RE: رفتار دو گانه همسرم،گاه بسيار مسئوليت پذير گاه به شدت بي مسئوليت و سلب اعتماد من...
یک زن امیدوار عزیز سلام
ایجاد پست در تاپیک شما خیلی مشکله چون خود شما فرد بسیار فهمیده و عاقلی هستی!!
نظرات همه دوستان و کارشناسان هم عالی بوده!!
من فقط پست زدم که بگم کاملا درکت میکنم میفهمم که در این بحران ها چه احساسات بدی میاد سراغ آدم....
به هر حال یک بحرانه که با خصوصیات شما ادارش و مدیریتش میکنید.
سعی کنید بجای ساختن چرا!!کمی به روحیه خودتون توجه کنید و تا میتونید درد دل کنید...
شما نیاز به آرامش دارید بعد کسب آرامش و تعادل احساسی دوباره همون زن امیدواره همیشه میشید:310:
ضمنا به شوهر شما بابت داشتن یک همسر محکم و نمونه تبریک میگم:72:
تلاش شما برای حفظ زندگی قابل تحسینه:72:
مراقب خودت باش و موفق باشی دوست من:46:
RE: رفتار دو گانه همسرم،گاه بسيار مسئوليت پذير گاه به شدت بي مسئوليت و سلب اعتماد من...
سلام
یک زن امیدوار عزیزم
من قبل از هرچیز می خواهم که آرامشت رو حفظ کنی . با توقف فکر ، پرهیز از بغرنج بینی ، دوری از بحران نگری . حفظ خونسردی .
تنها در آرامش هست که میشه واکنش درست و رفتار متعادل داشت، پس در موقعیتهای ناراحت کننده آن هم در هر سطحی که باشد ، گام اول بازگرداندن آرامش و تقویت و توسعه آن و تأخیر در واکنش هست .
و اما نکات مهم وضعیت شما :
الف - اصلاح نگرش :
1) شما نیازه نگرشت را نسبت به اشتباهاتی که در زندگی پیش میا را اصلاح کنی و با آن ها به صورت کمالگرایانه برخورد نکنی ، چه اشتباهات خودت ، چه همسرت . در تغییر نگرش در این زمینه نیازه به گونه ای کار کنی که به پذیرش اینکه پیش آمدن اشتباه در زندگی و رفتار هرکسی جرء ممکنات هست ، و مهم درست برخورد کردن با اشتباه و نماندن در آن و عدم تداوم آن هست که این هم در وقت پیش آمدن اشتباه قابل تأمل و بررسی و راهکار یابی هست
2 ) نیاز هست نگرشت را در مورد رفتارهای درست و تلاشی که در جهت حفظ زندگی بر محور سلامت و صحت داری از نتیجه گرایی ، توقع بازخورد قدرشناسانه عملی و زبانی داشتن و همیشه در خط صاف روبه صعود پیش رفتن ، تغییر دهی به سوی >>> تکلیف گرایی ، بی چشمداشت عمل کردن و تنها خود را مسئول رفتار خود دانستن و پذیرش منحنی های احتمالی در مسیر زندگی و مهم دانستن روبه صعو بودن این محنی ( یعنی افت و خیز را پیشاپیش احتمال دهی و بپذیری )
3 ) نیاز هست نگرشت را در مورد انتظار تغییر عادات ریشه ای در همسرت در مقابل تغییرات خودت ، بیشتر روی منفی هایش زوم کردن تغییر دهی به سوی >>>پذیرش همانطور که هست و مهم دانستن آموختن روش های رفتاری درست در اینگونه شرایط و در مقابل اینگونه عادات ، زوم کردن روی ویژگیهای مثبت بخصوص پیدا کردن یک نقطه قوت در رفتارش وقتی اشتباهی کرده و برجسته کردن آن در جهت تقویت عزت نفسش:
مثلاً در اینجااشتباه اصلی و اساسی همسرت ، رشوه ای بوده که دریافت کرده و کار درست وی اصلاح آن بوده ، روش درست مواجهه شما می بایست چگونه می بوده و باشد ؟ >>> پذیرش او با اشتباهش و برجسته کردن کاری که در جهت اصلاح کرده و اینکه خوشحالی که متوجه اشتباهش شده و خوشحالتر که اقدام به جبران کرده و اینگونه کاهش فشار روحی او و بعد از آن دعوتش به سمت اینکه با هم تبعات این اشتباه را بررسی و لیست کنید و فشارها و عوارض ناهنجارش را در بیارید و تبعاتی که بناچار گریبانتان را گرفته و اینکه اگر این اشتباه نبود وضعیت چگونه بود ( یعنی عکس آنچه لیست کردید ) و برجسته سازی اهیمت مراقبت و پیشگیری از اشتباهات و اینکه مشورت و به موقع در جریان امورات هم در زندگی مشترک بودن می تواند بسیار در پیشگیری موثر باشد و اینگونه دعوت به سوی پرهیز از پنهانکاری و دروغ ، بطور غیر مستقیم .
