سلام احمدی خوبی؟
من چرا متوجه نمیشم؟
یعنی چی بیدینید؟
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام احمدی خوبی؟
من چرا متوجه نمیشم؟
یعنی چی بیدینید؟
با سلام
چون ایجاد دو نام کاربری ممنوع هست، لطفا با همان ایمیلی که نام کاربری قبلی را ایجاد کرده اید، به بنده ایمیل بزنید تا با همان نام کاربری فعالیت کنید.
سلام احمدی جان.خوش برگشتی.
سوال اولت رو که گفتی جواب گرفتی.
اما سوال دومت.
اگه قصدت اینه که بعد ازدواج به همسرت بگی بی دین هستی و مثلا اگه یه همچین خانومی بیاد اینجا و بپرسه من بعد ازدواج فهمیدم شوهرم بی دینه حالا چیکار کنم؟؟؟
نه فقط تو این مورد بلکه تو همه موارد ما به مراجع نمیگیم چیکار کن..جدا شو یا نشو این تصمیم رو باید خودش بگیره فقط توجهشو به یه سری مسائل جلب میکنیم.
مثلا از اون خانوم میپرسیم رفتار شوهرت با تو و دیگران چطوره؟؟قبل اینکه بفهمی شوهرت بی دینه از زندگیت راضی بودی؟؟اگه خودت ادم مذهبی هستی رفتار و واکنشش در مقابل کارای مذهبی و عبادتهای تو چطوریه؟؟مثلا وقتی نماز میخونی بات دعوا میکنه؟؟اجازه میده روزه بگیری؟؟اگه تو روزه گرفتی بهت احترام میذاره و جلوت روزه خواری نمیکنه؟؟
اگه مثلا هوس یه سفر زیارتی کردی تو رو میبره؟؟
اگه بچه دار شدین توافق کردین با چه اداب و مسلکی تربیت بشه؟؟
تو گوش بچتون اذان میگید؟؟
ازدین و خدا قراره بهش بگید؟؟
همسرتون بی دینیش رو جار میزنه یا نه؟؟این خیلی مهمه..چون اگه ادمیه که همه جا عنوان میکنه ممکنه بعدا برای شما و فرزندتون مشکل ایجاد بشه.
باید جواب این سوالا روشن بشه تا بشه کمکش کرد.
.................................................. ..............
اقای احمدی اگه دوست نداری همون اول کار به طرف مقابلت بگی بی دینی بهتره یه مدت معاشرت کنید تا با خصوصیات اخلاقیت اشنا بشه بعد بهش بگی.
اخه مثلا یکی میگه بی دینم هزار جور فکر تو سر ادم میاد..شیطان پرسته؟؟ادم بدیه؟؟یه ادم وحشتناکه؟یا نه اونم خصایل مثبت داره؟
اما اینکه بعد ازدواج بهش بگی فریبکاری محضه.. و حتی ممکنه دردسرهای بزرگی براتون بوجود بیاره..فکر کنید ممکنه کارتون به دادگاه بکشه و ...
موفق باشی
پست مدیر همدردی رو الان دیدم.
می دونم شما میگی اگه دین نداری ، لا اقل آزاده باش . خوبه .
من می خوام بگم ، آقا شما بی دین . نمی گم اشکال نداره ، چون اتفاقا خیلی هم اشکال داره .
کجاش اشکال داره ، همین توی ازدواجت اولین جاشه . چطور ؟
توی مملکتی که من و تو داریم توش زندگی می کنیم ، تمام مشاورها میگن آقا دختره باید در زمینه دین هم کفو تو باشه . ببینم حالا می تونی بری و دنبال دختری بگردی که مثه خودت تفکرات بی دینی داشته باشه ، خانواده چی می گن ( که به نظر من اصلا مهم نیست و مهم خودتی و اون دختره ) . سخته ، خیلی سخته .
تمام 70 میلیون ایرانی که زندگی می کنن 60 میلیونشون که به خدا اعتقاد دارند ، اصلا نصف 35 میلیون .
اصلا ایران نه ، هند ، کشور 72 دینی .
