان حتی نمیذارن کسی از فامیل دور بیاد خواستگاریمنقل قول:
نوشته اصلی توسط شوکا
این حرفا چیه؟؟؟به نظر من که فقط میخوان بترسونن شما رو.........
پس فردا خدای نکرده شما مشکل پیدا کردی تو ازدواجت و کارتون به جاهای باریک کشیده شد فکر میکنی پدربزرگت میاد درست میکنه؟؟؟
عزیزم اون موقع کسی بهت کار نداره و میگن خودت انتخاب کردی و خودت باید کلی رنج تحمل کنی و تاوان اشتباه خودت و هم چنین دیگران رو پس بدی....
اصلا 10 سال بیان.....
تو رو حرف خودت باش
من نمیدونم نظرت چی هست....
اما اگه کاملا با ملاک هات تناقض داره.....که صلاح نیست این ازدواج
باز هم تو تالار بچرخ و مقالات مربوط به ازدوج رو بخون
کمی هم صبر کن دوستان میان راهنماییت میکنن
من نظر شخصیم رو گفتم.یعنی خودمو جای تو گذاشتم ببینیم در شرایط تو چه تصمیمی میگیرم....
نه پدربزرگت دست خودشه که سکته کنه،نه نفرین عموت موثره.به خاطر این چیزا ازدواج نکن.عموت برادر بزرگ تره؟نظر پدرت
چیه؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط parisa-bahari
بذار نفرینت کنن ! ببخشین ها بزار [color=#FFD700]زار زار [/color]گریه کنن . بذار هر اتفاقی که می خواد واسه شون بیفته .
بذار از صب تا شب گریه کنن و نفرینت کنن ، بذار نیان توی عرسی ات . بذار هر اتفاقی می خواد بیفته . اونا مالک دل شما که نیستن ، هستن ؟
شاید مالک خود شما باشن ، پدر و مادر تون ولی مالک دل شما که نیستن .
بگو کجای دین ما دختر رو اینطور مجبور کردن که با یکی عروسی کنه ؟
آیا فاطمه زهرا (س) با حضرت علی (ع) به زور ازدواج کردن ؟
بگو پیامبر(ص) حتی نظر حضرت زهرا (س) رو در این مورد پرسیدن ، شما چه جور شیعه ایی هستی که نمی تونین پیرو واقعی اونها باشین ؟
.
نمی دونستم خانواده تون مذهبی هستن یا نه ، ولی بهتر دیدم که اینا رو هم بگین .
.
اونا رو بترسون از جفا و ظلمی که می خوان در حق شما بکنن .
.
.
.
می تونین اینجوری هم بترسونینشون : بگو من 1000 تا سکه مهریه می خوام و صبح روز عقد هم می ذارم اجرا.
پدرم برادر بزرگست.نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
پدرم میگه چون پسر با ایمانیه قبول کن اگه هم دوسش نداری ناشی از فکرته وگرنه اگه باهاش حرف بزنی خوشت میاد.اما من دلم نیس
عزیزم نذار حرف کسانی که روی زندگی یه آدم دیگه قمار میکنن تو زندگی برات پیازی ارزش داشته باشه چه حالا و چه هر وقت دیگه ای.
بابا شما مهندسی واسه خودت این حرفا چیه؟
آدمای زیاد دیگه ای هم در زندگیت خواهند بود که به مظلوم نمایی ازت بخوان که به خاطرشون خودتو بدبخت کنی ولی شرط برد تو زندگی اینه که بدونی این آدما ارزش کوچکترین فداکاری رو ندارن چه برسه اینکه به خاطرشون از زندگیت بگذری
یه مدت باهات قهر میکنن و بعدشم فراموش میکنن پسر عموتم میره واسه خودش ازدواج میکنه و قال میخوابه ولی الان فقط باید مقاومت کنی
پریسا جان سلام
عزیزم آروم باش.مطمئن باش این حرف ها که من سکته می کنم و شوهرت معتاد میشه همش حربه ای هست برای
خلع سلاح شما. از شما بعیده برای آیندت با این حرفا تصمیم بگیری!
قاطعانه نظرت رو اعلام کن! عمر دست خداست. تو تحصیلکرده هستی! چرا گوش میدی به این حرفا؟
با جواب "نه" شنیدن نه تاحالا کسی سکته کرده نه هیچ چیز دیگه!
پسر عموی شما باید یاد بگیره به نظر شما احترام بگذاره!
میتونی با خودش صحبت کنی و بهش بگی که براش احترام زیادی قائلی اما نمیتونی به عنوان همسر بپذیری!!
قاطعانه سر حرفت بایست! تو فقط یکبار حق زندگی کردن داری و با این انتخاب دنیا و آخرتت رو رقم میزنی!
پس باید عاقلانه انتخاب کنی و به مخاطبت احساس خوبی داشته باشی! اما با زور و .. نمیشه!
مطمئن باش اگر شما بعدا با یک غریبه ازدواج کنی بدبخت نمیشی! ضمنا هر کی دوست داره شرکت می کنه توی
مراسمت و هر کی دوست نداره نمی کنه!
این افکارت نشون میده هنوز برات زوده ازدواج. پس قاطعانه و با احترام امروز بهشون بگو نه و بگو این نظر نهایی منه!
هیچ کس هم طوریش نمیشه! اگر هم بشه از کم ظرفیتی خودشه. قوی و محکم باش گلم
موفق باشی.