ب - با این اتفاق چگونه به طور صحیح مواجه شوی :
و اکنون اتفاقی که افتاده و اشتباهی که پیش آمده ، چه باید کرد ؟
1 ) همانطور که گفتم مهمترین کار حفظ و تقویت آرامش هست .
2 ) پذیرش آنچه پیش آمده و در پی هرچه بهتر عمل کردن
3 ) ابراز تأسف از این پیش آمد ، اما ابراز خوشحالی از اینکه به اشتباهش پی برده و تحسین و تشویق اقدامش در جهت جبران هرچند عوارضی مثل مشکلات مالی آفریده شده ، و یادآوری خط قرمزهای زندگی و اینکه عبور از آنهاتنها به خود فرد آسیب نمیزنه و آسیب را متوجه خانواده می کنه و این حق نیست و ظلم هست و برای پرهیز از این ظلم حفظ خطوط قرمز لازم هست ( در این یادآوری خطوط قرمز ذکر پرهیز از پنهانکاری و دروغ را به عنوان شاه کلید اشتباهات متعدد و مختلف را برجسته سازید )
4 ) ابراز ناراحتی از عملکرد همسر بعد از بازگشت آرامش و در شرایطی بسیار عاطفی و دعوت وی به رفتن نزد مشاور برای رفع پاره ای عادات هردو که زمینه ساز این مشکلات هست ، و اینجا نیاز هست عاداتی از خودتان را نیز بیان کنید که لزوم نیاز به مشاوره تا هردو عادات اشتباهی که مسئله آفرین در زندگی مشترک هست را بتوانید ترک کنید را تأکید کرده و قاطعانه برنامه عملی آنرا در دست گرفته و به جبران این اشتباه انتظار همراهی کردن در این زمینه را مطرح کرده و کوتاه نیایید . بگید اینم جبران تبعاتی هست که با این اشتباه برای من و زندگیمون آفریدی ، بصورتی عاطفی بیان کن چه تاوانی بهتر از این !!، من می خواهم کاری را انجام دهیم که دیگه زمینه اینجور مشکلات را از بین ببریم اونم با هم و دست در دست هم و همراه هم .
برخورد و سیگنالهای عاطفی شما در این موقعیت بسیار مهم هست . عاطفه ورزی در عین قاطعیت .
ج - عادات همسر شما :
اغلب عادات رفتاری اینگونه ماها ، ریشه در ضعف عزت نفس دارد ، کلاً بنده اعتقاد راسخ دارم که ریشه بسیاری از رفتارهای ناپسند، ضعف عزت نفس هست و برعکس آن نیز صادق هست یعنی ریشه بسیاری عادات پسندیده عزت نفس قوی هست . و این نکته قابل توجهی برای همه در جهت تربیت فرزند و اصلاح خود هست .
لذا همسر شما نیز ضعف عزت نفس دارد . سفارش می کنم که مقالات مربوط به عزت نفس ، چه کسی عزیز هست؟ ، چگونه میشه عزیز شد؟ و ..... را در همدردی و هرگونه مطلبی در این زمینه در جاهای دیگر را بخوانی ، و بیاموزی که چگونه می توانی عزت نفس همسرت را حفظ و تقویت کنی .
توصیه مهم من این است که با ظرافت و حفظ عزت نفس همسرت را تشویق به مشاوره حضوری نزد روانشناس بالینی کنی و با وی همراهی کنی نه به گونه ای که صرفاً وی احتیاج دارد ، بلکه ، هم بخاطر حفظ عزت نفس وی ، هم تقویت خودت نیاز هست به گونه ای که خودت نیز نیاز داری وی را ترغیب به دونفره نزد مشاور رفتن کنی و بگذاری عادات اشتباهش را خودش نزد مشاور مطرح کند .
