RE: با فامیل خیلی نزدیک که سرشار از موج منفی ان چیکار کنم؟
"نمیدونم درسته که ضعفم رو قبول کنم و کناره بگیرم یا بروی خودم نیارم و بازم محکم باشم یا تظاهر به محکم بودن کنم؟"
من در مورد روحیات خانم ها زیاد اطلاعی ندارم و نمیدونم شما شرایطتون چیه و نمی تونم به این سوال جواب بدم.
تو همین سایت خانم های فهمیده ای فعالیت میکنند که شما میتونید باهاشون تبادل نظر کنید.
من دنبال تاثیر افکار و احساسات دیگران تو ارتباطات هستم به طور کلی.
موفق باشید
RE: با فامیل خیلی نزدیک که سرشار از موج منفی ان چیکار کنم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت
من حس حمایت بسیار قوی از طرف خدا میکنم و همیشه خیالم راحته و مثبتم روابط بسیار خوبی با همکارا و دوستان دورم دارم اما تو این مدت که حالم بد بود یکبار به عمرم این انتظارو داشتم که کسی باشه اما اونا بد تر داغونم کردن
دلم باز بود پیششون رفتم یعنی با تمام وجود م رفته بودم پیششون اما اونا شخصیتای غصه دار دارن
اما باعثش خودمم چون خودمو خیلی شجاع و مثبت و سنگ صبور نشون دادم عادت کردن که منو میبینن شورو کنن از چرت و پرت و غصه و غم و (که متنفرم از غم) دیگه بغض چند سالم ترکید و متوجه خودم شدم که بهم گفت :
فرشته منم هستم منم ببین ... دنیا بسیار زیبایی داره شایدم نداره اما مهم نگاه ماست همش میان دنبال شوهراشون خانوادشون حرف میزنن این چه زندگیه که ادم پشت سر عشقش حرف بزنه بهتر که نباشه خسته ام از همشون
با این سن و سال چی فهمیدن
بدبختانه من هم که خیلی اجتماعی ام نمیتونم دیگرانو نادیده بگیرم از همه چی خبر دارم حواسم به همه چی هست من با خانوادم خیلی فرق داریم بجز یک نفر که خیلی باسواد و روشن بین هست
اینا نه تفریح میدونن چیه نه دور هم جمع شدن نه به هم ارزش قایل شدن,زندگی رو زیبا دیدن نه قانونی دارن
اشتباهم این بود که زندگیمو صرف کمک ب اینا کردم بزرگای خانوادم انقدر اشتباه کردن و میکنن که طاقت نمیارم هرچند دیگه قاتی نمیشم
ادم هرچی بیشتر حالیش شه رنج میبرم الانم که دارم ارشد روانشناسی میخونم فک میکنم بضررم هست
الان میخوام پی خودم باشم سراغی از حال خودم بگیرم
کمی خود خواه باشم
من یه دنیای دیگه ا م زندگی با اینا بهم سخت میگذره اما سر کار فارغ از همه ای حال و هوا میشم و با عشق از زندگی لذت میبرم
اما جواب سولتون که از کجا میفهمیم موج منفی گرفتیم:
ببین فک کن من حالم خوبه کسیو میبینم که اکثرا افرادی که برات مهمن یه سری حرفا میزنن که انرزی منفی داره با بدبینی دنیارو میبینن نا امیدن انگار بد ذات شدن خدارو نمیبینن همه چیو هیچ و پوچ میکنن و و تو میفهمی که اینا مشکل دارن و بناید اینطور باشن شاید دفعات اول ظرفیتت زیاد باشه و متوجه نشی که تاثیر بد گذاشتن اما دیدن همچین ادمایی بمرور روحیات ادمو مریض میکنه مخصوصا کسایی که همیشه میبینیشون و سفت و سخت چسبیدن به اشتباهاشون
:302::302::302:
فرشته جونم ما خیییییییییییییییلی شبیه همیماااااااااااااا
خانواده ام کلا منفی بینن اما آبجی بزرگم واویلاسسسسسسسسسسس
اینقدرو نفوذ داره رو خانواده که هر حرفی بزنه همه چشم بسته قبولش دارن
اگه بدونی چه کارایی کرده
یه بار یه جا به یه کارنیمه وقت مشغول بودم اومد دوستانه بهم سر زد بعدش اومد خونه هرچی دیده بود مثل بچه ها واسه مامانم تعریف که این چه همکاریه داریو خوشم نمیاد از این آدما و ....
