خب این یعنی ملاکهای شما ؟! ؟!
من فکر می کنم شما اون ملاکهات رو نمی یای لیست کنی و بهش نمره بدی .
مثلا میگی برا خواهرش جهیزیه جور کرده و چون با دختری ارتباط نداشته و کارش رو مثلا به خاطر شما انتخاب کرده ، پسر خوبی شده ؟ اصلاً ملاکهای شما چیه ؟
نمایش نسخه قابل چاپ
خب این یعنی ملاکهای شما ؟! ؟!
من فکر می کنم شما اون ملاکهات رو نمی یای لیست کنی و بهش نمره بدی .
مثلا میگی برا خواهرش جهیزیه جور کرده و چون با دختری ارتباط نداشته و کارش رو مثلا به خاطر شما انتخاب کرده ، پسر خوبی شده ؟ اصلاً ملاکهای شما چیه ؟
كاملا با نظر اميد موافقم
آخه اينها كه شما برشمردي ملاكهاي كافي براي انتخاب همسر نيست
حالا كه اين قدر به نظر شما اهميت ميدن، چرا به خاطر شما سربازي نميرن؟؟؟؟
مرضيه جان، ميشه ليست معيارهات كه واسه انتخاب همسر داري اينجا بنويسي.... بعد بگين اين آقا كدوم يكيها رو دارن
اگه 70، 80 درصد از معيارهاي منطقيت رو داشت، اون وقت براي برگشت دوبارش يه نقشه اي جور ميكنيم
معیارهای من دقیقا اونها نیستن! ولی خب حس کردم که وقتی برای خواهرش جهیزیه درست کرده یعنی می تونه احساس مسئولیت داشته باشه. وقتی با اینکه مستقل زندگی می کنه، با دختری رابطه نداشته می تونه نشانه وجود خط قرمز تو زندگیش باشه، وقتی نظر کسی رو که احتمال می داده همسر آیندش باشه جویا شده یعنی آدم خودرأیی نیست. در مورد سربازی هم به برادرم گفتن که نمی خوان 2 سال باز هم از زندگی عقب بیافتن و شغلشون هم نیازی به گواهی پایان خدمت ند اره. هرچند من خودم خب مسلما با این موضوع مخالف بودم که جواب منفی دادم. معیارهای کلی من برای ازدواج،تناسب اعتقادات، تناسب سطح فرهنگی و اقتصادی خانواده ها، اخلاق و رفتار مناسب، تناسب ظاهر و چهره و اهل مشورت بودن هست. که خب ما از لحاظ اعتقادات، سطح فرهنگی و اقتصادی و ظاهر تا اینجا (در حد یک جلسه) می تونم به گم که هم کفو هستیم. ولی در مورد اخلاق و رفتار ، همین تنبلی و عدم مسئولیت پذیری و شاید بی عرضگی... که من باهاشون مشکل پیدا کردم جزء این مورد هستن. البته از لحاظ های دیگه اخلاقی ایشون کاملا معاشرتی و دست و دلباز هستن. و تو جلسه ای که با هم داشتیم کاملا رعایت ادب رو می کردن و سعی می کردن که حرفهاشون کاملا سنجیده باشه و از هر کلمه ای استفاده نمی کردن. اهل مطالعه و مشورت هم هستن (که این موضوع هم برای من خیلی اهمیت داره). نکات مثبتی هم که تو تاپیک قبلی مطرح کردم وقتی به ذهنم می رسه که به این فکر می کنم که کسی که نه سربازی رفته نه کار ثابتی انتخاب کرده نه ادامه تحصیل داده پس یه آدم تنبل و بی مسئولیته ولی به این نکته ها که فکر می کنم دچار تناقض می شم. از لحاظ اقتصادی خیلی برای اول زندگی شرایط خاصی ندارم ولی خب دوست دارم زندگی پیشرفت داشته باشه و مدام تو یه مرحله درجا نزنیم. البته خب نه اینکه دوست داشته باشم حتما خیلی از نظر رفاهی تأمین باشم حتی ترجیح میدم که از نظر مالی ارتقا پیدا کنیم و به بقیه کمک کنیم ولی دوست ندارم بی خیال باشیم و بیخودی سختی بکشیم
نه دیگه ! اصطلاحا میگن حالا که شما انتخابتو کردی دنبال تایید میگردی.
همین الان اینجا معیارها و ملاک های خودت رو بنویس ، نه اون چیزی رو که در ایشون دیدی.
مرتب و منظم و با ترتیب اولویت.