پس یه نگاهی به خودت بنداز ، ببین اون چیه که بقیه بهش رسیدن و تو نرسیدی . آیا یک مقاومت درونی در خودت وجود داره که نمی ذاره حقیقت رو کشف کنی ؟ (من بحث اعتقادی بلد نیستم و نیومدم بحث کنم و دنبال بحث ادامه دار نیستم ، فقط اگه یکی میگه دین هست تو حداقل نظراتشو گوش بده و در موردش تحقیق کن ، گارد نگیر ).
.
توی این کشور همون خونواده بی قیدش هم یه دینی دارن ، توی بدبختی هاشون که میشه تازه یاد خدا می افتن ، نذری میدن و ... . همین محرم خودمون همه رو به جنب و جوس می اندازه .
.
میخوام بگم شرایطت خاصه و اومدم اینجا ازت یه خواهشی بکنم .
من بعنوان برادر تمام دخترهای ایرانی ازت خواهش می کنم که به هیچ عنوان در مورد بی دینی ات ، خواهرهای ما رو فریب ندی که پس فردا مجبور بشه برای این فریب به مشاور مراجعه کنه .
.
در ثانی این چیه در درونت باعث شده بهت اجازه بده که با احساسات و زندگی یه دختر ، بازی کنی ؟ آیا چیزی غیر از بی دینی است ؟
بعد از تولد و رسیدن به بلوغ فکری خود را در دنیایی مملو از کنجکاوی و شگفتی می یابید. هر از گاهی یکی به شما میگوید حقیقت نزدیک است، تنها باید دنبالش بگردی. اما به تعداد بیشمار مسیر در اطراف خود می یابید، که هرکدام مدعی راه درست برای رسیدن به حقیقت هستند. یک راه را انتخاب میکنید، یا بطور معمول برایتان انتخاب میکنند (ادامه دادن دین والدین) و در جهت رسیدن به حقیقت قدم میزنید.نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت
کیلومترها در مسیر جلو میروید اما حقیقتی را نمی یابید. هر از گاهی فردی در میان طریق یادآوری میکند راه درستی را انتخاب کرده اید، اما هرگز به شما نمیگوید چقدر تا رسیدن به حقیقت فاصله دارید... بعد از کیلومترهای دیگر، حقیقت طلوع میکند. مردمان دیگری را در بیشمار مسیرهای متفاوت مشاهده میکنید که آنها نیز به شما میگویند راهشان را درست انتخاب کرده اند و برای رسیدن به حقیقت باید بیشتر قدم بزنند. آنجا متوجه میشوید وظیفه واگذار شده به شما با محدود بودن تعداد سالهایی که زنده هستید، یک امر غیر ممکن است. شما میتوانید تا زمان مرگ مسیر اولی که انتخاب کرده اید را به امید یافتن حقیقت طی کنید، یا سایر مسیرهایی که مدعی حقیقت هستند را به نسبت طول عمرتان، به اندازه محدود و به هدف دست یابی به حقانیت امتحان کنید. به واسطه محدودیت عمرتان تحقیق و بررسی همه ایدئولوژی و مسیرها بصورتی عمیق امری ناممکن است. شما میتونید بی دین بودن ما را امتناع از پرداختن به بازی امکان ناپذیر بدانید. بی دین بودن به معنی بی اخلاق یا بی بند و بار بودن نیست. :-)
ازدواج یعنی تقسیم کردن عمر و احساس و زندگی. یعنی ادم حاضر بشه بقیه ی عمرشو کنار یه نفر دیگه باشه. واقعا بی مرامیه که با پنهانکاری شروع بشه. یه تاپیک دیدم که اقا قبل از ازدواجش رفته بوده خودشو نازا کرده بوده و به خانم نگفته بوده. خانم بعدا فهمیده و ناراحت شده. ممکنه بمونه ادامه بده ممکنه هم جدا شه ولی در هر حال یادش نمی ره کسی که شریکش همراه زندگیش بوده یه چیزی رو که مهم بوده ازش پنهان کرده. این مورد اعتقادی هم همینه. مثل خیلی موارد دیگه. نیازه قبل از ازدواج همسر اینده ات بدونه که بپذیره یا نپذیره. احترام دو جانبه است. نوشته بودی که احتمال می دی که با یه خانم مذهبی ازدواج کنی و بعد هم سعی داری از الان بدونی که چطوری بعد از ازدواج عقایدشو تغییر بدی. خوب این یه ریسکه و ممکنه که خانم تغییرات مورد نظر تو رو نکنه مخصوصا در مسایل دینی که کسی که بهش اعتقاد داره ترس داره از ترک این مسایل به خاطر عقوبتی که فکر می کنه ممکنه در انتظارش باشه. پس کار سختیه و از نظر دیگه هم محترمانه نیست چون تو یه جورایی می شه گفت از قبل نقشه کشیدی واسه یکی که همراه زندگیت قراره باشه! بفهمه دلش می شکنه.