موفق باشی عزیزم:43::46:
.
RE: رفتار دو گانه همسرم،گاه بسيار مسئوليت پذير گاه به شدت بي مسئوليت و سلب اعتماد من...
سلام ، از دعوتت ممنون
همان طور که ویدا گرامی گفت ، مشاوره دادن به شما آسون نیست ، چون از معدود کاربرانی هستی که با انگیزه و فکر خودت و نیز تلاش مستمرت ، از تک تک نوشته ها و نت های توی تالار به صورت کاربردی استفاده کرده ای
مطالب مشاوره ای خیلی زیاد در این سایت هست .....
مثل خواهر کوچکترم ، تو را می بینم و به همین خاطر از رشد و بالندگی و موفقیت تو ، سرافراز می شوم
یکسری مشاوره هایی گرفته ام که به نظر خودم (برای زندگی من) فوت آخر کوزه گری بود ، دلم می خواد اونها رو با تو قسمت کنم .... هرچند که مشاوره ها ، شاید ارتباطی با موضوع تاپیک شما و مشکل امروزی شما نداشته باشد
نقل قولی از مدیر همدردی:
===============================
ببین، اول باید فونداسیون اعتقادی و ارزشی و معیارهایت کاملا شفاف باشه و مشخص.
راهنمایی های من هم بر اساس این ارزشهای شما خواهد بود.
من به عنوان مثال 2 الگو متفاوت را می گویم، هر کدام به شما نزدیکتر هست به شما بیشتر کمک خواهد کرد.
الف) زندگی صرفا مبتنی بر سود و زیان.
در این زندگی راهی که بیشترین سود را می بریم، بر می گزینم. * شما تا کنون قسمتی از تصمیم سازی ها و روشتون بر این اساس بوده است و من هم راهنمایی داشته ام.
این حسابگری کاری به ارزش و معیارهای مذهبی ندارد. صرفا سود و زیان این جهانی هست. و فوایدی که خودمان و بچه امان و ... می برند. کاری نداریم که این روشها در جهان دیگر چه خاصیتی دارد.
ب) زندگی بر اساس معیارهای مذهبی، اعتقادی و ارزشی.
در این روش معیارهای ما به وسیله وحی و عقل به صورت توامان انتخاب می شود.
در واقع ما در این روش مزد زحمات خود را مستقیما و تماما از همسرمان طلب نداریم. بلکه کارهایمان را بر اساس اعتقادات و ارزشهایمان انجام داده و از خدا توقع کمک داریم. اگر همسرمان هم مثبت شد چه بهتر ، اما اگر تغییر زیادی نکرد و بازخورد مثبت نداد رنجیده می شویم ولی داغون نمی شویم.
در همین بند ب یعنی بر اساس معیارها، اینجا هم حساب رسی و سود و زیان داریم. اما سود و زیان را براساس اهداف متعالی انسانی خود بررسی می کنیم نه بر اساس سود و زیان مادی و لذت.
در بند دو هم ممکن است طلاق بگیریم. اما وقتی که بودن در این زندگی ما را بیشتر از اهداف و خدایمان دور می کند. (یعنی در اینجا وقتی به جدایی اعتقاد پیدا می کنیم که از اهداف متعالی دور می شویم نه اینکه رنج ما زیاد شده است و نه اینکه منافع مادی و لذت ما کم شده است.)
پس در هر دو بند سنجش و محاسبه هست. اما در بند اول صرفا مادی، و لذتها و فوائید دنیوی و نزدیک هست. اما در بند دوم محاسبات بر اساس رشد و آرامش دائمی و متعالی ماست.
اینها که گفتم پایه و فونداسیون کمک من به شماست.
====================================
وقتی مشاوره بالا را گرفتم ، فقط و فقط به این جمله چشم دوختم :
* شما تا کنون قسمتی از تصمیم سازی ها و روشتون بر این اساس بوده است و من هم راهنمایی داشته ام.
