RE: چطور به خودم و پسرم آرامش بدم!
ممنون از بهار و سرافراز
سعی می کنم تا پیشنهاداتتون رو تا اونجایی با روحیاتم متناسبه، انجام بدم.
دلم یه جفت گوش می خواد که براش حرف بزنم. وقتی می نویسم و پاره می کنم، احساس می کنم دوباره همه دردها و ناراحتیهام برگشتن.
پیشترها برای خدا می نوشتم و پاره شون نمی کردم. یکم آروم می شدم. مخصوصا وقتی چندین و چند بار می خوندمشون.
اما الان کافیه یه جمله یه جا بنویسم. شوهرم پیداش می کنه. از روش چندتا کپی می گیره. بازخواست می کنه که چیه اینا نوشتی (حالا می بینه برای خدای خودم نوشتم و چون نخواستم به کسی بگم نوشتم). بعد تهدید می کنه که الان همه جا پخشش می کنم. دادگاه که رفتیم می گم به قاضی که توضیح بده راجبش! بعدهم حتما به اعضای خانواده اش میگه و بقول خودش: "ننه ام به خاله ام گفت، خالم به عالم گفت."
خیلی دلم می خواد بشینم با یکی حرف بزنم.
قبلترها که پسرم دنیا نیومده بود، می رفتم پارک بانوان. اونم تو روحیه ام تاثیر مثبت داشت. ولی الان دیگه نمی شه.
فعلا نتونستم روش جایگزین پیدا کنم.
هم اینکه چطور اعتماد به نفس از دست رفتم رو برگردونم؟
ضمن اینکه ازارهای روحی همسرم و خانواده اش تمومی نداره. یعنی یه خاطره تموم شده نیست که بخوام تو ذهنم کمرنگش کنم. نمی دونم تونستم منطورم رو برسونم یا نه؟
RE: چطور به خودم و پسرم آرامش بدم!
بلو اسکای عزیزم میدونم چی میگی.و راستش میدونم اینجور وقتا ادم بیشتر دلش میخواد درددل کنه تا اینکه واقعا کاری کنه.
تو اوج ناراحتیا واقعا سخته ادم دست بجنبونه و یه حرکتی کنه..اما ازیه جایی شروع کن..بلواسکای نگو باشه انجام میدم اما انجام ندی..حداقل خودت میدونی ماها کارشناس نیستیم که علمی حرف بزنیم.ما هم مثه توئیم..اگه راهی رو میگیم حتما امتحانش کردیم و نتیجه داده.
منم نگفتم نوشته ها رو پاره کن..گفتم بسوزون و بریز تو اب..چون این دو تا عنصر تو طبیعت خاصیت پاک کنندگی دارن..و ابدا هیچ نوشته منفیت رو هم نگه ندار.
میدونم کارای همسرت و خونوادش دارن تکرار میشن..اما تو هم باید مدام روحتو تصفیه کنی..مثلا نمیشه بگیم چون تو خونه رو وسایل گرد و خاک میشینه پس نباید تمیزکرد..این تمرینها رو باید مرتب انجام بدی.
واقعا اولش سخته..مثه یه قطار که بعد عمری تازه میخواد حرکت کنه..کلی قریژ و قروژ صدا میده تا اروم اروم راه بیفته..بعدش روون میشه..سختیش اولشه.
اول اون دفترچه یادداشت رو تهیه کن و چیزایی که میخوای رو توش بنویس..با مشخصات دقیق..بعد ازخودت تشکر کن که صاحبشون شدی.
من امتحان کردم خیلی خوب بود.
کتاب4 اثر ازفلورانس اسکاول شین رو هم شروع کن بخون.
اگه یه چیزی بهت میگه نه نمیشه..ولش کن..بهش بگو بره پی کارش..فقط اولاش سخته..شروع کن اسمون ابی.
نقل قول:
خیلی دلم می خواد بشینم با یکی حرف بزنم.
خوب بیا همین جا درددل کن..تازه اینجا نمیشناسیمت راحتتر هستی..میدونم تو این مدت خیلی قضاوت شدی..گاهی حس میکردم رنجت دیده نشده..اما ایرادی نداره..بیا بگووو..هر چی دل تنگت میخواد
منتظریم:)
موفق باشی
RE: چطور به خودم و پسرم آرامش بدم!
بلو اسکای عزیزم سلام:72:
عزیزم همین جا بنویس. اینجا پره از گوش شنوا. ما گوش می کنیم و میخونیم.:43::46:
با فکر کردن به چیزای خوب به کارای خوبی که قبلا کردی و مورد تایید قرار گرفتی اعتماد به نفست و درمان کن و بالا ببر.
به این فکر کن که شما مامان یه پسری که شاید تا چند سال دیگه که مثل برق و باد می گذره باید پا به پاش بدوی. بری کوه بری پارک بریش دکتر ببریش خرید با معلم و مدیر و ... سر و کله بزنی. به اینا که فکر کنی سعی می کنی از این انزوا در بیای و رو پاهای خودت دوباره بایستی.
سعی کن. تو می تونی. تو همونی هستی که تو محل کارت کلی کار می کردی کلی دیگران برات سنگ انداختن و تو مقاومت کردی. پس الانم می تونی.