به نظر من نزدیکی دلها و فکرها و عشق باشه خیلی چیزا مثل سن خانواده ها اعتقادات مذهبی و .... بی اهمیت می شه. وقتی دو نفر واقعا کسایی باشن که بتونن کنار هم به رشد و موفقیت فکری و همینطور مالی و دنیایی برسن بقیه ی موارد می شه جزییات بی اهمیت و فقط همین کنار هم بودن می شه همی چی. یه همه چیه کامل و بی نقص. البته باید بگم به این راحتی هام پیدا نمی شه جفت اینطوری!
تو اگه هم حمایت مالی خانواده رو می خوای و هم می خوای همسر متناسب با افکار خودت داشته باشی باید اول بتونی به استقلال مالی و فکری برسی و اینکارو می تونی تاحدی با درس خوندن و ادامه تحصیل انجام بدی بعدا که یه مقدار مستقل بشی حتی وقتی هم که همراه خونوادت زندگی کنی بازم اعتبارت هم توی خونوادت بیشتر می شه و یه جورایی ابهتت در حدی میشه که حداقل هر چیزی رو که می خوان بهت تحمیل نکنن و نظر تورو هم در نظر بگیرن.
منم فکر می کنم یه کمی این موضوعو سخت گرفتی و احتمالا علتش اینه که ادمای اطرافت خیلی مذهبی هستن با توجه به شهری که توش زندگی می کنی. برای همین احساس می کنی موضوع مهمی شده و برای خودت و حتی اظرافیانت هی تکرار می کنی که مذهبی نیستی و اونا رو هم حساس کردی که موضع بگیرن جلوت و وادارت کنن که برگردی به راهی که می خوان. در واقع شاید هم در عمل از خیلی های دیگه مذهبی تر باشی. یه کم به کارای دیگه ات برس مثه همین ورزش و درس و فکرتو ازاد کن از این مذهبی بودن یا نبودن. خیلی هم جلوی خانواده ات نظراتتو با تحکم نگو. احترام به عقاید دیگران تا زمانی که به ادم صدمه نزنه کار خوبیه. یه مدت اروم باش و در این موارد فکر نکن یا حرف نزن احتمالا واکنشی هم از جانب خانواده و اطرافیانت دیگه در این مورد نبینی یا کمتر ببینی و بتونی کمی استراحت کنی و بعدا که انرژیتو پیدا کردی در این موارد فکر کنی.
تا موقعی که ازدواج کنی معلوم نیست خودت عقایدت و خیلی چیزای دیگه چه تغییراتی کردن. پس در زمان خودش به کاری که باید توی اون زمان بکنی فکر کن و تمرکز کن. الان وقت درس خوندن و پیدا کردن راه و جای پای سفته برای اینده. بعدا معلوم نیست همونطوری که الان فکر می کنی فکر کنی. ادما همه در تغییرن. من نسبت به چند ماه پیشم تغییر کردم. و نسبت به چند سال پیشم انقدر تغییر کردم که یه غریبه ام. سعی کن هر کاری رو سر وقت خودش انجام بدی.
موفق باشی.