میدونی ، انگار حلقه مفقوده ام رو یافته بودم .... جواب تمام چرا ها ی ذهنم رو یافتم .... تمام سئوالات بی جوابم پاسخ داده شد
از اینکه بند یک را ناخودآگاه برگزیده بودم ،خوشم نیومد ، نه اینکه بد باشه ها ... نه اصلا هم این طور نیست ، اما با خوندن مشاوره مدیر دیدگاهم نسبت به زندگی عوض شد ، یه جورایی دلم نمی خواست از این فوندانسیون استفاده کنم ... انگار حقیقت زندگی که می خواستم این نبود .... مثل این می موند که توی یک اتوبان چهاربانده و نوساز داری تخته گاز میری تا به انتها برسی ولی هرچی میری به اون انتهایی که دلت می خواد نمیرسی ....
جمله اول مشاوره رو یک بار دیگه بخون :
فونداسیون اعتقادی و ارزشی و معیارهایت کاملا شفاف باشه و مشخص....
اگه بخواهم در همین پست ادامه بدهم ،پستم خیلی طولانی میشه
امیدوارم این مطالب برای شما مثمر ثمر واقع شود.
RE: رفتار دو گانه همسرم،گاه بسيار مسئوليت پذير گاه به شدت بي مسئوليت و سلب اعتماد من...
دوستان خوبم ....بسيار بسيار بسيار از راهنماييهاي سازنده تون استفاده كردم،و يه چيز كوچولوكه بين خودمون باشه،وقتي ديدم در يك دنياي مجازي چطور دوستان دلسوزي و دانايي پيدا كردم كه في الواقع منو در ريشه يابي وحل مشكلاتم كمك ميكنن اشك ريختم:43:
فرشته مهربان عزيزم:72:
ممنون كه درخواستمو براي راهنمايي اجابت كردي؛حقيقات اين كه نوشته ي شما رو از عصر تا شب حدود ده بار خوندم تا در ذهنم دقيق جا بيافته،در راه حفظ آرامش و ثبات اون از ديروز در تلاشم،اما انگار به ناگاه موجي از احساسات بر من فرود مياد كه در اون لحظه دلم نميخاد حتي به همسرم نگاه كنم:302:در حقيقت انگارنميتونم از بعد احساسي ببخشمش(بي صبرانه منتظر مراقبه ي بخشش آقاي sciهستم)،طي صحبتهايي كه در خلال امروز با همسرم داشتم سعي كردم كه به بعد مثبت قضيه بيشتر پر وبال بدم،لازم به ذكره كه من وهمسرم بارها از مشاوره حضوري هم استفاده كرديم،اما سوال مهمي كه در اين بين براي من پيش اومده اين هست:تا چه حد بايد در تبعات اين مشكل با ايشون همراهي كنم؟يعني دخالت مستقيم مالي كنم يا نه؟فقط به بخش حمايت روحي ومعنوي بپردازم؟خودم فكر ميكنم كه در بدو امر دخالت مستقيمي نكنم،اجازه بدم خودش براي حل تبعات اين مشكل اقدام كنه و در آخرين مراحل اگر نتونست من هم كمك كنم،اگر در اين مورد هم راهنماييم كنيد ممنون ميشم.
بالهاي صداقت مهربانم:72:
چه افتخاري براي من از اين بالاتر كه خواهري با فهم وشعور و كمالات شما داشته باشم.راهنماييتون در واقع پاسخ بسياري از چراهاي زندگي من بود،حقيقت اين كه اگر عميقا هر كاري براي خداباشه(حتي تلاش براي زندگي مشترك) بند دو مسجل ميشه و اين هدف غايي هر انسانيه!اما به هر حال من هم بشري هستم دوپا،سرشار از ندانسته ها،اشتباهات واحساسات و در تلاش براي انسان متعالي شدن...و شايد تمام اين قضايا راه من باشه به سمت اين تعالي...
از پاسخ عميق شما هم بسيار ممنونم.
و درنهايت اين كه دو سوال من هم چنان بي پاسخ موند:1.چگونه دوباره به همسرم اعتماد كنم؟ 2.رفتار مسالمت آميز من باعث نميشه كه اين مرز شكني درنظرش ساده وبي اهميت وقابل تكرار به نظر بياد؟
از تمام دوستان ديگه اي هم كه با كلام شيواشون مرهمي بر دل شكسته ام بودن ممنونم:ويداي مهربانم،چشمك عزيزم،a.a. عزيزم،دانوب نكته سنج ومهربان،آقاي sciفهيم و كمك رسان،....