خدا رو شکر ازدواج کرده از هم دوریم ولی با وجود اینکه خواهرمه و جونم واسه خودشو بچه اش میره نمیتونم تحملش کنم همش میگه بدبختم مشکل دارم کاری کرده که این چند روزه دلم میخواد فرار کنم از خونه اگه بدونی چه حالیم :302: اینفدرم حساسه که نمیشه بهش چیزی بگی
ولی با همه این حرفا میخوام بگم تنها نیستی گلم:46::46::46:
پردیس هم مثل تو اینجوری داره تحمل میکنه حالا خوبه تو سر کار میری من که بیکارم وضعم بدتر از توئه
راستی گلای گلدونم اینقدر خوشگل شده همش یاده تو میافتم وقتی میبینمشون:43:
RE: با فامیل خیلی نزدیک که سرشار از موج منفی ان چیکار کنم؟
سلام عزیزم:46:
من در حال حاضر با کسی کاری ندارم که چی میگه چیکار میکنه پس تاثیری هم روم نمیذاره
فقط خودم مطرحم که چه کنم چی بگم به خودم چطور به تنهایی راضی شم که از نظر نزدیکان و دورو بریا وضعخوب نیس بهر حال اینجور ادما زیادن
من فک میکنم مشکل من اینه که دنبال اتوپیای افلاطونم
اره تو این زمونه خوبی های جزییی ام نادر شدن
فک میکنم که همه باید رفتار درستی داشته باشن و خوب زندگی کنن فک میکردم که بهمه باید کمک کنم که خوب باشن و نرمال و عاشقانه زندگی کنن به وجود مشکلات لبخند بزنن اما دیگه نمیخوام کاری کنم
الان میخوام خودم لبخندم از بین نرهنمیدونم پردیس جان چند سالته اما تو غرق ادمای دورو برت نشو بهشون کمک کن اما هوای خودتم داشته باش
من فک میکنم باید خودمو بکشم بیرون و تا زمان اذدواج فارغ البال از هرچیزی از بدیا باشم تا خوب بتصمیمم
اره نه من و تو فقط زندگی همه شبیه همه
ادما ظرفیت خدا شدن تااااااااااا شیطان شدن رو دارن و همه چیه جهان تو وجود ما میتونه تجلی کنه
خوبی زیبایی خدا بهشت یا جهنم بدی و افکار منفی همه چی درون خودمونه
حرصم ازینه که چرا ادما نمیخواااااااااااااااان ؟
[گلاتو ببوس از طررفم باورت میشه گلها هم نیاز به دوست داشتن دارن؟
نیاز به کسی که زیباییشونو تحسین کنه اگه نباشه پزمرده میشن...من که یه ماه رفتم مسافرت اومدم دیدم زرد شدن و لاغرو نرم اما حالا خوب خوبن سرزنده و شاداب
color=#98FB98]جالبه که حتی تو تاپیک هم خودم مطرح کرد م موضوع رو و خودم دارم جواب میدم[/color]
RE: با فامیل خیلی نزدیک که سرشار از موج منفی ان چیکار کنم؟
سلام،
فرشته خانم ژاپنی ها یک ضرب المثل دارند: «جلوی پرنده هایی که روی سرتون پرواز میکنند رو نمیتونید بگیرید، اما میتونید نگذارید روی سرتون لانه بسازند».
این تکنیک فقط برای امواج منفی هست ( نه برای توهین و تحقیرها) که برای من جواب داده. :
وقتی کسی موجی منفی میفرسته یا به هر نحوی حرفی میزنه یا عملی انجام میده که میتونه موجب رنجش شما بشه از یک قانون ساده پیروی کنید: در همان لحظه که موج منفی رو شناسایی کردید با ضمیر خودتون حرف بزنید: "این حرفها/اعمال نمیتونند روز شادم رو خراب کنند."
معمولاً همون یکی دو ثانیه اول که حرکت منفی رو دریافت میکنید وقتی هست که میتونید "تصمیم" رو بگیرید: که ناراحت باشید، یا بیتفاوت از کنارش عبور کنید. نیازی نیست از امواج منفی فرار کنید، اینطوری خودتون رو محکوم به شکست کرده اید. نیازی هم نیست با امواج منفی مقابله کنید، تا کی میخواید به موجهای منفی پاسخ بدهید. هیچکس جز شما نباید افسار خلق و خو و افکار شما رو در دست بگیره. این پروسه به تمرین نیاز داره و زمانبر هست. شاید بارها این عمل رو تکرار کنید و اولش خیلی به هم بریزید! ناراحت و دلسرد بشید ولی به مرور و با تکرار میتونید در مقابل دنیایی از ضدیت، نفرت و امواج منفی به راحتی و در کمال آرامش به زندگیتون ادامه بدید.