در تایید پست سروک عزیز و برای توضیح بیشتر ادمی که دین خاصی نداره یعنی فقط دینی نداره و ممکنه به خدا و وجود خدا کاملا اعتقاد داشته باشه. ادمی که هم دین نداره و هم به وجود خدا اعتقادی نداره دینو که نداره ولی ممکنه در مورد خدا در واقع نظری نداشته باشه چون نه می تونه بگه که هست نه می تونه بگه که نیست. شخصی هم ممکنه کلا با اطمینان بگه خدا وجود نداره. معمولا افراد جزو گروه دوم می شن یا گروه اول.
اما دین و خدا اعتقادش یا عدم اعتقادش لزوما تاثیری در اینکه شخص ادم خوبی باشه یا نه نداره. اخلاق و عقل برای درست و انسانی و پر مهر زندگی کردن کافی هستن. پس ممکنه که از شخصی که نه به دین اعتقادی داره نه به خدا مهر و کمک و لطف به هم نوع و طبیعت و موجودات رو در سطح خیلی بالایی ببینین اما از شخصی که به هر دوی اینا اعتقاد داره سر مسایلی خیلی ساده تر نتونین این خوبی ها رو ببینین. خوب بودن یه وضعیت درونیه در هر فرد. اعتقاد به دین و خدا یا عدم اعتقادش تضمینی برای خوب یا بد بودن ادما نیست. یه چیزی مشایه ادما که با ادیان مختلف زندگی می کنن ولی بینشون ادمای خیلی خوب و البته بد هم هست. همه جور ادمی همه جا پیدا می شه. ادم خوب و بد می تونه در ادیان مختلف در ادیان یکسان در کشور مختلف در شهر یکسان در جنسیت مختلف در جنسیت یکسان در ... همه جا و به همه شکل پیدا بشه. البته بماند که همین خوبی و بدی هم می تونه تعریف نسبی تلقی بشه و بشه یه بحث دیگه که من بلدش نیستم!
سلام مدیر همدردی
به تایپیک من خوش اومدید.:72:
بالاخره هر چی نباشه همشهری هستیم . ممنون که منو در سایتتون تحمل کردید. راستش به نظرم جایی که باید حرف هام رو مطرح کنم اینجاست نه فیس بوک یا پلاس . نیومدم اینجا که با کسی بحث های اعتقادی کنم بلکه اومدم تا مشاوره بگیرم . خیلی از مشکلاتم رو می تونم از طریق تلوزیون رسانه های ایران یا دوستام و فامیلم حل کنم اما برخی هم هستند که هر جایی نمی شه در موردشون حرف زد . همدردی جایی بود که تونستم ناگفته هام رو درش بگم و تا حدی جواب های خودم رو بگیرم . برخی از این سوال ها سال های سال در ذهنم بود اما نمی تونستم از کسی کمک بگیرم . بازم بابت سایتتون ازتون تشکر می کنم:46:
مدیر جان می دونم وجودم اینجا آزارتون می ده . منم نمی خوام اینجا بمونم . فقط اجازه بدید من تا ساعت ۱۲ امشب در همدردی باشم . خودمم خوشم نمی یاد هر جایی در مورد این مطالب حرف بزنم . حتی خودمم دیگه توی فیس بوک یا پلاسم اصلا سراغ این بحث ها نمی رم و بتون قول از ۱۲امشب به بعد دیگه ahmadi00 یاahmadi 00 یا سایر مشتقات ahmadi00 رو در همدردی نخواهید دید. متاسفانه من به دلایل امنیتی با ایمیل های اصلی ام در همدردی عضو نشدم برای همین هم نمی دونم با چه ایمیلی در اینجا عضو شده بودم و چه رمزی براش گذاشته بودم . خوشحال می شم اگه تا ۷ ساعت دیگه منو اینجا تحمل کنید .
بهار ۶۶ حرف هاتون خیلی زیبا بود و خیلی دلگرمم کردید .
یادمه ۶ ماه پیش به من گفتید قبل از اینکه بخوام با دختری آشنا بشم اول کار و قبل از اینکه هیچ دلبستگی بم پیدا کنه بش بگم که بی دینم اما الان طور دیگه ای دارید حرف می زنید . مشکل اصلی ما آدم ها این هست که زبون همدیگه رو نمی فهمیم و برای همین هم با هم دشمنی می کنیم .