اميدوارم كه در نهايت در اين تاپيك بتونم بهترين شيوه وبرخورد رو بياموزم:72:
RE: رفتار دو گانه همسرم،گاه بسيار مسئوليت پذير گاه به شدت بي مسئوليت و سلب اعتماد من...
عزیزم می تونی بگی در مورد مدیریت مسائل مالی زندگیتون از یکسال گذشته تا الان
1-نقش همسرت چی بوده ؟
2-توافقاتتون چی بوده؟
3-چه کسی قانون ها را وضع کرده و مجری چه کسی بوده؟
RE: رفتار دو گانه همسرم،گاه بسيار مسئوليت پذير گاه به شدت بي مسئوليت و سلب اعتماد من...
عزیزم
بگذار همسرت تمام مسئولیتهایی که به عهده اش هست را خودش عهده دار باشد و مشکل را خودش حل کند .
حمایت روحی و معنوی و عاطفی شما بسیار مهمه و در زمینه مالی قناعت و صرفنظر موقت از بعضی نیازها عمده ترین کمک هست البته با یادآوری آن به صورتی که نشان بدهی ناچاریم مدتی سختی مالی را بپذیریم و دلگرمی بده که اینم مدتی هست و میدونم دوباره همه چیز را خودت رو براه می کنی و حتی جبران می کنی . اعتماد نشون بده و تزریق کن تا او پشت گرم شود برای اثبات این حرفت .
ضمن اینکه از نظر تکنیکی با همسرت خوب رفتار می کنی روی آزردگی احساسیت هم کار کن و از خود او بخواه که کمکت کنه بر این آزردگی غلبه کنی ، بخواه بیشتر در کنار هم باشید بیشتر از نظر عاطفی همدیگر را تغذیه کنید .
داخل پرانتز :
عزیز دلم این موقعیتها فرصت های غنیمتی ای هست که می توانیم در جهت رهایی از تعلقات و کسب وارستگی از آنها کمک بگیریم . حتی در جهت رهایی از تعلقات محتوایی . مهمترین این تعلقات محتوایی خیرخواهی برای اعضاء خانواده هست . خیر را بخواهیم و کمک هم بکنیم اما وابسته به این خیر خواهی و آرزوی تحقق آن نباشیم و بپذیریم که شاید آنچه ما دوست داریم نشود ریز ترش اینه که هرکس به ما تعلق دارد را دوست داریم بهترین باشه ، خطا نکنه ، و افتخار و آبرویمان باشد . برای همین هم وقتی خلاف این می بینیم خیلی اذیت می شویم و احساسمان جریحه دار می شود . حرفم اینه که باید از این هم گذشت که شاید جزء سخترین گذشتن ها باشه.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
یک زن مهربان نازنینم از گفتن این نوع حرفها معمولاً در روند مشاوره پرهیز می کنم مگر آنکه روزنه ای را خود فرد باز کند که در این پست آخرت چنین روزنه ای دیدم و تقدیم کردم امید که بر دل نشیند .
.
RE: رفتار دو گانه همسرم،گاه بسيار مسئوليت پذير گاه به شدت بي مسئوليت و سلب اعتماد من...
پاسخی که به پست من دادی ، کاملا صحیح بود و من همین انتظار رو ازت داشتم :43:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
>>>> ،وقتي ديدم در يك دنياي مجازي چطور دوستان دلسوزي و دانايي پيدا كردم كه في الواقع منو در ريشه يابي وحل مشكلاتم كمك ميكنن اشك ريختم
از زبان تجزبه ای ام را برایت می نویسم
وقتی این احساس قشنگی رو من نیز تجربه کردم ، با توجه به اینکه حرف ani نیز هنوز در گوشه ذهنم حلاجی نشده مانده بود .... با خودم گفتم چرا من باید وابسته به شارژ از سوی دیگری باشم؟
و اما در سئوال اخیر شما (نقل قول هایی از مدیر همدردی)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
و درنهايت اين كه دو سوال من هم چنان بي پاسخ موند:
1.چگونه دوباره به همسرم اعتماد كنم؟
وقتی پرسیدی چگونه دوباره اعتماد کنم ، یعنی حاضر به اعتماد شده ای
پس وقتی اعتماد می کنی این را نیز به خاطر داشته باش که :
همسر شما واقعا با این توضیحات که داده اید، ضعفهایی دارد که به روابط خانواده آسیب می رساند. و همسر را می رنجاند .
