RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
بهار جان اینجوری که من برداشت کردم اخلاق پدرت حداقل تو این مورد که ته هر چیز رو در میاره مشابه پدر منه.
همه دوستان گفتن به خانواده بگو چه مشکلی پیش اومده، اما نظر من عکس اینه
من اگه جای شما بودم به خانواده ام نمی گفتم به خاطر رفتار بد کارفرما اومدم بیرون. چون درسته اگه پدر و مادر منطقی فکر کنن باید به خودشون ببالن که دخترشون حاضر نیست تو هر محیطی کار کنه و اگه کسی قصد سو استفاده داشته باشه، دخترشون قید موقعیت کاری خوب رو می زنه تا خودشو حفظ کنه اماااااااااااا....
همیشه اینجوری نیست. خانواده به دلیل نگرانی هایی که داره این تصویر همیشه جلوی چشمش می مونه که نکنه دختر من هر جا که میره کار کنه از این مشکلا سرش بیاد. نکنه مقاومتش یه روز کم بشه. نکنه ناخواسته به دام این روابط بیفته. نکنه طرف این قدر گرگ باشه که دخترم گول بخوره. نکنه یه وقت به اجبار فیزیکی به دخترم ... :163:
و هزار تا نکنه و نگرانی های دیگه. اون موقع ممکنه که به خاطر ترس از به وجود اومدن مشکل برای شما، با کار کردنتون مخالف بشن و یا اون قدر حساسیتشون در مورد کار شما زیاد بشه که جلوی استقلالتون رو بگیرن.
مثل این حالت می مونه که هر روز که از بیرون میای خونه برای مادر و پدرت تعریف کنی که مثلا فلان پسر دنبالم راه افتاد، یکی دیگه متلک گفت، یکی اینو گفت، یکی اونو گفت. بدترین حالت اینه که خانواده به شما اعتماد ندارن و همه رو می گذارن به حساب مشکل در رفتار و یا پوشش شما. اما اگه شرایط خیلی خوب باشه و خانواده اطمینان کامل هم به شما داشته باشن به دلیل ترس و نگرانی از جامعه بیمار ممکنه در مورد رفت و آمدتون حساس بشن.
بالاخره پدر و مادرن دیگه. نگران همیشگی فرزنداشون
من اگه جای شما بودم با بررسی رفتار پدر و مادر و نجوه برخوردشون با چنین مسائلی تصمیم می گرفتم حقیقتو بگم یا این که یه بهونه (البته حساب شده) بیارم که دید اون ها رو هم نسبت به همه محیط های کاری خراب نکنم.
شما خودتون عاقل هستید و خداروشکر دختری هستید فهمیده که در آینده هم تو دام چنین آدمهایی نمی افتید و حواستون به این چیزها هست.
مشکل هم اصلا از شما نیست. متاسفانه جامعه خراب شده. مخصوصا تو شهرهای بزرگ مثل تهران. یکی از دوستای من مدت های زیادی دنبال کار گشت. به حدی با این مسائل برخورد کرد که حتی قبل از شروع کار متوجه می شد طرف دنبال چیه و حتی از ترسش نمی رفت مدارکی که به شرکت داده بود رو پس بگیره...
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط omid65
بهار چرا نمی ری توی کار م ؟!
و چرا با برنامه های E و S شروع به کار نمی کنی ؟ بهتره واست . کلاس کاریش هم بهتره .
(اسماشو مطمئنم میدونی ، به همین خاطر کامل ننوشتم)
واضح صحبت کن ما هم بفهمیم.
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
به نظرم فاز کاری خودت رو عوض کن .
فرهنگ ، اشتباه شده ظاهرا .
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
م چیه؟اس و ایی چیه؟چه اشتباهی؟
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
سلامی دوباره.
.......................
به برادرم گفتم دیگه نمیرم.گفتم محیطش خوب نبود..گفت ازچه نظر؟؟گفتم اخلاقی..دیگه چیزی نگفت.
به مامانمم گفتم تصمیم دارم یه کار دیگه پیدا کنم اما نگفتم از اونجا انصراف دادم.