به امید روزی که همه ما ایرانی در کنار هم در صلح و آرامش زندگی کنیم .
omid65 اون دختر هایی که دارید ازشون نام می یرید خواهر های من هم هستند . امیدوارم روزی بتونی بهتر بقیه رو درک کنی . از طرز صحبت کردنتون معلومه از چه تیپ فکری هستید . من در مورد ادیان گوناگون و همین طور تشیع کتاب های زیادی خوندم . اما از طرز نوشتن شما معلومه کتاب های کمی در مورد اندیشه های مدرن خوندید .
سروک حرفات خیلی زیبا بود و از حرفات خیلی استفاده کردم . جواب هاتون هم انقدر کامل هست که دیگه حرفی نمی مونه که بزنم . :72:
مینوش از شما هم ممنونم . از حرفاتون استفاده کردم و تونستم انگیزه برای ادامه ی مسیر زندگیم به دست بیارم . امیدوادم آینده ی زیبایی در انتظارتون باشه . هیچی بیشتر از یک کسی که آدم رو درک می کنه نمی تونه آرامش بده . البته من خیلی فرقی بین اعتقاد به خدا و دین قائل نیستم . اما خب فهم وجود نداشتن دین آسونه اما بحث های فلسفی در مورد وجود یا عدم وجود خدا خیلی پیچیده تر هست .البته هیچ حقیقتی در مورد جهان قابل اثبات نیست و نمی شه در مورد عدم وجود دین یا خدا یا هر چیری دیگه ای قاطعانه حرفی زد .
اقای احمدی سوء تفاهم نشه من الان هم نمیگم بینتون دلبستگی پیش بیاد بعد بگو..کلا حرف من ازاولین تاپیکت تا الان یه چیزبوده که همه باز دارن بهت میگن.نیاز نیست انقد بی دینیت رو همه جا جاربزنی.نقل قول:
یادمه ۶ ماه پیش به من گفتید قبل از اینکه بخوام با دختری آشنا بشم اول کار و قبل از اینکه هیچ دلبستگی بم پیدا کنه بش بگم که بی دینم اما الان طور دیگه ای دارید حرف می زنید
و قبل ازدواج به دختر مدنظرت شرایطت رو بگو.
الانم منظورم این بود با هم معاشرت کنید تا اخلاقتو بشناسه..چون به هر حال کلمه بی دین تو یه جامعه اسلامی بار منفی زیادی با خودش میاره و به نظر بعضیامون با چه هیولاهای وحشتناکی طرف هستیم..اما بهتره اجازه بدید طرف مقابلتون با روحیات و خصلتهای خوب و بد شما اشنا بشه..بعد بگید بی دینید.شاید بتونه با این معقوله کناربیاد.هر چند یه سری مسائل باید بینتون روشن بشه.
ببین تو جامعه ما خیلی از مثلا مسلمونا از بی دینا بدترن پس شاید براشون مهم نباشه تو بی دینی..خوب خیلیا هم براشون مهمه.
اما بازم میگم نباید دلبسته خودت بکنیش بعد بهش بگی..اینم یه جور نامردیه..:305:
بذار با دیدن شرایطتت منطقی تصمیم بگیره نه از سر احساس.
اگه زبون همو میفهمیدیم که مشکلی نبود..اما میشه تلاش کرد با دیدگاه های هم اشنا شد.نقل قول:
مشکل اصلی ما آدم ها این هست که زبون همدیگه رو نمی فهمیم و برای همین هم با هم دشمنی می کنیم .
یه چیزی رو هم تو پرانتز بگم میتونم درک کنم شما یه استرس خاصی دارین.استرسی که تو عنوان تاپیکتون هم هست اما واقعا لزومی نداره فکر کنید همه دشمنتون هستن..این باعث میشه یه گارد بگیری..اینجوری ممکنه یه ادم مذهبی که باهات مخالفه هم حرفای خوبی بهت بزنه اما چون تو مقابلش گارد گرفتی متوجه منظورش نشی.