لیکن اگر در کنار این ضعفهای عمده، بستری بی آسیب از نظر رشد و ارامش شما فراهم کند. که تا اندازه ای نیازهای عاطفی، جنسی و مادی شما را برآورده سازد. می تواند زمینه و بستر آرامش بخشی برای زندگی شما فراهم سازد.
چون عدم اعتماد، در کنار اینکه شما را از این افکار و چرا ها آزاد می کند، اما متاسفانه چراهای جایگزین را می آورد. و باز هم شما آرامش ایده آل را نخواهید داشت.
لذا انتظارات شما به جا و صحیح هست. و همسر شما باید توجه بیشتری داشته باشد، اما اگر نداشت، فاجعه نیست. بلکه یک نقطه ضعف بسیار عمده است.
حالا برای برآورده کردن این نقطه ضعف باید در کنار صبر ، در مهارتهای خود هم استمرار داشته باشید.
به هر حال پذیرش و سازگاری اصل هست. و تصمیم گیری و تحمل رنج فراتر هست و نیاز به قدرت زیاد و مهارت ویژه دارد.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
2.رفتار مسالمت آميز من باعث نميشه كه اين مرز شكني درنظرش ساده وبي اهميت و قابل تكرار به نظر بياد؟
ببین من به شما نمی گویم که تکرار می شودیا نه . اما فراتر از آن این هست که در صورت تکرار واکنش شما چه خواهد بود ؟ عکس العمل شما چه خواهد ؟ رفتاری که در مقابل در پیش خواهی گرفت چه خواهد بود؟ چون ظرفیتت را خودت می شناسی. باید راهی بروی که ظرفیتش را داشته باشی و تو را شکوفا تر کند.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
حقيقت اين كه اگر عميقا هر كاري براي خداباشه(حتي تلاش براي زندگي مشترك) بند دو مسجل ميشه و اين هدف غايي هر انسانيه!اما به هر حال من هم بشري هستم دوپا،سرشار از ندانسته ها،اشتباهات واحساسات و در تلاش براي انسان متعالي شدن...و شايد تمام اين قضايا راه من باشه به سمت اين تعالي...
از پاسخ عميق شما هم بسيار ممنونم. ( پس عمیق روی متن مشاوره فکر کن ، همون طور که گفتم برای من فوت آخر کوزه گری بود)
به این نکته هم توجه کن:
اینکه گفتم ارتباطت را با خالقت محور قرار بده یعنی اینکه تحمل این رنج ها در زندگی ، شاید چیزی در خود نداشته باشه. اما اگر این رنجهایت را با خدا معامله کنی ارزش پیدا می کند و حتی ممکن است در همین دنیا هم ثمرش را دریافت کنی و یا در این دنیا دریافت نکنی.
در واقع شما مستقل از همسرتان در این دنیا عمل می کنید، مهم اینست که هدفت رضای خدا باشد، نه سرپا نگه داشته زندگیت و همسرت.
به هر حال تا هرجا ظرفیت داری ، خدا هم دوست دارد قوی بودن و صبور بودن و هدفدار بودن و تلاش کردن را .
بنابر این
عدم اعتماد فاجعه نیست. بلکه انتخاب اشتباه فاجعه می شود. وقتی که انسان می خواهد تعارض را پایان دهد و لذت ببرد بعد هر کدام را انتخاب می کند رنج و تعارض هم هست.
اما اگر بر اساس ظرفیت، فکر، و عقیده زندگی کنیم. نگران ماندن یا رفتن نیستیم.(نگران اگر اعتماد کنم ،،اگر این پول را هزینه کنم ، اگر این مسئولیت را من انجام دهم ، اگر...)
بلکه نگران درست عمل کردن هستیم. و این درست عمل کردن هم دراعتماد کردن می تواند باشد و هم در اعتماد نکردن.
.
RE: رفتار دو گانه همسرم،گاه بسيار مسئوليت پذير گاه به شدت بي مسئوليت و سلب اعتماد من...