RE: با فامیل خیلی نزدیک که سرشار از موج منفی ان چیکار کنم؟
ممنون سروک عزیز نظرت خوب بود
میدونی مشکل از کجا بود
این که من به خودم گفتم که یک ماه این شهریورو رو خودم زوم کنم و به خودم برسم با حرف انی جان سراغ کودک درونم رفتم نمیدونید چه خبرا بود
وقتی به خودم توجه کردم و به خودم محبت کردم انگار خستگیای دلم ریخت بیرون اما به کاملا میگم که الانم سنگینه دلم میخندم اما دلم پره شادم فعالیت میکنم ورزش اما حرفم از دلمه نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه
اما نفهمیدم که خوب بود که به خودم توجه کردم تا اینطوری بشم؟
شاید فروید بتونه حلش کنه
الا باید چه کنم با حال نزارم؟ بخودم رو بدمو درد وغم و بریزم دور و کند وکاو کنم یا نه یه لباس بپوشم رو زخمهام که دیده نشن؟
شاید مساله من خیلی درونی و روانشناسی باشه
RE: با فامیل خیلی نزدیک که سرشار از موج منفی ان چیکار کنم؟
توجهی که به خودتون کردید در راستای مقابله کردن با افکار منفی بود یا بصورت کلی برای شناخت خودتون اینکار رو کردید؟
شما در آخرین پست در رابطه با خستگی دلتون و دلپر بودن در عین حالی که شاد هستید صحبت کردید. میتونید یکم بیشتر توضیح بدید؟ به نظرتون افسردگی ندارید؟
RE: با فامیل خیلی نزدیک که سرشار از موج منفی ان چیکار کنم؟
توجهم صرفا برای توجه کردن بود که ببینم چه حالیم
منظورم اینه که با این به ظاهر شادم اما غمهای قدیمی دیگران تو دلم لونه کرده و من اون موقه فک نمیکردم که اونا موندن
ولی اثرشون مونده با این توجهم فهمیدم
من اگه افسرده بودم که مشکلی نداشتم
دیگه نه رفت وامد میخواستم نه تفریح نه بگو بخند
خلاصه بگم ازبس دیگران رو شاد کردم که خودم خسته شدم
ببخشین که پیچوندم
RE: با فامیل خیلی نزدیک که سرشار از موج منفی ان چیکار کنم؟
فرشته جونم گاهی وقتا که می خوان شروع کنن بهت نقو غصه بگن همون اول تا دهنشونو دارن باز می کنن با خنده و مهربونی بگو نه نه از بدی نگین. اینهمه خوبی از خوبی بگین. می تونی به شوخی هم بگی و تا اخرش هم سر حرفت واستی. یعنی تا دوباره شروع کردن بازم به شوخی و حنده و با مهربونی بگو حرف خوب! تازه می تونی به گوشت هم اشاره کنی و با خنده و مهربونی نشون بدی که خیلی منتظری که همین الان دو سه تا حرف خوب بشنوی! اینطوری ناراحت نمی شن و دهنشون هم بسته می مونه. حداقلش کم کم یاد می گیرن که وقتی می بیننت همه غصه ها رو رو سرت تریزن. البته اینم به این بستگی داره که چقدر برات مهمن.
من خودم دیدم بعضیا رو که میشینن همه روز نق می زنن از زمین و زمان و اخرشم پر انرژی پا می شن! از همکلاسیا بودن نه نزدیک. یعنی انرژی و شادیشونو از نق زدن می گیرن. ما که عادت نداریم همه ی روز کنارشون بشینیم فرسوده می شیم و اخرش که پا می شیم می گیم عجب چقدر خسته ام. ولی من خودم دیدم که شنگول و پر انرژی پا می شدن بعد چندین ساعت نق زدن و ایراد گرفتن از همه!
خودخواهی نیست گلم. منم دیر اینو فهمیدم. اول خود ادم. اول از همه باید به خودمون اهمیت بدیم. همیشه اولویت باید با خودمون باشه. باید اول بتونیم خودمونو دوست داشته باشیم بعدم این دوست داشتنو نسبت به خودمون نشون بدیم که اهمیت اول دادن به خودمون همین نشونه ی دوست داشتن خودمونه. این با خودخواهی فرق داره. اصلا فکر نکن می خوای خودخواه بشی :) خودت هم نسبت به خودت حق و حقوقی داری دیگه!
RE: با فامیل خیلی نزدیک که سرشار از موج منفی ان چیکار کنم؟
فرشته جان توی پستای قبل تا اونجایی که میدونستم بهت راهنمایی دادم و پست آخرم فقط خواستم باهات همدردی داشته باشم عزیزم واسه همین پست بدون مشاوره گذاشتم
یه کتاب هست مطالبه مفیدی داره نمیدونم مطالعه کردی یا نه
كتاب ماندن در وضعیت آخر
نوشته :امی ب . هریس / تامس آ. هریس ترجمه اسماعیل فصیح
فک کنم دانلودش هم باشه
:72::43:
RE: با فامیل خیلی نزدیک که سرشار از موج منفی ان چیکار کنم؟
خیلی ممنون از توجهتون
مینوش جان اره واقعا نکته بین هستی اینجور ادما از نق زدن انرزی میگیرن حرفات خیلی قشنگن مرسی ولی دیگه دوباره دارم برمیگردم بحالت نرمالم سرمم دیگه گرمه انرزیمو گذاشتم که برم ارشد این دافع همه ی انرزیای بد هست فهمیدم که بهترین درمان روح کار و فعالیت و درس هست اینا نباشن من واقعا بیقرار میشم و بهم میزیزم مخصوصا با ایناییی که هستن:46:
پردیس جون ممنونم که برات مهم بود عزیزم خیلی ماهی
سعی میکنم بخونمش دانلودش میکنم:72::46: