راحیل چی شد آخر ؟ ! قبول شدی ؟ ؟ ؟ ؟ :316::316:
نمایش نسخه قابل چاپ
راحیل چی شد آخر ؟ ! قبول شدی ؟ ؟ ؟ ؟ :316::316:
آره...خداروشکر حالش خیلی خوبه و با سگ جدیدی که براش خریدن حسابی داشت بازی میکرد و شاد بود
2شنبه ای رفتم کلی لباس پاییزه براش خریدم که فردا پست کنم براش..دلم براش یه ذره شده
حالم گرفته اس ، فرهنگ27 یه تاپیک داشت مال سال 88 بود ، گفته بود که کار ندارم و می خوام ازدواج کنم و احساس تنهایی می کنم و ... ، الان یه پست زدم اونجا که فرهنگ چیکار کردی آخر به کجا رسیدی ، چی شده که الان میگی می خوام تا آخر سال ازدواج کنم ؟
به پستم حمله کردن و پاکش کردن . خدددددددداااااااااااااااا اااااااااااااااا.:302::302:
گاهی دلم می خواد یک حصار دورم بکشم و با هیچ آدمی در دنیای واقعی روبرو نشم.
امیدجان نگران و ناراحت نباش
شرایطت رو جور کن ازدواجم هروقت قسمتت باشه پیش میاد و ملکه رویاهات یه روزی میاد جلو چشمت
راستی خیلی وقتی کسی رو رو صندلی داغ ننشوندین و داغش نکردینا
سلام به همگی دوستانم
فرشته مهربان عزیز
مرسی بابت ایجاد این تاپیک. از شما هم ممنونیم جناب مدیر.
زهره جان
تبریک میگم شاغل شدنت رو :46: خیلی خوبه که شاغل شدی.
راحیل جان
مبارک باشه خانومی. چی قبول شدی؟ شیرینی چرا نمیدین اصلا شما؟ هم شما هم جناب فرهنگ؟ :)
نمیگین این همه براتون دعا می کنیم هزینه داره؟ لا اقل یک شیرینی ای چیزی :D شیرینی نمیدین بعد توقع دارین
رشتتون رو هم بپرسیم :)
نادیا جون
خوشحالم که پسر قشنگت رو دیدی. من یکی از اقوام نزدیکم یک پسر کوچولوی جیگر داره انقدر بهش علاقه دارم هر
روز از سرکار میرم بهش سر میزنم. دیگه شما که مادری و جای خودشو داره. انشالا به زودی پسرت همیشه در
کنارت باشه عزیزم.
امید خان
ناراحت نباش. به جای غصه خوردن بلند شو برو بیرون با دوستانت گشتی بزن. معلومه آدم غروب جمعه بیاد پای نت
احساس تنهایی می کنه. انشالا شما هم 1روز میاین میگین که من هم ازدواج کردم :) برای فرار از تنهایی بهتون
دید و بازدید از اقوام ، فعالیت های اجتماعی ، کتاب خوندن ، تفریح با دوستان یا خانواده و کار کردن رو پیشنهاد
می کنم. شاید اون وسط ها دختر مورد علاقتون رو هم پیدا کردین.
سرافراز عزیزم
خانوم مگه قرار نشد نری تو حصار؟ قرار بود بیای تو جمعمون ها! :43:
ویدا جان
کم کاری می کنی روی صندلی داغ نادیا صداش دراومده :) عزیزم با نشوندن یک نفر جدید کارت رو ادامه بده.
رایحه عشق عزیز هم که دوباره پر رنگ شده و سارا بانو هم سر و کلشون پیدا شده :46:
به همشون خوشامدی دوباره می گیم.
براتون از الان آرزوی یک هفته شاد و پر انرژی با اتفاقات خوب رو آرزو می کنم. از احوالات ما هم اگر جویا باشین مثل
همیشه خوب و سرحال و شاکریم و به شدت مشغول رسیدگی به اهداف زندگی :)
bahar.shadi عزیزم...
شما و چند تا از دوستای اینجا تنها کسانی هستید که بهشون مطمئنم و می دونم که بهم دروغ نمیگید و اذیتم نمی کنید. می دونم اگر حرف دلم رو بزنم بی هیچ روی و ریا شنوایید. این برام موهبته و توی تنهاییهام غنیمت بزرگیه.
خودم می دونم! خیلی حساس و شکننده شدم. با کوچکترین نوسانی میزنم زیر گریه. مثل یه بچه کوچولو شدم.
معذرت میخوام...
سلام به تمام دوستان گلم
چقدر از ایجاد این تاپیک خوشحالم:72:
فرشته جان ازت ممنونم:46:
بازم زهره و پدربزرگ کم پیدا شدن....
ایوب هم ازش خبری نیست....
با آرزوی بهترین ها برای دوستان عزیزم:72:
دوستان
فراموش نشه که تاپیک حال و احوال جای چت و گفتگو نیست :316:فقط از احوال خبر دادن و جویای احوال بودن هست . ما موظفیم پستهای غیر این را حذف کنیم تا مجبور نشیم با تراکم پستها مواجهه شده چیزی نگذشته تاپیک را قفل و تاپیک جدید ایجاد کنیم و بار سرور هم سنگین شود .
پیشایپیش ممنون از توجه و رعایت شما :72::72::43::43:
سلام خدمت فرشته مهربان . :72::72::72:
تشکر میکنم. بابت اینکه شرایط دوستان رو درک کردین و حال احوال رو
دوباره راه اندازی کردین و یه روحی به تالار دادین.:104::104: جدن داشتم نا امید میشدم از تالار
شما که زحمت کشیدید یه زحمتم داریم. براتون . اون آلاچیق رو بهمون میدی قول میدیم.
بچه های خوبی باشیم.:316::316::302: