RE: حس تنفر و ترس از مادر شوهر
خانواده همسرم کمال بی شخصیتیشون رو هر روز دارن یه جور نشون ما می دن . واقعا دارن زندگی مشترک مارو هر روز بیشتر از آسایش خالی می کنن. مثلا دیروز که روز تعطیل ما بود و مهمون داشتیم . هنوز یه ربع از اومدن مهمون هامون نگذشته بود که برادر همسرم زنگ زد بهش و دعوا که زن تو چرا فلان حرف رو راجع به من گفته ؟ :316: شوهرم وقت گذاشته که بهش ثابت کنه من حرفی نزدم ! بعد دعوا کرده که تو چرا خودت فلان حرفو زدی ؟ فک کنید خانواده همسرم همیشه در حال دعوا و بحثن با برادر همسر من و باهاش چالش دارن ، بعد همسر من بهشون رسونده بود که ایشون دارن کارای وحشتناکی می کنن و مواظبشون باشید بعد پدرشوهر و مادرشوهر عزیزم ! براش نشسته بودن گفته بودن که آره این حرفای بدی اونم جلوی زنش راجع به تو می زنه و انداخته بودنش به جون شوهرم و برادر شوهر من که همیشه باهاشون در حال دعواست و از 24 ساعت شبانه روز به زور 1 ساعتشو خونست با این که مجرده همسر منو تحقیر می کرد که بدون خانوادت نمی تونی زندگی کنی و پدر مادرت هرچی می گن تو هیچی نباید بگی ! از خدا می خوام ما رو نجات بده . تمام مدتی که مهمان داشتیم پرده ها رو کشیده بودیم و زنگ خونه قطع کرده بودیم که آبروریزی نکنن ...
RE: حس تنفر و ترس از مادر شوهر
سلام تاپیکت را خوندم و خیلی ناراحت شدم حتی گریه کردم برای من هم پیش امده عزیزم خونسردیت را حفظ کن و همونطور که بقیه دوستان گفتند مطمین باش این مسیله بین شوهرت وخانواده اش حل میشه اما شما ؟ باید خیلی با سیاست رفتار کنی معلومه که دوستتون دارند که می خوان بیشتر شما را ببینند شما نباید متنفر باشی اگر میگفتند فقط پسرمون یا به شما بی محلی می کردن بحث دیگه ای بود . در مورد برادرت عزیزم تا انجا که ممکنه از مسایل دور نگهش دار. اون شما را دوست داره و ممکنه این باعث بشه پدر شوهر و مادر شوهرت از اینکه نتونند شما را خراب کنند عصبانی تر شده و یا تازه از برادرت که الان قبولش دارند هم نتیجه دلخواه را نگیرن و دشمنی شون بیشتر بشه بهتره ببینی چی می خوان از شما که اینقدر بال بال میزنند؟ من می دونم توجه و محبت
بیشتر فکر کن شاید چیز زیادی نباشه . مادر شوهر من فقط از شوهرم محبت میخواست و من هم بهش اجازه دادم اینو بهشون بده و خودم را دریغ کردم ما هم مشاور رفتیم با شوهرم در دوران عقد و بدتر شد
ببین بعضی وقت ها مشاور ها خیلی خشک به قضیه نگاه میکنند و می خوان داوری کنن اینکار درست نیست اصلا مهم نیست حق با کیه ؟ مهم اینه که به هر حال اوضاع بهتر بشه . به تاپیک من بیا و در مورد مشکلم نظرت را بگو من هم پدرم را از دست دادم و مادرم هم با دخالت ش همه چیز را بدتر کرد
RE: حس تنفر و ترس از مادر شوهر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
لطفا" در تایپک های تاریخ گذشته پست ارسال نکنید، توجه به تاپیکهای زنده موجب میشود،زحمات شما بی ثمر نباشد
RE: حس تنفر و ترس از مادر شوهر
عزیز دلم چرا اینقدر خودتو ناراحت میکنی منم مشکل شما رو دارم خوار شوهرام با من خیلی بد رفتاری میکنن و مادر شوهرم همیشه از من سوئ استفاده میکنه بدتر اونجاست که پدر شوهرم ومادر شوهرم به خاطر دختراشون همش از شوهرم میخوان که منو دعوا کنه.باور کن پدر شوهرم میگه اگه دخترش به من فحش هم بده حق ندارم اعتراض کنم و میگه آخرش باید بگم که من غلط کردم تو ببخش.واقعا خنده داره که همچین درخواست مسخره ای دارن .به نظر من شما باید بی خیال باشی و یک مدت سرد برخورد کنی و تا اونجا که میتونی به شوهرت محبت کن و هیچ حرفی از این مسئله ای که براتون پیش اومده به میون نیار و اگه شوهرت خود خوری کرد و بابت این موضوع خواست ابراز شرمندگی کنه شما بهش بگو که مهم اینه که ما دوتا هم دیگرو داریم و تا زمانی که ما با هم خوبیم کسی نمیتونه که بینمون مشکلی بندازه و اونا بلاخره خسته میشن .نه شما و نه همسرتون نباید به خاطر این مسائل اوقات خودتونو تلخ کنید باور کنید تمام عکس العمل های بد خانواده همسرت به خاطر ضعفشونه واگه ازشون بر میومد تا حالا همسرتون رو وادار به طلاق شما کرده بودن .از آدمهای ضعیف دلخور نشید بزارید بی تفاوتی و خونسردی شما و حمسرتون رو ببینند اونوقت یا درست میشن یا بزار هر کاری دوست دارن بکنن فقط باید شما و همسرتون با هم خوب باشید خوب بودن شما اونه رو عصبی و بد بودنتون با هم اونهارو خوشحال.:72::72::72::72: