متاهلم ولی با کس دیگه ای چت می کنم

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نابود

هر وقت حرفی از این موارد میشه و متوجه می شم مردای دیگه چقدر برای خانمشون ارزش قائل میشن و چقدر باب میل اونها رفتار می کنند عصبی می شم.خودم رو با اونا مقایسه می کنم می بینم من هیچ بدی ندارم هیچ مشکلی ندارم پس چرا برای من ارزش قائل نمیشه چرا حرمت نمی زاره.

---

دوست عزیز
میشه بپرسم کجا در مورد این موضوع صحبت میشه و چطور می فهمید مردهای دیگه مطابق میل همسرشون رفتار می کنن؟
مطمئنید حقیقت رو می شنوید؟
لااقل من که تو این تالار به نتیجه ای مثل شما نرسیدم.

ببین خانمی اگه شوهرت نیازهاشو به شما نگه و برای دل شما مثل خودتون رفتار کنه و ارضا نشه، راضی می شی؟ اگه چون ارضا نشده بره با کس دیگه خودش رو ارضا کنه، راضی می شی؟
اول مثبت قضیه رو ببین و خدا رو شکر کن که نیازش رو بهت می گه.
خدا رو شکر کن که اندامت اونقدر براش جذاب بوده که فقط یک هفته بعد از اینکه زنش شدی تونسته تحمل کنه.
شما نکات مثبت خودت و همسرت رو ببین.
بدون که هیچ زندگی ای بی کم و کاست نیست. اگه شما با هر مرد دیگه ای زندگی کنید، مطمئن باشید بالاخره یه جای قضیه می لنگه. یه چرخ تو تالار بزنید و مشکلات رو ببینید.

به صحبتهای پشت متنیتور کامپیوتر دل نبندید که ذره ای قابل اعتماد نیستند.

بعد از این می تونی به یه متخصص مراجعه کنی و با نظر اون با شوهرت هماهنگ بشی.
منتها اول افکار نادرست و واهی که اصلا صحت نداره رو از ذهنت پاک کن.

شما احتمالا مردها رو خوب نشناختین که این اتفاق براتون افتاده.
شما شوهر و نیازش و حق طبیعی شو نشناختین.
شما اون پسره چتی رو نشناختین :

دو احتمال در مورد ادامه ارتباط شما با اون پسر قابل پیش بینییه :
1- بعد از یه مدت می خواد که به شما نزدیک تر بشه و با توجه به اینکه یک مرده ، دنبال ارضای نیاز خودش هست و از شما تقاضا می کنه.

2- اگه پسر خوبی باشه (که نیست ، چون با خانم متاهل رابطه برقرار کرده )که با وجود این نیاز ، دوستی شو با شما قطع می کنه و شما می مونین و قلبی شکسته!!!

در هر دو مورد شما ضربه می خورین ، پس فردا هم میاین اینجا و تاپیک می زنین که از مردا متنفرم!!

سلام دوست عزیز

خیلی ناراحت شدم از اینکه مشکلت را خوندم، میدونم ارضا نشدن یا روابط جنسی نادرست چه تاثیری میتونه روی روح و روان بزاره، چون تجربش را داشتم، ما به خاطر محدودیتهایی که در آموزش این مسایل داریم امکان با مشکل مواجه شدنمان زیاده، چه دختر چه پسر، فرقی نمیکنه، هر دو ناشی از عدم صحیحه شناخت نیازهای طرف مقابلمان است، که خوشبختانه این روزها وزارت بهداشت و چند سازمان فرهنگی کارهای جالب کردن و حتی سی دی های آموزشی دادند بیرون، به نظرم برای شناخت خودت و همسرت این فیلمها را تهیه کن تا هم شما هم همسرتون از نیازهای هم مطلع شین، البته ممکنه همسرتون بگن من خودم بلدم و... اما اعلام کن به قول حضرت علی ع :تاثیری که در شنیدن هست در دانستن نیست
خلاصه با یه کم آموزش مشکلتان حل میشه حتی راجع به خاطره ای هم که در ذهنت داری با یک مشاور مشورت کن تا کمکت کنه اما مهم خودت هستی که باید کمک کنی، وقتی پای کامپیوتر میشینی سعی کن فقط و فقط به دنبال جستجوی مقالاتی باشی که میتونه بهت کمک کنه و برای کار دیگه ای وقت نزار!