:72:
شادی جون سلام مرسی از راهنماییت دوستم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط bahar.shadi
یعنی با ظاهر ساده ای که دارم بالاخره ازدواج میکنم و مثل خیلیا عاشق میشم؟یعنی میشه شادی؟
عزیز دلم
ازدواج به قسمته آدمهاست و به طور قاطع میگم که هیچ ربطی به چهره نداره. فقط باید اعتماد به نفس خوبی داشته
باشی و به خدا توکل کنی در این موضوع. ضمنا فعالیت های اجتماعی مناسب با حفظ حدود الهی داشته باشی تا
انشالا به وقتش همسری مناسب و نیکو نصیبت بشه.
من ظاهر نسبتا خوبی دارم به نظر دوستان و اطرافیانم اما دوستانی داشتم که ظاهری خیلی معمولی داشتن اما
همشون ازدواج کردن و من نه :) پس به ظاهر نیست عزیزم. به قسمته. وقتش که برسه ازدواج می کنی.
اما نباید برای فرار از تنها نموندن و این تفکرات پوچ تن به زندگی با کسی بدی که دوستش نداری! چون تنها موندن
بهتر از یک ازدواج بد و غلطه!
سرگذشت های بچه های این سایت رو بخون تا بفهمی که مجرد موندن بهتر از مطلقه شدن یا زندگی با نفرته.
انشالا البته به وقتش یک همسر خوب هم پیدا می کنی. فقط به خدا اعتماد کن و عاقلانه انتخاب کن و عاشقانه
زندگی کن. اسم من هم "بهار شادی" هست نه شادی ;)
فقط یادت باشه با دلایل منطقی اگر میخوای جواب منفی بدی ردش کنی تا بعدا پشیمون نشی. کاری هم به عقاید
خرافی اطرافیانت نداشته باش گلم. چون کسی که با عقل تصمیم بگیره هرگز پشیمان نمیشه.
:72:
سلام
ببخشید شاید یکمی دیر باشه برای نظر دادن، ولی فکر کنم بهتر باشه یه چیزی رو بگم برای انتخاب های بعدی در زندگیت پریسا جان!
من ضمن موافقت با حرف دوستان مبنی بر اینکه نباید تن به ازدواج اجباری بدی لازم دونستم یه چیزی رو بهت بگم. من از حرفات اینطور برداشت کردم که دلیل خیلی منطقی ای برای مخالفت با پسر عموت نداری غیر از اینکه ازش خوشت نمیاد و دوسش نداری و دلیل اینکه اطرافیانت اینقدر بهت اصرار می کنن هم همینه! از حرف پدرت هم این طور به نظر میاد که تو حتی با پسر عموت حرف هم نزدی تا نسبت بهش شناخت پیدا کنی! اینکه اینقدر زیر بلیط خانواده اش هست رو قبول دارم که بعدا خیلی مشکل ساز می شه ولی این دلیل که ایشون مثل شما خجالتی و گوشه گیر هستند و توی هر مجلس سریع سر صحبت و شوخی رو باز نمی کنن و گرم نمی گیرن خیلی منطقی به نظر نمیاد مخصوصا که خصوصیات اخلاقی شما هم کم و بیش همین طوره.
ببین عزیزم، اینکه شما در آینده هم بخوای دنبال کسی بگردی که خصوصیاتی عکس اون خصوصیاتی رو داشته باشه که شما در خودت حس می کنی و خیلی دوسشون نداری باعث نمی شه که اون فرد مناسبی برای شما باشه! من هم مثل شما خجالتی و کم رو هستم و کسی که که دوسش دارم از این نظر نقطه ی مقابل منه (البته من عمدا دنبال همچین شخصی نبودم و اینها جزء فاکتورهام برای انتخابش نبوده!). به خاطر همین می تونم بگم بعدا چه حسی بهت دست میده. ممکنه در اول کار اون فرد به نظر خیلی جذاب بیاد ولی بعد که وارد رابطه بشید و یا مهمتر از اون ازدواج کنید خیلی براتون مشکل ساز میشه!
افرادی که از نظر اجتماعی برون گرا هستند دوستان خیلی زیادی دارند. توی مجالس هم خیلی سریع با همه گرم می گیرند بر عکس افراد درون گرا مثل من و شما. البته تا اینجای داستان مشکلی نیست ولی مشکل از جایی شروع می شه که پای دیگر خانم های محترم میاد وسط!!! :163:
ایشون که نمی تونن وقتی توی یه مجلسی هستند یه پرده بکشن وسط و فقط با آقایون صحبت و شوخی کنند، میتونند؟ در این میان نباید حسادت های زنانه رو دست کم گرفت چون بعضی وقت ها واقعا مشکل ساز می شه! شما وقتی محبوبیت ایشون رو ببینید کم کم احساسات ناخوشایند درونتون شروع به رشد می کنه. ممکنه از حرف های بی منظور ایشون توی جمع ناراحت بشید، از نگاه های خانم های دیگه برداشت های غلط و غیر واقعی بکنید و کم کم به ایشون شک کنید و اعتمادتون رو به ایشون از دست بدید. از صحبت هاتون اینطور بر میاد که شما آدم احساساتی هستید و مطمئنا در خیلی از موارد به جای عقل با دلتون تصمیم می گیرید. فقط خواستم بهتون گوشزد کنم که تنها به این دلیل کسی رو رد نکنید چون همین مشکل کوچیک ممکنه به کدورت و خدای ناکرده طلاق منجر بشه!
پیشنهاد می کنم مقالاتی که توی این تالار درباره معیار های انتخاب همسر هست رو با دقت مطالعه کنی و سعی کنی درست و با چشم باز و با استفاده از عقلت همسر آیندتو انتخاب کنی نه احساساتت!
ان شاالله یه روز طعم واقعی عشق رو بچشی و خوشبخت بشی.
:72: