RE: عذاب وجدان شوهرم در قبال مادرش و تنها گذاشتن من
سلام من گفتمان شما را خواندم و می خوام بگم قضیه را بزرگش نکن و سعی کن خوش بین باشی. می دونم دلت برای شوهرت تنگ میشه ولی بهتره اونو تحت فشار نذاری مطمین باش همینطوری نمیمونه
من بیش از 3 سال دوران عقد را تجربه کردم و اکثر اوقات با هم بودیم شاید زیاد از حد البته مجبور بودم بیشتر ولی پس از عروسی خیلی بیشتر به همدیگه نزدیک شدیم و واقعا هیچ دعوا یا کدورتی بین ما پیش نمی اید همش به خاطر فشار خانواده ها و تاثیرات اونها و سر کار های دیگران دعوا می کردیم. از من بشنو فقط محبت کن و صبور باش وخوش بین ، سخت نگیر و بزرگش نکن. موفق باشی
RE: عذاب وجدان شوهرم در قبال مادرش و تنها گذاشتن من
عزیزم یک نصیحت خواهرانه:
اگر همسر و زندگی با اون رو دوست داری هیچوقت هیچوقت مادر همسرت رو به عنوان یک رقیب نبین.