سخت ترین قسمت قضیه پدرمه..یه حس بد دارم.همش خیال میکنم حتی اگه من نگم چه مشکلاتی برام اونجا بوجود اومده چون زود اومدم بیرون پدرم چه فکری ممکنه راجب من کنه؟؟؟
حالم بده.
اما یه حس عمیقی بهم میگه خدا نگهدارم بوده که این قضیه پیش اومده و من اومدم بیرون.فقط امیدوارم کار پیدا کنم و خونه نمونم.
موفقباشید
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
دل سوخته حرفهایی قشنگی زد.
من رو واقعا به فکر فرو برد.
راستش الان خود من مردد شدم که بهتره مثل دل سوخته عمل کرد یا تا حدودی به حقیقت اشاره کرد.
من فکر می کردم اگه بگی محیط نامناسب بود، خانواده ات بیشتر خیالشون راحت میشه و مطمئن می شن که دخترشون هرگز تو یه محیط نامناسب کار نمی کنه.
ولی خوب از طرفی همونطور که دل سوخته گفت ممکن هم بیشتر حساس بشن. و از روی نگرانی محدودت کنن.
بنظرم هیچکس بیشتر از خودت پدر و مادرت رو نمی شناسه. شما نطرات متفاوت رو بخون و خودت تصمیم بگیر کدوم برای زندگیت مناسب تره.
بهار جان تا ساعت 1 نصف شب تنها بیرون بودی؟ پدر مادرت چیزی نگفتن؟ بیرون امنیت بود؟ در و همسایه برات حرف در نیووردن؟
اصلا شما ایران زندگی می کنی؟؟؟؟
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
بلو اسکای ایرانم..تنها هم نبودم..سینما بودیم و با هم برگشتیم.
موفق باشی
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
پس بالاخره اخراجت کرد!
شوخی کردم بابا، ناراحت نشو! :46:
خیلی جالبه! اون وقت که من گفتم استفا بده، بعضی ها سرزنش کردن و گفتن نه بمون، تو باید یاد بگیری و فلان و بهمان و بیسار! حالا اومدن گفتن ما می خواستیم بگیم بیا بیرون و الآن خیلی خوشحالیم که اومدی بیروننننننننن!!!!!
فقط اینو بهت بگم که بد بلایی سره خودت آوردی! تا روزه آخره عمرت هر وقت یاده این محیط کار بیوفتی، فوق العاده عذاب می کشی!
من 16 سالم بیشتر نبود، یه جا رفتم سره کار، بدش محیطش خیلی حقارت آور بود اما من مجبور بودم تحمل کنم، واقعاً خورد می شدم، حقارتش اخلاقی نبودا، یه جوره دیگه ای بود! هنوز که هنوزه، تا یاده اون لحظات می یوفتم آتیش می گیرم! شعله ور می شم!
تو هم الآن تا به حالت عادی برگردی و دوباره ردیف بشی، یه مدت زمان می بره!
بهترین مرحم اینه که به دلیل هایی که می خواستی بمونی فک کنی، مثلاً این که می خواستی عیب و ایراد کارت رو متوجه بشی و از این جور حرفا! مثلاً من به این فک می کنم که مجبور بودم! یا این که نمی دونستم باید چی کار کنم!
راستش من که درک نمی کنم یعنی چی باید دلیل بیاری، اما حالا که می گی باز خواست می شی، بهترین دلیل: دوست نداشتم یا دلم نخواست! اینا اصطلاحاتی هست که من خیلی به کار می برم!
اشکال نداره، ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازس.
آفرین که اومدی بیرون! هر چند که می دونم به اون دلایلی که من گفتم نیومدی بیرون.