مثلا همینجا امید فقط بهت گفت نباید بی دینیت رو ازدختری که میخوایش پنهان کنی اما بخاطر نوع گفتنش تو سریع گارد گرفتی.:)
چرا انقد به من میگی بهار66؟؟خیرسرم به خودم ارتقا دادم..دهههه نبینم باز بگی بهار66
موفق باشی
سلام
احمدی عزیز نمیدونم شما تاپیک من رو خوندید فکر میکنم یه کم بتونه در مورد سوال دومتون کمکتون کنه(البته شوهرم بعد ازدواجمان تغییر کرد و موقع عروسیمون عقایدش مثه خودم بود)
http://www.hamdardi.net/thread-24227.html
هر چند الان که پستهای تاپیکتون رو خوندم دچار یه احساس استرس بدی شدم چون فکر کنم افراد در تاپیک من سعی کردن با ملاحظه کردن حال من نظر بدن...
اما خواهشا چیزی رو از کسی پنهان نکنین چون واقعا درست نیست .اما خودتون هم میتونین تا حدودی اخلاق و دینداری کسی رو کشف کنین به جای اینکه همون اول بهش مستقیم و بی پرده بگین که من بی دین هستم سعی کنین که ببینین در مورد موارد دینی نظرش چی هست.مثلا همون مسئله زیارت کردن و امامان و موارد دیگه دینی و اعتقاد داشتن به اینها رو بهش بگین و اصلا اینکه مثلا نظرش چی هست
و فقط یه نکته که فکر هم نکنین که کسی که نماز نمیخونه و روزه نمیگیره و حجاب کامل نداره و اعمال دینی رو انجام نمیده حتما همون کیس مورد نظر شما هست من مواردی رو دیدم که این کارا رو نمیکنن اما خوب در حرف خودشون رو دیندار و معتقد میدونن و حاضر نیستن با کسی که بی دین باشه ازدواج کنن
موفق باشید
سارا سادات اولا می خوام بتون تبریک بگم که شوهری کنجکاو و با هوش و بی باک دارید .
راستش خیلی دلم برای شوهرتون سوخت . حالا می خواد به کی تکیه کنه . به زنش به خانوادش به جامعه اش ....
برای چه باید تاوان کنجکاوی و فهمش رو پس بده ؟ اگر نمی تونید درکش کنید حداقل نمک به زخمش نپاشید .
بهار ۶۶ حرف زیبایی زد که شاید به درده شما هم بخوره .
خب شما چقدر در این زمینه تلاش کردید . اون دینی که مانند یک گل شما ترسیمش کردید و نمی خواهید اصلا در موردش چیزی بدونید در اصل بتی هست که برای خودتون درست کردید و اون رو می پرستید.نقل قول:
اگه زبون همو میفهمیدیم که مشکلی نبود..اما میشه تلاش کرد با دیدگاه های هم اشنا شد.
من این جرات رو به خودم نمی دم که بگم هر دینداری مثله بت پرست ها می مونه . ابدا..
اما دینی که شما می خواهید مثله یک گل ازش مراقبت کنید تا مبادا آسیب ببینه حتما همون بت هست و شک نکنید .
حدود یک سال و خرده ای پیش بود که من به همدردی اومدم . با حرف هایی که اینجا در مورد اسلام شنیدم بش علاقه مند شدم و ده ها کتاب خوندم . به سایت هایی مثله تبیان یا راسخون یا قرآن اسک یا بخش گفتگوی ادیان هم میهن رفتم و از سایت های مشاوره ی مختلف کمک گرفتم و سوالاتم رو پرسیدم اما در آخر به این نتیجه رسیدم که خودم درست فکر می کردم .
شما هم باید با دیدگاه های همسرت آشنا بشی شاید هم متوجه بشی که عقاید خودت درست بوده اما این فایده رو براتون داره که می تونید درکش کنید .
اولش می خوای کتاب های اسلامی رو بخون بعد برو سراغ مطالعه ی کتاب هایی در مورد اندیشه های مدرن .
فکر نکنید کسی قصد داره عقاید شما رو عوض کنه . من به امید هم گفتم که بهتره کمی با اندیشه های دیگه هم آشنا بشه تا بتونه اون افراد رو هم بهتر درک کنه نه اینکه مثل اون ها بشه .