من اول به مشکل خودت پرداختم چون میفهممت و میدونم چی کشیدی،
یه بار تو یه سفر اتفاقی که به یزد داشتم، یه دختر 17 ساله یزدی با مادرش هم سفرم بودن، حس کردم خیلی داغونه، جک میگفتم نمیخندید، شیطونی میکردم انگار نه انگار، یه جا محو بود، مامانش هم هی از بدبختیهاشون میگفت، و اینکه پسر فامیل خاستگار دخترشون بوده و چون ترسیدن دخترشون به خاطر بدبختیهایشان بی شوهر بمونه شوهرش دادند، خلاصه توی فرصت مناسب رفتم تا با دختر بچه حرف بزنم، با لهجه قشنگ یزدیش میگف، برام حرف بزنین خو شم میاد خلاصه حرف تو حرف شد و اعتراف کرد که همسرش بهش بیمحلی میکنه و این هم از حس تنهایی تلفن بر میداشته میزنگیده شهرستانهای دور تا کسی را پیدا کنه حرف بزنه، در این وسط هم با یه پسر از بندر عباس دوست شده بود خلاصه حتی یه بار هم پیر اومده بود یزد ببینتش، البته نمیدونسته دختر شوهر داره،
ازش پرسیم چرا این کار و میکنی، کاری که باید مخفیش کنی،لذتی داره؟ گفت میبینم دوستام میکنن، شوهرم محلم نمیزاره، خلاصه هزارتا دلیله بی اساس
گفتم تو خودت یه گردنبند طلا به گردن داری، چشمتو بدلیه بی ارزش همسایه گرفته،
اگه مراقب طلای خودت نباشی گربه همسایه میاد و میبرتش اونوقت هم گردن بندت را از دست میدی و هم میفهمی بدلی هیچ ارزشی نداره و همه سر کاری بوده
خلاصه گفتم ، اونقدر که پای تلفن وقت میزاری برای نامزدت وقت بزار، آرایش کن، براش آشپزی کن، باهاش بیرون برو تا تلفن زدن از سرت بیافته، هر موقع هم رفتی سراغ تلفن، به من زنگ بزن، من جک برات میگ میخندی و خوشت میاد.
خلاصه هفته بدش دختر بچه تماس گرفت گفت، انخده خش شدم که نگو، دیگه تلفن نزدم و خلاصه به خیر گذشت

عزیز دلم
اون طفلک کوچولوی با یه فرهنگ خیلی پایین مقاومت کرد و زندگیش را نمیدونم اما دامن خودش را نجات داد!
شما هم سعی کن مشکلت را ریشه ای حل کنی نه به قوله یکی از دوستان دنبال مسکن باشی، چون اگر حل نکنی یواش یواش دوز مسکنت بالا میره نه تنها آلوده تر میشی بلکه ممکنه با بی آبرویی گربه همسایه طلایت راببره!

دوستان من خوب میدونم دارم اشتباه میکنم
سعی نکن همیشه نقش یه مفعول ترسیده که منتظر یه رابطه درداوره باشی..سعی کن تو هم هیجان داشته باشی..داغ باشی..پرانرژی باشی..اینطوری خشونت اونم کم میشه.

می گم تنها مشکلم سر روابط جنسی هست ولی حل شدنی نیست.پس من خودم رو محکوم کنم باید.
من تنها مشکلم همین موضوع هست ولی اثرش رو کل زندگیمه دارم داغونم میکنه
هیچ وقت احساس خوبی به خودم ندارم نمی تونم من رغبتی ندارم من تمام مدت دارم دعا میکنم این ارتباط تموم شه .تمام مدت از لحظه ایکه میاد طرف تا آخرش این چیزی هست که من زمزمه میکنم تو دلم.خدایاااا خدایاااا کاش زودتر ارضا شه خدایا کمک کن

دوست عزیز
میشه بپرسم کجا در مورد این موضوع صحبت میشه و چطور می فهمید مردهای دیگه مطابق میل همسرشون رفتار می کنن؟
مطمئنید حقیقت رو می شنوید؟
لااقل من که تو این تالار به نتیجه ای مثل شما نرسیدم.

من تو اطرافم دوستانم کسی مشکلات من رو نداره
منم روم نمیشه به کسی بگم.ولی اونها میگن شوهرشون نازشون رو میکشه و چه وچه و از مواردی که تعریف می کنند مشخص هست.

باشه مممنون از نظراتون
من دیگه با اون چت نمیکنم
ولی روحیم بده
و اون باعث میشد من روحیه شادی داشته باشم.
من خیلی تنها و بی کار هستم بعضی رو از تنهاییم حتی جورابها رو هم اتو میکشم تا سرم گرم شه و سراغ یاهو نرم.

تصمیم گرفتم دیگه با اون چت نکنم ولی اون مرد بدی نبود.اون نمی دونست من متاهلم.وقتی بهش گفتم سعی کرد بهم بگه کارم اشتباهه و نباید با اون حرف بزنم.من خودم ادامه دادم.

شاید توقع من هم از زندگیم زیادی

خب چرا نمی رین کلاس زبان ، یوگا ، خیاطی ، هم فاله هم تماشا .

دوست عزیز سلام

با توجه به اینکه مشکل شماعدم تفاهم جنسی هست باید با ملایمت از همسرتون بخواید به کلاسهای مشاور جنسی مراجعه کنید البته اگر تهران هستید مراکز خوبی هست.

