RE: مشكلات مالي من و همسرم
همسرت چند ساله که داره کار میکنه؟
از موقعی که درآمدش خوب بوده آیا پی اندازی داره؟
به نظ من توی این شرایط ایشون باید از خواهر برادرش بخواد پولشو پس بدن.حداقلش اینه که یک تمرینی میشه که توی جامعه با کم رویی اجازه نده دیگران حقش رو پایمال کنن.
اگه قراره شما سرمایه گذاری کنی ایشون خودش هم باید یه حرکتی بکنه نمیشه شما پولت رو در اختیار بذاری ایشون حتی مطالباتش رو هم از اطرافیان طلب نکنه.
حالا اگه طلب کنه و اونا ندن حداقل میشه گفت سعیش رو کرده ولی اگه طلب نکنه یعنی اینکه توی بازار آزاد زیاد نمیتونه موفق باشه چون توی بازار گرگ زیاده و اگه یه کم سادگی کنی یکدفعه میبینی هر چی داشتی از دستت رفته.
اینکه میگی ایشون تا آخر شب راحت پای کامپیوتر میشینه (در حالی که بیکار هست و باید دغدغه اون رو داشته باشه) مفهومش از نظر من اینه که ایشون یک مقدار بی خیال هست.چون کسی که کاری هم نداره باید شب زود بخوابه تا صبح سرحال دنبال کار بگرده.
اگه خواستی هم سرمایه گذاری کنی حتما توی قسمتی سرمایه گذاری کن که پولش قابل وصول هست مثلا به جای خرید خونه مغازه بگیر که یه ملک باشه که به هرحال قابل از دست رفتن نباشه.
البته من حدسم رو گفتم
الان شرایط کار آزاد خراب هست چه برسه به اینکه کسی بی خیال هم بخواد رفتار کنه.
شغل دولتی و کارمندی برای همسرت وجود نداره؟
RE: مشكلات مالي من و همسرم
دقيق نميدونم شايد 10 سال و كارهاي مختلف
پس اندازي نداره فقط وام هايي رو كه ميگرفته مجبور بوده برگردونه و الان فقط يه ماشين داره
قبلا خيلي ولخرجي ميكرده و مسافرت و خوش گذروني زياد داشته
يه نكته اينكه همسرم به خواست خودش پولاشو به ديگران ميده و اصلا كم رويي در كار نيست برعكس خيلي وقتا من از صراحتي كه توي بيان خواسته هاش به اطرافيان داره تعجب ميكنم
اون اعتقادش اينه كه ما الان با اين پول ها مشكلمون حل نميشه و من نميتونم اين منطق رو قبول كنم و ميگم خب همه ي آدم ها از يه جايي براي پس انداز شروع كردن
الان هر جا بري واسه مصاحبه گواهي سوء پيشينه ميخوان ازت و ايشون يه سوء سابقه سياسي تو پروندش داره كه مربوط ميشه به نوجونيش
جشن عروسي دو برادر در يك سالن
سلام دوستاي عزيزم
من زياد وقت ندارم ازتون خواهش ميكنم كمكم كنيد زودتر تصميم بگيرم
من و جاريم هر دو يكساله كه عقد كرديم و تا دو هفته ديگه برادر شوهرم قراره يه جشن بگيره و برن سر خونه زندگي خودشون ديروز بحث عروسي و تالار بود سر يه شوخي كوچيك بحث كشيد به اينجا كه بد نيست حالا كه دارن جشن ميگيرن ما هم جشنمون رو بگيريم كه هزينه هامون نصف بشه و من هم اونموقع نميدونم چي شد كه قبول كردم مراسم رو با اونها همزمان و در يك سالن برگزار كنيم ولي الان كه بهش فكر ميكنم خيلي به نظرم مسخره مياد و به هر كي گفتم با تعجب ميگه همچين كاري نكنيا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!::305:
دارم ديوونه ميشم :316:
روم نميشه الان بگم نه
بزرگترين مشكل كار هم اينجاس كه ما حالا حالاها قرار نيست بريم خونه ي خودمون (به خاطر شرايط كاري همسرم و مشكلات مالي كه قبلا گفته بودم)
فكر كنيد همه بعد مراسم ميرن خونه ي برادر شوهرم اونوقت من و شوهرم چيكار كنيم مثل آدماي سرخوش يه گوشه وايسيم بقيه رو نگاه كنيم ؟
نميدونم چرا اين پيشنهاد احمقانه رو دادم فقط 11 روز فرصت دارم و هيچگونه آمادگي براي مراسم ندارم
خدايا كمكم كن