از همه دوستان به خاطر پاسخهاي بكر ونابشون ممنونم:72:
deljoo_deltangعزيزم...
در پاسخ به سوالاتتون بايد بگم كه:1.نقش همسرم:ايشون تمام درامدش رو خرج زندگي ميكنه از ماههايي كه 200 هزار حقوقش بوده تا زماني كه بالاي 3 ميليون.به جز شغل ايشون ما مغازه اي هم داريم كه اول داشت جمع ميشد اما من واقعا نتونستم ازش بگذرم،و با مشورت با يك مشاور حضوري مجرب تصميم گرفتم مغازه رو بدون انتظار كمك از جانب همسرم و فقط يه خاطر مزايايي كه براي زندگيمون داشت نگه دارم،اوايل همسرم كمكي نميكرداما رفته رفته شروع كرد به كمك كردن،تا جايي كه يك بار مبلغ بالايي كه از پول رهن خونه بعد از خريد خونه اضافه اومد رو به سرمايه در گردش مغازه اضافه كرد.ميتونم بگم نقش ايشون 50% بود.(البته طبق برنامه مشاور قرار بود رفته رفته نقش من كمتر واثر ايشون پررنگ تر شه،به طوري كه ميتونم بگم از ابتداي امر حدود 5-10% بود وحالا به 50%رسيده بود)
2.توافقات ما:شامل تامين مايحتاج به وسيله ايشون وهمراهي وهمدلي من بود.كه حدودا تا 70-80% هم بر آورده شد.به جز اقساط خونه كه با اين مشكل اخيرا پبش آمده قرار بود ايشون بده وبه اين ترتيب براي ماهها عقب افتاد.وهم چنين ساير اقساط.
3.قانونها:قوانين بيشتر به شكل توافقي بود،يعني اگر مشكلي پيش ميومد با هم راجع بهش تصميم ميگرفتيم(بعضي وقتها نقش تصميم گيرنده من پررنگ تر بود) اما هرگزهمسرمو مجبور به كاري نكردم واگر ايشون كلا موافق كاري نبودمن چندان اصرار نمكيردم وهر دو هم اجرا ميكرديم.البته من با مسئوليت پذيري بالاتر و ايشون با گاهي اوقات تعلل.امادرصد مسئوليت پذيريش به شكل باور نكردني بالا وبالاتر ميرفت.اما يه وقتايي هم كلا بي خيال مسئوليت ومسئوليت پذيري ميشد مثل مورد اخير.
فرشته مهربان عزيزم...
اميدوارم كه بتونم در دنياي واقعي هم از راهنماييتون استفاده كنم،و نوشته هاي شما تبديل نشه به چيزهايي كه ميدونم اما عمل نميكنم...درسته من به همسرم تعلق خاطر دارم،ميبينم كه چه ذات پاكي داره،چه استعداد بالايي براي رشد معنوي و حتي مادي داره، و وقتي مشكلي اين چنيني پيش ميادواقعا ناراحت ميشم،دارم سعيمو ميكنم كه صرف نظر از انتظار نتيجه در راهي كه فكر ميكنم درسته قدم بر دارم،و اين روزها فهواي حقيقي اين كلام خدا بيش از پيش برام آشكارميشه: ان الانسان لفي خسر...
بالهاي صداقت عزيزم...
واقعيت اين كه نميدونم تا كجا ظرفيت دارم، وهمين منو ميترسونه!درسته عدم اعتماد فاجعه نيست،اما انتخاب اشتباه هم اون قدرها فاجعه نيست،اصلاخود وزن درست يا اشتباهي كه خودمون به وقايع ميديم فاجعه بارتره!به هر حال ما ناگزير از انتخابيم،و بدون گذشت زمان هرگز نميشه مطمئن بود اين انتخاب درست بوده يا غلط،در لحظه انتخاب مورد منتخب از نظر فرد انتخاب گر صحيح ترين مورده....اما چه بسابا گذشت زمان عكسش ثابت شه!
اين روزها كه ميگذره فكر وعقيد مو به شدت حلاجي ميكنم،انتخابهاي اشتباه زيادي در زندگيم داشتم،گاهي به خاطر اين بوده كه واقعا درست عمل نكردم، وگاهي هم نميدونستم كه دارم غلط عمل ميكنم.علي اي حال آنچه كه بيش از همه برام مسلم شده اين هست كه چيزي خارج از من وجود نداره،همه چيز اين جاست در درون من....اما ايكاش بتونم هر چه زودتر اين درون متلاطمم رو آرام كنم...
ازهمگيتون بسيار ممنونم :72:
RE: رفتار دو گانه همسرم،گاه بسيار مسئوليت پذير گاه به شدت بي مسئوليت و سلب اعتماد من...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
از همه دوستان به خاطر پاسخهاي بكر ونابشون ممنونم:72:
deljoo_deltangعزيزم...
در پاسخ به سوالاتتون بايد بگم كه:1.نقش همسرم:ايشون تمام درامدش رو خرج زندگي ميكنه از ماههايي كه 200 هزار حقوقش بوده تا زماني كه بالاي 3 ميليون.به جز شغل ايشون ما مغازه اي هم داريم كه اول داشت جمع ميشد اما من واقعا نتونستم ازش بگذرم،و با مشورت با يك مشاور حضوري مجرب تصميم گرفتم مغازه رو بدون انتظار كمك از جانب همسرم و فقط يه خاطر مزايايي كه براي زندگيمون داشت نگه دارم،اوايل همسرم كمكي نميكرداما رفته رفته شروع كرد به كمك كردن،تا جايي كه يك بار مبلغ بالايي كه از پول رهن خونه بعد از خريد خونه اضافه اومد رو به سرمايه در گردش مغازه اضافه كرد.ميتونم بگم نقش ايشون 50% بود.(البته طبق برنامه مشاور قرار بود رفته رفته نقش من كمتر واثر ايشون پررنگ تر شه،به طوري كه ميتونم بگم از ابتداي امر حدود 5-10% بود وحالا به 50%رسيده بود)
2.توافقات ما:شامل تامين مايحتاج به وسيله ايشون وهمراهي وهمدلي من بود.كه حدودا تا 70-80% هم بر آورده شد.به جز اقساط خونه كه با اين مشكل اخيرا پبش آمده قرار بود ايشون بده وبه اين ترتيب براي ماهها عقب افتاد.وهم چنين ساير اقساط.
3.قانونها:قوانين بيشتر به شكل توافقي بود،يعني اگر مشكلي پيش ميومد با هم راجع بهش تصميم ميگرفتيم(بعضي وقتها نقش تصميم گيرنده من پررنگ تر بود) اما هرگزهمسرمو مجبور به كاري نكردم واگر ايشون كلا موافق كاري نبودمن چندان اصرار نمكيردم وهر دو هم اجرا ميكرديم.البته من با مسئوليت پذيري بالاتر و ايشون با گاهي اوقات تعلل.امادرصد مسئوليت پذيريش به شكل باور نكردني بالا وبالاتر ميرفت.اما يه وقتايي هم كلا بي خيال مسئوليت ومسئوليت پذيري ميشد مثل مورد اخير.
[b][color=#FF1493]
خوب اگر تا حالا 80% موارد ایشون مبالغ رو پرداخت میکرده پس در این مساله هم به همین روند بهتره ادامه بدید. در مورد اینکه این مشکل رو چطور حل کنید هم باز به صورت یک روند پیوسته به گذشته این مساله رو بهتره ببینید. یعنی همونطور که قرار بوده کم کم مسولیت شما کمرنگتر بشه حتی در تصمیم گیریها اینجا هم باز شاید بهتره باشه به همون روند ادامه بدید.
در کل این مساله اخیر رو به نظر من (من کارشناس نیستم و شاید نظرم کارشناسی نباشه) با انچه که تا به حال گذشته پیوستگی بده و به همون سیاست و روند گذشته ادامه بده . نه به دنبال تنبیه باش و نه یک سایست جدید و نه به دنبال بهانه ای برای اعتماد. بلکه همسر شما همون مرد یکسال پیشه و شما هم همون زن یکسال پیش. اونروز تصمیم گرفتید اعتماد کنید و ادمه بدید و یک سیاست رو پیگیری کنید . و البته باید انتظار چنین فراز و نشیبهایی رو هم در این راه داشته باشید. پس باز هم امیدوارانه و با اقتدار به راهت ادامه بده.