موفق باشی دوست عزیزم.:72::72::72::72::72::72::72::72:
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
سلام بهار خانوم
من هم به خاطر تصمیم بزرگتون بهتون تبریک میگم. :72:
ایشالا یه کار دیگه، با آرامش بیشتر و با درآمد بهتر پیدا میکنین. :310:
در مورد توضیح برای پدرتون. به نظر من لازم نیست با گفتن تمام حقایق، ایشونو نگران کنین. اما چیزی که مهمه اینه که دروغ هم نگین. مخصوصا اینکه به برادرتون گفتین محیط کارتون از نظر اخلاقی خوب نبوده. حالا اگه بیاین به پدرتون بگین که کارش سخت بود ممکنه حتی تعجب کردن برادرتون از این تناقض، باعث بشه که پدرتون شک کنه یا نگران بشه و ...
اما میتونین قسمتی از حقیقتو توضیح ندین. مثلا میتونین بگین مدیر علاوه بر کارهای معمولی که وظیفهی کاری شما بوده و در قرارداد ذکر شده توقعات خیلی بیشتری هم داشتن و حتی بعضی کارها که اصلا به شما مربوط نبوده و وظیفهی خودشون یا دیگران بوده رو هم از شما میخواستن که انجام بدین. و شما هم چند بار به طرق مختلف و کاملا محترمانه به مدیر گفتین که اینها وظایف من نیست و وظایف دیگرانه اما با بداخلاقی و تندخویی مدیر مواجه شدین. و همیشه این بداخلاقی تا مدتی بعدش ادامه پیدا میکرده حتی زمانی که شما کارتونو به نحو احسن انجام میدادین. بگین حتی چند بار فریاد کشیدن در صورتی که شما کارتونو کاملا درست انجام داده بودین. و خوب بعدش میتونین بگین که این زورگویی مدیر همیشه ادامه پیدا میکرده و میخواسته با دادن همان پولی که زمان امضای قرارداد وضع شده بود، چند برابر بیشتر کار بکشه. و به همین دلیل عطای این کار رو به لقایش بخشیدین و زدین بیرون. چند تا چیز هم میتونین بگین که برای آینده قصد دارین که هنگام امضای قرارداد تاکید بیشتری روی حدود وظایفتون داشته باشین که انشاءالله دیگر از این مشکلات به وجود نیاد.
البته اینها خلاصهی چیزهایی بود که خودتون در این تاپیکها گفتین. حتما مسائل قابل ذکر دیگهای هم موجود هستن. اونها رو هم به عنوان دلیل بگین. چند تا مثالشو هم تو ذهنتون داشته باشین که اگه پدرتون بیشتر پرسید مثالهاشو بدون فکر کردن بگین.
برای کار آینده بهار خانوم، لطفا حواستونو بیشتر جمع کنین که گیر چنین شیطانصفتهایی نیوفتین.
موفق باشین :72:
RE: در مورد علت ترک کارم به خونوادم چی بگم؟؟؟
آقا ایوب نمیدونم قبلا چه کار میکردین ولی به نظر من کار آر نیست ... حتی اگه مجبور باشی نظافت توالت های عمومی رو هم بگیری. من هیچوقت از اینکه لباس کارگری بپوشم وسط جمع کار کنم خجالت نمیکشم. خانم بهار هم سعی کرد بصورت منطقی معضلات محیط کار رو برطرف کنه که نشد و با یک تصمیم منطقی از اون محیط خارج شد. به نظر من اگه در آینده این روزها یادش بیاد به خودش افتخار هم میکنه !
.
خانم بهار اگه اونشکلی که به برادرتون گفتین به باباتونم بگین فکر نمیکنم ایده خوبی باشه ... یکم خشک بود مطرح کردنش ! اول براشون کمی توضیح می دادین شرایط محیط رو (نه اینکه اتفاق ها و حرف هایی که مابینتون رد و بدل شده بود) بعد میگفتین که ترجیح دادین که تو اون محیط بیشتر از این قرار نگیرین .
.
آقایون معمولا برای عزیزانشون مثل برادر به خواهر یا پدر به دختر و ... کمی حساس و غیرتی هستن. احتمال میدم برادرتون تو خوش عذاب کشیده که چرا باید یکی دیگه چشمش دنبال خواهرم باشه و ... .
بهترین هارو براتون آرزو دارم.