این جور که به نظر میاد همسر شما هم مثل خیلی از مردهای ایرانی در مورد تفاوتهای نیازهای جنسی زن و مرد اطاعاتی نداره البته مقصر هم نیستن . مثلا کجا این اموزشات رو باید میدیدن؟ تو خانواده های پر از شرم و حیا ایرانی یا مدارس ما.

اول از همه باید با مهربونی و رفتار زیبا از ایشون بخواید برای شیرین تر شدن این بعد از زندگی مشترکتون به کسب اطالاعت بپردازین.
اگر میتونید از اینترنت مقالات اموزشی یا کتاب تهیه کنید(کتابهای دکتر باربارا هم خوبه)

همه اینها وابسته به نوع مهارت برخوردی شما هست.
نباید ایشون رو متهم کنید که مثلا تو بلد نیستی یا تو خودخواهی و......
باید همسر شما کم کم خودش بخواد که رفتارش رو تغییر بده.

ضمنا در مورد رابطه اینترنتی شما دقیقا حس و حال همون اوائل اشنایی با همسر کنونی رو الان دارید. همون هیجانات ناشناخته.
چون معمولا هر چیز تازه ای همین خاصیت رو داره. اما بدونید این راه حل مشکل شما نیست.
موفق باشی

نابود(!) عزیز (خدا نکنه نابود باشی، الهی که همیشه پایدار باشی)

من منظورم این بود که هرکی از اینگونه روابطش خیلی پرحرارت تعریف می کنه، خیلی باور نکن که صددرصد درسته. شاید داره رویاهاش رو می گه.
در ضمن زندگی فقط این بعد رو نداره. شاید فردی که واقعا از این حیث صددرصد راضیه، مشکلات دیگه ای داشته باشه. با مادرشوهرش، خواهرشوهرش و ...

آفرین و صدآفرین که تصمیم گرفتی دیگه این ارتباط مجازی رو ادامه ندی. من به سهم خودم بهت 2 رتبه می دم.


بنظرم تو وهله اول برو کلاس ورزش. من ایروبیک رو بهت توصیه می کنم. جسما و روحا قویت می کنه.

بعد هم در مورد بالابردن اطلاعات جنسی، sea راه حلهای خوبی بهت نشون داد.
کلاسهای مشاور جنسی هم بد نیست.
sea جان اگه جای خاصی رو می شناسی میشه معرفی کنی برامون.
ببین منم یکی مثل خودتم، نیاز دارم برم به این کلاسها. پس احساس تنهایی نکن و فکر نکن مشکلت منحصر بفرده.

یکی از عوارض ارتباط به شخص دیگر غیر همسر ، همین موضوع این هست که شما از حل مشکل ناامید می شید !

دوستان همه درست میگم چت رو باید هرچه زود تر رها کنید فرقی نمیکنه آدم خوبی باشه یا بد از پایه این کار اشتباست
شما خیلی جونید این مشکلو خیلیا دارن وقابل حل شدنه اگ شوهرت دوست داره پس بخاطرت تلاش میکنه
پیشنهاد من ی مرکز مشاوره ی خوبه
زندگیتو خراب نکن
تا امروزو فراموش کن چیکار کردی
روز اول زندگیتم پای ندونستن شوهرت بزار گرچه هنوز هم کاملا آگاه نیست ب کاراش
خیلی حرفا رو خودت نباید بش بزنی بزار همون مشتاور بش بگه

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

خودتم میدونی حق تو بیش از ایناست پس تو این امتحان الهی بازنده نباش فوری دلیل واس خودت نتراش ک شوت کنی زیر همه چی و زندگیتو خراب کنی
بجنگ و پیروز باش برای خودت شوهرت زندگیتون

عزیزم این احساس بدی که داری کاملا طبیعیه. تو داری هربار کاری رو می کنی در رابطه داشتن با شوهرت که نمی خوای و این ادامه داره هی پشت هم دلخوری و درد و احساس تحقیر شدن واسه ادم می مونه و هی بیشتر و بیشتر می شه.
شوهرت هم باید به نظرات تو احترام بذاره. باید یه راهی پیدا کنین که نه واسه تو سخت باشه نه واسه اون زیادی اروم. یعنی باید به هردوتون اهمیت بدین.
بهتره بری مشاوره بگیری واسه این موضوع. اگه هم فکر می کنی بیش از حد رابطه شوهرت خشنه اینم ممکنه یه دلیلی داشته باشه از گذشته های دور. مثلا اتفاقانی واسه شوهرت یه زمانی افتاده باشه که علاقه به خشن بودن رابطه داره. یه سرخوردگی از قدیم یا حتی از دوران کودکی.
در هر حال حتما شروع کن بری مشاوره. تو هم مهمی. نمی شه که خودتو عذاب بدی. باید یه راهی پیدا کنی که برای هر دوتون راحت باشه.
موفق باشی.