من فکر کردم مقایسه معیارهام با شرایط ایشون بود. معیارهام به صورت کلی و جزئی این چیزاست
تناسب اعتقادی با همسرم (با ایمان و مذهبی)
تناسب سطح فرهنگی و اقتصادی خانواده ها
اخلاق خوب
خانواده خوب
تناسب تحصیلات( که دیگه برام حداقل دیپلم مهم هست، به خاطر در نظر گرفتن شرایط همه خواستگارا و محیط زندگی و نه فقط ایشون)
شغل مناسب(که برام کار اداری مهمه ولی خب اگه همه شرایط دیگه مناسب باشه، می تونم با کار آزاد کنار بیام)
از لحاظ مالی هم که گفتم در حد شروع زندگی واسم کافیه.
اجتماعی بودن
کاری
مسئولیت پذیر
با عرضه
با ادب
ظاهر متناسب با خودم
پذیرش من از طرف خانواده ایشون و برعکس
اهل مشورت و مطالعه
منطقی
مقتدر
مرضيه جان، چيزي كه من به نظرم ميرسه اينه كه يه سري از خصوصيات رفتاري رو توي يكي 2 جلسه نميتوني بهشون پي ببري
مثلا با ديدن يه رفتار يا حرف كوچيك نميتوني بگي اين آقا مثلا اهل مشورته يا اخلاقش خوبه يا مسئوليت پذير نيست...
احساس ميكنم با اين شناخت مختصري كه تا الان به دست اوردي نميشه به صورت جدي راي صادر كني رو بعضي خصوصياتش!!!
كاش لاقل اون موقع كه ميخواستي جواب منفي بدي يه كم شناختت رو ازش بيشتر كرده بودي... تا الان كه ميخواي با سربازي نرفتنش كنار بياي ،لااقل به ساير خصوصياتش ميتونستي نمره مقبول و قطعي بدي
من يه كم از اين ميترسم كه اگه دوباره واسه خواستگاري تشويقش كنيد، بعدا يه سري جنبه هاي منفي ديگه ازش ديده بشه... اون وقت يه كم كار سخت تر ميشه.... مثلا اينكه بعدا پي ببري اون قدر ها هم كه فكر ميكردي اهل مشورت نبوده!!!!
حالا واقعا دلت پيشه اين آقا هست يا چند درصدي هم از اين هراس داري كه خواهرت زودتر از شما لباس سفيد عروسي نپوشه؟؟؟؟
رو راست باش باهامون گلم
سلام مرضيه جان
تو يه تاپيكي گفتي كه براي خواهركوچيكت خواستگار اومده و خواهرتم هم موافقه
فكر نميكني كه همين موضوع باعث شده كه فك كني نكنه خواهرم ازدواج كنه و سر من بي كلاه بمونه!!!
مراقب باش عجولانه تصميم نگيري
سلام. موضوع خواهرم تازه چند روزی هست که پیش اومده ولی من واقعا از این آقا قبل از اومدن به خواستگاری خوشم می اومد و بعد از اون هم با اینکه ردشون کردم بازم خوشم می اومد ولی مدام خودم رو با همون دلایلی که رد کردم توجیه می کردم. الان چند وقتی هست که فکر می کنم ای کاش بیشتر کنار می اومدم. قبل از خواستگاری خواهرم.
شکسپیر میگه اگه چیزی رو میخوای ازش دست بکش اگه مال تو باشه خودش به سمتت برمیگرده
شرایط شوهر منم خیلی شبیه خواستگار شما بود با این تفاوت که سربازی رفته بود ولی ما الان با اینکه همدیگه رو خیلی دوست داریم شرایط نسبتا سختی داریم بعد سی سالگی جمع و جور کردن زندگی واسه آقایون کار راحتی نیست بصورت جدی در موردش فکر و تحقیق کن ببین میتونه شیرمرد زندگی تو این وانافزای گرونی و....... باشه؟ شاید موقعیت های بهتری بتونی داشته باشی 25 سال که سنی نیس خیلی جوونی چند سال دیرتر ازدواج کنی خیلی بهتر از اینه که تو شرایط سخت گیر بیفتی چون بعد از عقد نه راه پس داری نه راه پیش نمیخوام تو دلتو خالی کنم اینا رو گفتم که حواستو جمع کنی قدر خودتو بدون عزیزم
سلام. درسته! شاید بهتر بود وقتی ازشون خوشم اومده سعی می کردم بیشتر آشنایی پیدا کنم. البته خب الانم فکر نمی کنم اگه باب آشنایی باز شه، توقع داشته باشن که من حتما نظر مثبتی داشته باشم و بقیه مسائل رو در نظر نگیرم.